
لطفا صبرکنید
134077
- اشتراک گذاری
در تعالیم اسلامی راستگویى و مبارزه با کذب و دروغ اهمیت ویژهای دارد، به گونهای که در موارد زیادی دروغ پلیدتر از شراب، تعبیر شده است؛ اما با این وجود هرگاه ترک دروغ موجب ضرری شدیدتری از قبح دروغ شود مثل قتل انسانی بیگناه، یا حملۀ دشمن به کیان اسلام، اختلاف و دشمنی بین مؤمنان و...، دروغگفتن جایز میشود. البته اگر انسان بتواند با انجام «توریه» مرتکب دروغگفتن نشود، لازم است توریه کند.
در تعالیم اسلامی راستگویی و مبارزه با کذب و دروغ اهمیت ویژهای دارد. امام صادق(ع) مىفرماید:
«نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنید؛ چراکه ممکن است عادت آنها شده باشد، به طورى که اگر آنرا ترک کنند ناراحت شوند، ولى نگاه به راستگویى و امانتداری آنها کنید».[1]
یعنی راستگویى و امانت ملاکِ خوبی و ایمان افراد است.
در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است:
«خدای متعال براى شر و بدى، قفلهایى قرار داد که کلید آن قفلها شراب است؛ (چراکه مانع اصلى زشتیها و بدیها عقل است و مشروبات الکلى عقل را از کار میاندازد). سپس اضافه نمود: دروغ از شراب هم بدتر است».[2]
رابطهی دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که انسان گناهکار هرگز نمیتواند، راستگو باشد؛ زیرا راستگویى موجب رسوایى او است، و براى پوشاندن آثار گناه معمولا باید متوسل به دروغ شود. به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد میکند، و راستگویى محدود.[3]
یکی از ضررهای بزرگ دروغ این است که نابود کنندۀ سرمایهی اطمینان است. میدانیم مهمترین سرمایهی یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى میکشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوقالعادۀ راستگویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است، ولی با اینحال در موارد و شرایطی که اضطرار(احتیاج شدید) به دروغگفتن در کار باشد، گفتن دروغ جایز شمرده شده است.
البته این جواز به مقدار اضطرار تا زمانی است که اضطرار وجود داشته باشد نه بیشتر. مقصود از اضطرار در اینجا، احتیاج شدید به ارتکاب دروغ برای جلوگیری از ضررهای بزرگی؛ نظیر به خطر افتادن جان انسان یا سلامتی او، و یا جلوگیری از تهاجم دشمن به سرزمین اسلام، و یا جلوگیری از اختلاف بین برادران مسلمان و به طور کلی تمام مواردی که اهمیتش از قبح دروغ بیشتر باشد.
گفتنی است، اگرچه از نگاه شرع دروغگفتن در موارد اضطرار و براى دفع ضررهای بزرگ و غیر قابل تحمل جایز است؛ اما چنانچه راهى وجود داشته باشد که بدون ارتکاب دروغ، ضرر را دفع کرد باید آنراه را برگزید. یکی از این راهها روش «توریه» است. توریه یعنی کلامى که از آن دو معنا فهمیده شود: یکى معناى ظاهر و آشکار که ذهن شنونده به سرعت به آن منتقل میشود، و دیگرى معناى نهانى و ناپیدا که مقصود اصلى گوینده است و ذهن شنونده به آن منتقل نمیشود. اگر انسان براى برطرف کردن زیان از خود یا مسلمانى دیگر ناچار به استفاده از توریه یا دروغ شود، لازم است «توریه» کند.
در موارد اضطرار به ارتکاب دروغ، فرقی نیست که ضرر متوجه خود انسان باشد یا متوجه مؤمنان دیگر.
امام رضا(ع) فرمود:
«شخصى در حق برادر مسلمانش سخن راستى میگوید که با این گفتار، او را گرفتار میکند؛ پس نزد خدا از دروغگویان است. و شخصى در حق برادر مسلمانش دروغى میگوید که با آن دروغ، از او دفع ضرر میکند؛ پس نزد خدا از راستگویان است».[4]
امام صادق(ع) فرمود:
در روز قیامت، از هر دروغى بازخواست میشود، مگر از سه مورد: یک اینکه شخصى که در حال جنگ، [دشمن را] فریب دهد، این دروغ از او برداشته میشود؛ دوم هنگامى که دروغ باعث «اصلاح ذات البین» (حل اختلاف و ایجاد صلح و آشتى بین دو مسلمان) شود، و...».[5]
پیامبر اسلام(ص) به حضرت علی(ع) وصیت فرمود:«
همانا خداوند دروغ به مصلحت و خیر را دوست دارد و از راستى که فساد را به دنبال داشته باشد، متنفر است».[6]
البته، رعایت مقدار و میزان دروغ لازم براى ایجاد صلاح، ضرورت دارد و نباید از حد لازم تجاوز کرد؛ چراکه تجاوز از حد لازم، انسان را به خوى دروغگویى مبتلا میکند. امام صادق(ع) در این باره فرمود:
«اصلاحگر سرشت دروغگویى ندارد».[7]
آنچه از روایت پیشین مىتوان فهمید این است که انسان به بهانۀ اصلاح جامعه، و ایجاد صلح و آشتى بین دو مسلمان، مجاز به دروغگویى بیجا و بیاندازه نیست؛ بلکه باید میزان لازم را رعایت کند.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 104، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. همان، ج 2، ص 339. «ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب».
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 413، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، ص 255 حدیث 16238، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[5]. کافى، ج 2، ص 342، حدیث 18. «قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ کُلُّ کَذِبٍ مَسْئُولٌ عَنْهُ صَاحِبُهُ یَوْماً إِلَّا کَذِباً فِی ثَلَاثَةٍ رَجُلٌ کَائِدٌ فِی حَرْبِهِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُ أَوْ رَجُلٌ أَصْلَحَ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَلْقَى هَذَا بِغَیْرِ مَا یَلْقَى بِهِ هَذَا یُرِیدُ بِذَلِکَ الْإِصْلَاحَ مَا بَیْنَهُمَا أَوْ رَجُلٌ وَعَدَ أَهْلَهُ شَیْئاً وَ هُوَ لَا یُرِیدُ أَنْ یُتِمَّ لَهُمْ».
[6]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 252، حدیث 16229. «ان الله احب الکذب فی الصلاح و ابغض الصدق فىالفساد».
[7]. کافى، ج 2، ص 210، حدیث 7. «المصلح لیس بکذاب».