جستجوی پیشرفته
بازدید
67177
آخرین بروزرسانی: 1399/06/02
خلاصه پرسش
ظلم چیست و چه گناهانی ظلم هستند؟
پرسش
ظلم چیست و چه گناهانی ظلم هستند؟
پاسخ اجمالی

ظلم دو معنا دارد؛ یک معنای عام که جامع همه‌ی رذایل بوده، و شامل ارتکاب هر یک از زشتی‌های شرعی و عقلی است. و معنای خاصی که انصراف به ضرر و اذیت رسانیدن به دیگران دارد، مواردی مانند: کشتن، زدن، دشنام دادن، غیبت و تهمت، دزدی و هرگونه رفتار و گفتار آزاردهنده. بنابراین، ظالم به کسى می‌گویند که خود را به سپاس‌گزارى از نعمت‌هاى بی‌شمار الهى و مراعات تکالیف شرعى ملزم نمی‌داند و در برابر توانایی‌ها و استعدادهایش مسئولیتى ‏احساس نمی‌کند و از سویى حقوق دیگران را نیز پایمال می‌کند.

در نگاه کلی، هر گناه خود مصداقی از ظلم است، اما در مقام تعیین مصداق، آیات و روایات به ظلم بودن برخی گناهان مانند: شرک، مراعات نکردن حدود الهی، دوستی با دشمنان دین خدا، گرفتن ربا و ... تصریح نموده‌اند.

پاسخ تفصیلی

«ظلم‏» در لغت، به معنای ‏کار بی‌جا انجام دادن،[1] و خروج از حد میانه‌روی[2] است. ظلم به این معنا، جامع همه‌ی رذایل، و ارتکاب هر یک از زشتی‌های شرعی و عقلى را شامل شده و این، ظلم به معنای اعم است.[3]

برای ظلم، معنای دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از: ضرر و اذیت رسانیدن به ‏غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، دشنام دادن، غیبت کردن، تصرف کردن مال ‏غیر به ناحق و یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت دیگری شود. و این نوع از ظلم به معنای اخص است.[4] و با آن‌که در آیات و روایات به هر دو نوع ظلم بارها اشاره شده است، اما بسیاری از مردم، آن را تنها در معنای ستم به دیگران مورد استفاده قرار می‌دهند.

به هر حال «ظلم‏» به معناى رعایت نکردن حق است. در این تعریف، حق جایگاهى محورى دارد. علماى اخلاق، ظلم‏ را به اعتبار کسانی که هر یک به ‏نوعى حقى بر انسان دارند، به انواعى تقسیم کرده‌اند: ظلم‏ به خدا، ظلم‏ به خود و ظلم‏ به دیگران. ظلم‏ در تمام این موارد، به معناى مراعات نکردن حقوقى است که انسان در برابر آنها مسئول است.

بنابراین، ظالم به کسى می‌گویند که خود را به سپاس‌گزارى از نعمت‌هاى بی‌شمار الهى و مراعات تکالیف شرعى ملزم نمی‌داند و در برابر توانایی‌ها و استعدادهایش مسئولیتى ‏احساس نمی‌کند و از سویى حقوق دیگران را نیز پایمال می‌کند.[5]

ظلم از گناهان کبیره بوده، عذاب آن شدیدتر، پشیمانی از آن در قیامت بیشتر، و پیامدهای آن سنگین‌تر است.[6] در قرآن ظالمان مورد لعن شدید قرار گرفته، و در روایات متواتر، ظالمان بسیار نکوهش شده‌اند. و اگر هیچ هشدار و تهدیدی جز همین آیات وجود نداشته باشد، برای خودداری انسان‌ها از ظلم کافی خواهد بود:

«گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام می‌دهند، غافل است! [نه، بلکه کیفر] آنها را براى روزى تأخیر انداخته است که چشم‌‌ها در آن [به دلیل ترس و وحشت] از حرکت بازمی‌ایستد».[7]

«آنها که ستم کردند به زودى می‌دانند که بازگشتشان به کجا است».[8]

در واقع ظلم، ناشى از سرپیچى قوا از اطاعت عقل است که در نتیجه آن، بینش‌ها، گرایش‌ها، عواطف و احساسات انسان سمت ‌و سوى دیگرى می‌یابد. با ادامه یافتن این روند، حکومت صالح عقل، ضعیف و سرنگون می‌گردد و در مقیاسى وسیع‌تر جامعه را نیز فرامی‌گیرد.[9]

یکى از مهم‌ترین علل ظلم، ضعف ایمان و باورهاى دینى است. بی‌گمان باور نداشتن به غیب و حیات اخروى و حساب‌رسى و پاداش نیک و بد اعمال، موجب جرئت بر ستم‌گرى می‌گردد. مدیریت ناصحیح قواى انسانى و تسلط ناکافى بر کنترل خواهش‌هاى نفسانى نیز یکى دیگر از اسباب تعدى، بلکه شایع‌ترین آنها است. هنگامی که انسان نتواند نفس زیادت‌خواه را تربیت و مدیریت کند، به ‏ناچار براى ارضاى آن از حد خویش تجاوز می‌کند و حقوق دیگران را زیرپا می‌نهد. مثلاً انسان حریصی که به مال دیگران چشم می‌دوزد، یا فردى که خُلق و خُوى تند و نامهربانى دارد و یا شهوت‌ران هرزه‌اى که اسیر نفس سرکش خویش است، همه در معرض ستم‌گرى قرار دارند و امنیت اخلاقى جامعه را تهدید می‌کنند. شاید از همین‌رو است که قدرت یا ثروت را از اسباب ظلم به ‌شمار آورده‌اند. به‏واقع انسان نادان و ناساخته به جاى استفاده صحیح از این نعمت‌هاى بزرگ، آنها را در مسیر کفران و ناسپاسی به ‌کار می‌گیرد.[10]

با توجه به مقدمه‌ای که ذکر شد، می‌توان گفت؛ هر نافرمانی و سرپیچی از دستورات و قوانین الهی، نوع و مصداقی از ظلم است؛ یعنی ظلم نیز مانند کفر و شرک از موارد مقوله‌ی به تشکیک است که انواع و مراتبی دارد؛ از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین ظلم‌ها؛ از ظلم به نفس گرفته تا ظلم به دیگران و ... این‌گونه است که خدای متعال در قرآن کریم تعبیر «اظلم» (ظالم‌تر) را نیز مورد استفاده قرار داده است:

 «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»؛[11] چه کسى ستم‌کارتر از آن‌کسی است که به خدا دروغ می‌‏بندد، یا آیات او را دروغ می‌‏انگارد؟ به درستى که ستم‌کاران رستگار نمی‌‏شوند.

در این‌جا به صورت اختصار به برخی از مواردی که قرآن و روایات، آنها را مصداق ظلم دانسته‌اند اشاره می‌کنیم:

  1. شرک به خدا: خدای متعال در قرآن کریم، شرک را بدترین و بزرگ‌ترین نوع ظلم عنوان می‌‌کند: به درستی که شرک، ظلم بزرگی است. [12]
  2. حکم کردن به غیر حکم الهی: هر کس به احکامى که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. [13]
  3. تجاوز از حدود الهی: و هر کس از حدود الهى تجاوز کند به خویشتن ستم کرده است. [14]
  4. تکذیب آیات الهى: «و کسانى که پیش از آنها بودند آیات پروردگارشان را تکذیب کردند، ما نیز به دلیل گناهانشان، آنها را هلاک کردیم، و فرعونیان را غرق نمودیم و همه‌ی آنها ظالم بودند».[15]
  5. اصرار بر گناه و خودداری از توبه: و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستم‌گرند. [16]
  6. دوستی با دشمنان پیکارگر: خداوند شما را از دوستی با آنانی باز می‌دارد که به دلیل دینداری‌تان، با شما پیکار کرده و از وطن بیرون رانده و بر این کار هم‌پیمان شدند. هر که با آنان دوست باشد ظالم است.[17]
  7. سرپیچى نمودن از انفاق واجب: از آنچه خدا روزیتان کرده انفاق کنید ... و کافران خود، ستم‌گرانند».[18]
  8. رباخواری: «اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید از خدا پروا کنید، و آن زیادى مال را که در اثر ربا به دست آمده رها کنید،... و اگر توبه کنید اصل سرمایه‏‌تان حلال است، نه ظلم کرده‌‏اید و نه به شما ظلمى شده است».[19]
  9. کوتاهی در پرداخت بدهکاری‌ها: رسول خدا(ص) فرمود: «سهل انگارى فردی که توانایی پرداخت وام را دارد (در پرداخت حقّ طلب‌کار) ظلم است».[20]
  10. راضی بودن به ظلم: راضی بودن به ظلم و یا توجیه کردن آن، خود نوعی ظلم است. امام باقر(ع) در این‌باره فرمود: «هر کسی که ستم‌‌ها و حق‌‌کشی‌هایى را که نسبت به ما انجام شده و نیز مصیبت‌‌هایى که به ما وارد شده را زشت ندانست، با آن‌‌کس که بر ما ظلم کرده، شریک است».[21]

گفتنی است که ظلم و ستم از نظر نتیجه و حکم سه نوع است، چنان‌که امام علی(ع) فرمود: «آگاه باشید، ظلم بر سه ‏گونه است: یک) ظلمى که هرگز بخشیده نمی‌شود، دو) ظلمى که بدون مجازات نیست. سه) ظلمى که [قابل بخشش است و] از آن بازخواست نمی‌شود. ظلمى که بخشیده نمی‌شود، شرک به خدا است. [البته در صورتى که انسان بدون توبه بمیرد] چنان‌که خداوند می‌فرماید: قطعاً خداوند شرک به خود را نمی‌بخشد.[22] ظلمى که بخشیده می‌شود، ظلمى است که انسان با گناهان صغیره، به خود کرده است. اما ظلمى که بدون مجازات نمی‌ماند، ظلم بعضى از بندگان به بعضى دیگر است که کیفر و قصاص در این مورد بسیار سخت است، و مجازات این ظلم فقط مجروح ساختن با کارد و یا زدن با تازیانه نیست، بلکه چیزى است که این‌‏گونه مجازات‌ها در برابرش کوچک است».[23]


[1]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 934، بیروت، دار العلم للملایین‏، چاپ اول؛ ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 14، ص 274، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 12، ص 373، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[2]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ‏17، ص 448، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1414ق.‌

[3]. نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 475، قم، هجرت، چاپ ششم، 1378ش.

[4]. همان، ص 476؛ ر.ک: بن حمید، صالح‏، موسوعة النضرة النعیم فى مکارم اخلاق الرسول الکریم(ص)‏، ج ‏10، ص 4871 – 4872، جده، دار الوسیله‏، چاپ چهارم.

[5]. علیزاده، مهدى‏، اخلاق اسلامى (مبانى و مفاهیم)‏، ص 212 – 213، قم، دفتر نشر معارف‏، چاپ اول، 1389ش.

[6]. ر.ک: معراج السعادة، ص 476.

[7]. ابراهیم، 42.

[8]. شعراء، 227.‏

[9]. اخلاق اسلامى (مبانى و مفاهیم)، ص  214.

[10]. همان، ص 214 – 215.

[11]. انعام، 21.

[12]. لقمان، 13.

[13]مائده، 45.

[14]. طلاق، 1.

[15]. انفال، 54.

[16]. حجرات، 11.

[17]. ممتحنه، 9.

[18]. بقره، 254.

[19]بقره، 278- 279.

[20]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 267، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.

[21]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 208، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.

[22]. نساء، 48.

[23]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، مصحح، صالح، صبحی، ص 255، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها