لطفا صبرکنید
17209
- اشتراک گذاری
عرفان یعنی شناخت ویژهاى که از راه شهود درونى و یافت باطنى حاصل مىگردد. و چون چنین شناختی متوقف بر تمرین ها و ریاضت هاى خاصى است، روشهاى عملى یا آیین سیر و سلوک را نیز "عرفان" نامیده اند. عارف حقیقى کسى است که با اجراى برنامههاى عملى خاصى به معرفت شهودى و حضورى نسبت به خداى متعال و صفات و افعال او نایل شده باشد.
اما در برخورد با این مسأله برخى مطلقا منکر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امرى بدعت آمیز و مردود شمرده و عرفا را گمراه دانسته اند و گروه دیگرى به عنوان عرفان، امورى را معتقد شدهاند که نمىتوان آنها را برخاسته از متون دینى و مضامین کتاب و سنت به حساب آورد، بلکه بعضى از آنها مخالف نصوص صریح و غیر قابل تأویل است. هم چنین در مقام عمل از یک سو، آداب و رسومى از پیش خود وضع کردهاند یا از فرقههاى غیر اسلامى وام گرفتهاند و از سوى دیگر، به سقوط تکلیف از عارف واصل قائل شدهاند.
اما حقیقت آن است که مخالفان عرفان دلیل مستند و قابل قبولی در اختیار ندارند و عرفان جزئى از اسلام، بلکه به منزله مغز و روح آن است و مانند سایر بخشهاى اسلام از قرآن کریم و سنت نبوى سرچشمه گرفته است و این یعنی سیر و سلوک عرفانى راه مستقلى در کنار راه شرع نیست بلکه در طول شریعت و باطن آن است. به عبارت دیگر، شریعت مبین احکام ظاهرى و عرفان عهدهدار کشف و رسیدن اسرار و حکمت هاى وحقیقت احکام شریعت است. و البته معنای این سخن، آن نیست که هرچه به عنوان عرفان عرضه می شود مورد تایید است بلکه عرفانی که اسلام عرضه کرده شاخصه ها و ویژگی هایی دارد که در جای خود به آن پرداخته شده است.
واژه "عرفان" در لغت به معناى شناختن است، ولى در اصطلاح، به شناخت ویژهاى اختصاص یافته که از راه شهود درونى و یافت باطنى حاصل مىگردد. و از آنجا که چنان کشف و شهود هایى معمولا متوقف بر تمرین ها و ریاضت هاى خاصى است، روشهاى عملى یا آیین سیر و سلوک را نیز "عرفان" نامیده اند.
با توجه به این توضیحات، روشن شد که عارف حقیقى کسى است که با اجراى برنامههاى عملى خاصى به معرفت شهودى و حضورى نسبت به خداى متعال و صفات و افعال او نایل شده باشد.
آن چه باعث به وجود آمدن اختلافات زیادی در باره درستی و نادرستی عرفان و روش های سیر و سلوک عرفا شده است جوابی است که هر کس به این سؤال داده است که آیا در اسلام چیزى به نام عرفان اسلامى وجود دارد یا مسلمانان آن را از دیگران گرفته و وارد دین کرده اند؟
در پاسخ به این سؤال، برخى مطلقا منکر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امرى بدعتآمیز و مردود شمرده و عرفا را گمراه دانسته اند و گروهى عرفان را جزئى از اسلام، بلکه به منزله مغز و روح آن دانستهاند که مانند سایر بخشهاى اسلام از قرآن کریم و سنت نبوى سرچشمه گرفته است.
کسى که آیات کریمه قرآن و سخنان پیامبر اکرم و اهلبیت طاهرینش (ع) را با دقت مورد توجه قرار دهد بىشک، مطالب بسیار بلند و ژرفى در قلمرو عرفان و نیز آداب و دستورالعملهاى فراوانى در ارتباط با سیر و سلوک عرفانى خواهد یافت. به عنوان نمونه، مىتوان به آیات مربوط به توحید ذات و صفات و افعال در سوره توحید و ابتداى سوره حدید و آخر سوره حشر اشاره و هم چنین آیاتى که بر حضور الاهى در سراسر عالم هستى و بر احاطه او به تمام موجودات و تسبیح و سجده تکوینى همه مخلوقات براى خداى متعال دلالت دارد، اشاره کرد.
هم چنین آیاتى مشتمل بر آداب و سنن ویژهاى وجود دارد که مىتوان آنها را آیین سیر و سلوک اسلامى نامید؛ مانند: آیات تفکر و تامل، ذکر و توجه دایمى، سحرخیزى و شب زندهدارى، روزهدارى، سجده و تسبیح طولانى در شبها، خضوع و خشوع، گریه کردن، اخلاص در عبادت و انجام کارهاى نیک از سر عشق و محبت به خدا و به انگیزه رسیدن به قرب و رضوان الاهى و نیز آیات مربوط به توکل، رضا و تسلیم در پیشگاه پروردگار و آن چه در بیانات پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) و ادعیه و مناجاتهاى ایشان درارتباط با این مطالب آمده قابل احصا و شمارش نیست.
در برابر این آیات و بیانات رساى پیامبر اکرم و اهلبیت (ع) گروهى راه تفریط و گروه دیگرى راه افراط در پیش گرفتهاند:
گروه اول تنگنظرانه و ظاهربینانه، آنها را بر معانى ساده پیش پا افتاده حمل کرده و آیات و روایات را از محتواى بلند و والاى خودشان تهى کردهاند. اینان همان کسانى هستند که به طور کلى، منکر وجود چیزى به نام "عرفان" در متون اسلامى شدهاند.
گروه دیگرى به عنوان عرفان، امورى را معتقد شدهاند که نمىتوان آنها را برخاسته از متون دینى و مضامین کتاب و سنت به حساب آورد، بلکه شاید بعضى از آنها مخالف نصوص صریح و غیر قابل تأویل نیز باشد. هم چنین در مقام عمل از یک سو، آداب و رسومى از پیش خود وضع کردهاند یا از فرقههاى غیر اسلامى وام گرفتهاند و از سوى دیگر، به سقوط تکلیف از عارف واصل قایل شدهاند.
اما گروه دیگری که خود را از افراط و تفریط نگاه داشته اند، بر این عقیده اند که سیر و سلوک عرفانى راه مستقلى در کنار راه شرع نیست، بلکه بخش دقیقتر و لطیفترى از آن است و اگر اصطلاح "شریعت" را به احکام ظاهرى اختصاص دهیم باید بگوییم: طریقت در طول شریعت یا در باطن آن قرار دارد به عنوان مثال، شریعت احکام ظاهرى نماز را تعیین مىکند و عرفان عهدهدار راههاىتمرکز حواس و حضور قلب در آن است [1] .
البته معنای این سخن، آن نیست که هرچه به عنوان عرفان عرضه می شود مورد تایید است بلکه عرفانی که اسلام عرضه کرده شاخصه ها و ویژگی هایی دارد.
برای آگاهی بیشتر در باره عرفان اسلامی و ویژگی های آن به 1223 (سایت: 1220) و 239 (سایت: 1780) و 924 (سایت: 1490) مراجعه کنید.
[1] خلاصه ای از مقاله: مصباح، محمد تقی، عرفان و حکمت اسلامی، موجود در این آدرس: فصلنامه معرفت، شماره 21.