جستجوی پیشرفته
بازدید
20893
آخرین بروزرسانی: 1397/07/11
خلاصه پرسش
چرا یعقوب پیامبر(ع) به فرزندانش گفت که از یک دروازه وارد مصر نشوند؟
پرسش
حضرت یعقوب(ع) به فرزندانشان فرمودند که از یک دروازه وارد مصر نشوید، اما با این وجود در خواست خدا تغییری نیست، آیا این نشانی از جبرگرایی نیست؟
پاسخ اجمالی
بنابر آیات قرآن، حضرت یعقوب(ع) به فرزندانش دستور داد که از یک دروازه وارد شهر نشوند. مشهور مفسران بر این اعتقادند که علت دستور حضرت یعقوب این بود که برادران یوسف، از زیبایی بهره‌‏مند بودند و قیافه‌هایشان جلب توجه می‌کرد، و پدر آنها نگران بود که جمعیت یازده نفرى آنها که مشخص بود با یکدیگر نسبتی دارند، توجه مردم را به خود جلب کند، او نمى‏خواست از این راه، چشم زخمى به آنها برسد.
 حضرت یعقوب(ع) در ادامه می‌گوید: «و البته من نمى‏توانم هیچ حادثه‏اى را که از سوى خدا براى شما رقم خورده از شما برطرف کنم، حکم فقط ویژه خداست». این گفتار به معنای پذیرش جبر نیست؛ زیرا در این آیه اشاره به قضا و قدر الهی دارد که منافی با اختیار انسان نیست.
 
پاسخ تفصیلی
زمانی که حضرت یعقوب(ع) فرزندان خود را برای دومین بار به مصر می‌فرستاد، به آنان توصیه کرد:‌ «یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ ...».[1]
در این‌که چرا یعقوب دستور داد فرزندانش از یک دروازه وارد شهر نشوند، مفسران دلایلی ذکر کرده‌اند:
1. مشهور مفسران بر این اعتقادند که علت دستور حضرت یعقوب(ع) این بود که برادران یوسف، از زیبایی بهره‌‏مند بودند -آنها اگر چه یوسف نبودند ولى برادر یوسف بودند-  قیافه‌هایشان جلب توجه می‌کرد، و پدرشان نگران بود که جمعیت یازده نفرى آنها که مشخص بود نسبتی با یکدیگر دارند، توجه مردم را به خود جلب کند، او نمى‏خواست از این راه چشم زخمى به آنها برسد.[2]
2. توجیه دیگر آن‌که وارد شدن دسته جمعى آنها به یک دروازه و حرکت گروهى آنان، شاید حسد حسودان را برانگیزد، و نسبت به آنها نزد دستگاه حکومت بدگویی کنند، و آنها را به عنوان یک جمعیت بی‌گانه که قصد خرابکارى دارند مورد سوء ظن قرار دهند؛ لذا پدر به آنها دستور داد از دروازه‏هاى مختلف وارد شهر شوند تا جلب توجه نکنند.[3]
دلایل دیگری نیز برای این دستور ذکر شده است که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[4]
حضرت یعقوب(ع) در ادامه گفتار خود بیان می‌کند: «... وَ ما أُغْنی‏ عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ».[5] تعبیر «إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» از جمله گفتارهایی است که در تاریخ اسلام بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. خوارج مهم‌ترین گروهی بودند که از این شعار با تفسیر خاص خود استفاده کردند که البته ارتباطی به بحث جبر و اختیار ندارد.
نکته اصلی در این بخش آیه، آن است که گفتار یعقوب(ع) به معنای پذیرش جبر نیست؛ زیرا این آیه اشاره به قضا و قدر الهی دارد.[6] در آیه بیان می‌شود که اگر خداوند بخواهد امری را بر شما انجام دهد، ‌من پیامبر نیز نمی‌توانم جلوی آن‌را بگیرم. آری اگر قضای حتمی الهی بر ما وارد شود، هیچ چیز و هیچ کسی را یارای مقاومت و مخالفت در مقابل آن نیست. حال چه فرزندان یعقوب با هم وارد شهر شوند و چه جداگانه و از درهای مختلف!
اما این به معنای جبر نیست، زیرا با توکل، توسل و دعا می‌توان بسیاری از تقدیرات غیر حتمی را تغییر داد و به همین جهت یعقوب پیامبر در ادامه، توکل خود بر خدا را اعلام کرده و دیگران را نیز به این امر توصیه می‌کند.[7]
علاوه بر این باید توجه داشت که انسان مأمور به انجام اسباب عادی و طبیعی است. همچنین باید معتقد باشد که چیزی به او نمی‌رسد، مگر این‌که خداوند آن‌را قصد کرده باشد؛‌ انسان باید از خوردن مواد سمی و غذاهای مهلک بپرهیزد و تلاش در کسب غذاهای پاک و سالم نماید؛ اما این تلاش خارج از قضا و قدر الهی نیست؛ لذا نباید از توکل و دعا غافل شد.
یعقوب(ع) در ابتدا با توجه به اسباب عادی می‌گوید که فرزندان از یک دروازه وارد نشوند، در عین حال می‌داند که هر آنچه خدا بخواهد واقع می‌شود و تنها بر او توکل می‌کند.
البته همیشه این‌گونه نیست که امور بر اساس اسباب عادی که انسان انجام داده پیش برود و برخی امور که برای انسان مقدر شده، واقع می‌شود و طبیعی است که انسان در آن نقشی ندارد؛ لذا خداوند در آیه بعد بر همین مطلب تأکید کرده و می‌گوید: «هنگامى که فرزندان یعقوب از آن‌جا که پدرشان دستور داده بود، وارد شدند، تدبیر یعقوب نمى‏توانست هیچ حادثه‏اى را که از سوى خدا رقم خورده بود از آنان برطرف کند جز خواسته‏اى که در دل یعقوب بود [که فرزندانش به سلامت و دور از چشم زخم وارد شوند] که خدا آن‌را به انجام رساند، یعقوب به سبب آن‌که تعلیمش داده بودیم از دانشى [ویژه‏] برخوردار بود ولى بیشتر مردم [که فقط چشمى ظاهربین دارند، این حقایق را] نمى‏دانند».[8]
با این‌که یعقوب مقدمات عادی را انجام داد، اما تقدیر الهی بر آنها وارد شد و بنیامین به عنوان سارق بازداشت شد، در حالی‌که گناهی نکرده بود و این‌گونه مصیبت‌های یعقوب بیشتر گشت و وارد شدن فرزندان از درهای مختلف تنها برای دلگرمی و آرامش بخشیدن از طرف یعقوب گفته شد.
البته خداوند در ادامه می‌گوید: «یعقوب به سبب آن‌که تعلیمش داده بودیم از دانشى برخوردار بود ولى بیشتر مردم نمى‏دانند». یعقوب به این نکته علم داشت که در عین این‌که انسان باید اسباب عادی را انجام دهد باید تقدیر الهی را نیز در نظر بگیرد و بر او توکل کند و این امری است که عموم ما انسان‌ها از آن غافل بوده و تنها بر انجام اسباب عادی بسنده می‌کنیم که رویکرد اشتباهی است.
 

[1]. یوسف، 67، «و گفت: اى پسرانم! [در این سفر] از یک در وارد نشوید بلکه از درهاى متعدد وارد شوید ...».
[2]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 3، ص 32، الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق؛ شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 246، دار البلاغة للطباعة و النشر، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 2، ص 200، دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377ش؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 5، ص 237، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1422ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 30، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 11، ص 218، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 4، ص 337، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق.
[5]. یوسف، 67، «و البته من [با این تدبیر] نمى‏توانم هیچ حادثه‏اى را که از سوى خدا براى شما رقم خورده از شما برطرف کنم، حکم فقط ویژه خداست، [تنها] بر او توکل کرده‏ام، و [همه‏] توکل‏کنندگان باید به خدا توکل کنند».
[6]. تفسیر الصافی، ج‏ 3، ص 32؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 5، ص 381، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[7]. در مورد تنافی داشتن قضا و قدر با اختیار انسان، گفتارهای بسیاری وجود دارد. برای نمونه ر.ک: 886؛ انسان و تقدیرات الهی
[8]. یوسف، 68، «وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما کانَ یُغْنی‏ عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ حاجَةً فی‏ نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ».
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    793397 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    757138 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    680935 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    659345 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    648885 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    600828 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580189 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565023 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564300 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    559870 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود