جستجوی پیشرفته
بازدید
24072
آخرین بروزرسانی: 1393/07/19
خلاصه پرسش
آیا با عدالت خداوند سازگار است که افراد ضعیف و بی پناه، عزیزان و سرپرست خود را از دست دهند؟
پرسش
کودک 5 ساله ای مادرش را از دست داده است. محرومیت کودک از حق داشتن مادر چه توجیهی دارد؟ ‌آیا با عدل الهی سازگار است؟ ‌چرا دیگران باید مادر داشته باشند ولی او محروم شود ؟تبعات منفی نداشتن مادر چگونه جبران می شود؟
پاسخ اجمالی

براى "عدل"، معانى مختلفى شده است که عبارتند از: موزون بودن اجزاى یک مجموعه مرکب، رعایت حقوق افراد و اعطاى حق به صاحب حق، رعایت استحقاق در افاضه وجود، و تساوى و نفى هرگونه تبعیض.

 

راجع به بلایا و مصایب باید گفت: در نظام هستى انواع مختلفى از بلایا و مصایب وجود دارد. بعضى از آنها نتیجه کار خود انسان است؛ برخى بر اثر سهل انگارى دیگران مانند پدر و مادر نصیب فرزند مى‏شود. این هر دو قسم مربوط به انسان است و نباید آنرا به بارى تعالى نسبت داد.

 

بعضی از بلایا و مصایب براى از بین بردن آثار گناهان مى‏باشد و در واقع کفاره گناهان است، برخی از مصایب نیز باعث بیدارى و غفلت زدایى است، یا گاهى براى امتحان و تکامل افراد است که نه تنها با عدالت تنافى ندارد، بلکه عین رحمت و کرم پروردگار است.

پاسخ تفصیلی

برای کلمه"عدل" چهار معنا وجود دارد:

 

الف. "موزون بودن و تعادل داشتن"، به این معنا باید در مجموعه جهان، شرایط معینى از حیث مقدار لازم هر جزء، کیفیت و نحوه ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود، تنها در این صورت است که آن مجموعه مى‏تواند باقى بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش خود را ایفا کند.نقطه مقابل عدل به این معنا، بى تناسبى است نه ظلم، این شاخه عدل از نظر کل و مجموع نظام عالم است.

 

ب. معناى دوم عدل، رعایت حقوق افراد و عطا کردن حق هر صاحب حق است. و ظلم عبارت است از پاى مال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران. این معناى از عدل و ظلم، به حکم این که از یک طرف، بر اساس اصل اولویت‏ها است و از طرف دیگر از یک خصوصیت ذاتى بشر ناشى مى‏شود که ناچار است یک سلسله اندیشه‏هاى اعتبارى استخدام نماید و بایدها و نبایدها بسازد و حسن و قبح انتزاع کند، از مختصات بشرى است و در ساحت کبریایى راه ندارد ؛ زیرا او مالک على الاطلاق است و هیچ موجودى نسبت به هیچ چیزى در مقایسه با او اولویت ندارد.

 

ج. رعایت استحقاق‏ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه: موجودات در نظام هستى از نظر قابلیت‏ها و امکان فیض‏گیرى از مبدأ هستى با یکدیگر متفاوتند. هر موجودى در هر مرتبه‏اى که هست، از نظر قابلیت استفاضه، استحقاق خاص خود را دارد. ذات اقدس حق که کمال مطلق و فیاض على الاطلاق است، به هر موجودى آنچه را که براى او ممکن است از وجود و کمال وجود، اعطا مى‏کند و امساک نمى‏نماید.

 

حکما معتقدند که هیچ موجودى بر خدا حق پیدا نمى‏کند که دادن آن حق، "انجام وظیفه" و "ادای دین" شمرده شود. عدل خداوند عین فضل وجود او ست.

 

د. معناى دیگر عدل، تساوى و نفى هرگونه تبعیض است. اگر مقصود این باشد که عدل ایجاب مى‏کند هیچ گونه استحقاقى رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود، این عدالت عین ظلم است. و اما اگر مقصود این باشد که عدالت؛ یعنى رعایت تساوى در زمینه استحقاق‏هاى متساوى، البته معناى درستى است. عدل چنین مساواتى را ایجاب مى‏کند و این مساوات از لوازم آن است.

 

اما این که چرا با این که این نظام بر اساس عدل است بعضی از انسانها گرفتار بلاها و مصیبت‏ها می شوند؟

 

در جواب باید گفت: بلاها و مصایب اقسامى دارد: 1. بلاهایى که نتیجه عملکرد انسان است. مثل این که انسان با دست خودش باعث بدبختى خویش گردد، این نوع بلا را نباید به حساب خدا گذاشت. چنان که قرآن شریف نیز به این مطلب اشاره دارد که اگر ظلمى و فسادى در روى زمین است، نتیجه کار انسان ظالم و ستمگر است و نباید به خالق نسبت داد.

 

2. بلاهایى که بر اثر سهل انگارى بعضى، در زندگى دیگران به وجود مى‏آید. مانند این که به خاطر عدم رعایت مسائل بهداشتى پدر و مادر به علت اشتباه آن‏ها فرزندى بیمار و معلول به دنیا مى‏آید، این قسم از بلا را نیز باید به حساب خود انسان گذاشت نه خالق.

 

چنان که قبلاً گفته شد نظام هستى، مجموعه‏اى از علت‏ها و معالیل است و از هر علّتى، معلول مخصوص خود صادر مى‏شود، مثلاً: از علت معیوب، معلول معیوب و بیمار صادر مى‏شود.

 

همان طوری که از انسان، انسان و از حیوان، حیوان به وجود مى‏آید "گندم از گندم بروید، جو ز جو" با این حال خداوند به مقتضاى لطف و کرم بى انتهاى خود و از روى فضل و بخشش به چنین انسانى در آخرت عوض مى‏دهد و ناراحتى‏هاى او را جبران مى‏کند.

 

3. بلاهایى که براى از بین بردن آثار گناه است و این نه تنها با عدالت بارى تعالى منافات ندارد، بلکه مقتضاى رحمت و لطف او ست؛ زیرا در واقع کفاره گناهان است تا در آخرت بار گناه انسان سبک‏تر شود، گرچه گرفتار بلاها و مصایب زودگذر دنیا مى‏شود، ولى در عوض از عذاب اخروى در امان مى‏ماند.

 

4. بلاهایى که باعث توجه بیشتر مردم به خالق مى‏شود و یا افراد غافل، از غفلت و نسیان خود خارج مى‏شوند و به اشتباه گذشته خود پى مى‏برند. این قسم هم طبق رحمت و لطف پروردگار است.

 

5. بلا و گرفتارى در زندگى انسان‏ها باعث پیشرفت و تکامل انسان‏ها در زمینه‏هاى مختلف مى‏شود. اگر انسان در حال حاضر و وضعیت کنونى به پیشرفت‏هایى نایل شده به خاطر وجود همین مشکلات بوده است.

 

6. بلاهایى که براى امتحان و آزمایش افراد و یا بالا رفتن درجه اولیا و دوستان خدا ست و طبق فرمایش قرآن کریم، سنتى است که قابل تغییر و تبدیل نیست و همیشه براى امت‏ها وجود داشته است. قرآن مى‏فرماید: "ما شما را با ترس و گرسنگى، نقص در اموال و جان‏ها و ثمرات، آزمایش و امتحان مى‏کنیم و (به پیامبر دستور مى‏دهد که) به صابرین بشارت بده". [1] [2]

 

در یک نگاه ظاهری اگر ما فقط فردی را که در کودکی پدر یا مادر یا هر دو را از دست می دهد در نظر بگیریم، زندگی او اگرچه در برهه ای از زمان بسیار سخت و همراه با مشکلات است، اما علاوه بر دریافت پاداش، [3] در اثر همین مشکلات، ساخته خواهند شد و به شخصیتی تأثیر گذار تبدیل می شوند. پیامبر گرامی اسلام(ص) از کسانی است که قبل از تولد پدر خود و بعد از تولد در خردسالی مادر خود را از دست داد، اما با همه سختی ها و محرومیت ها مبارزه کرد و به درجه ای رسید که جامعه بشری مدیون اوست. در تاریخ کم نیستند افراد یتیم و بی سرپرستی که در کودکی پدر یا مادر یا هر دو را از دست دادند ولی کوران حوادث و مشکلات آنان را به رهبرانی بزرگ تبدیل ساخت. امام خمینی معمار کبیر انقلاب اسلامی از این افراد است.

 

اما در یک نگاه کلی به همه موجودات و همه عالم ماده، باید گفت که از دست دادن و مرگ عزیزان نه تنها هیچ منافاتی با عدل الهی ندارد که عین عدالت خداوند است؛ چرا که مرگ این افراد در اثر اسباب و عللی مانند بیماری، مسمومیت، تصادف، سقوط، جنگ، نزاع و... است که تأثیر این عوامل و اسباب لازمه این عالم طبیعت و زندگی در آن است و اگر خدای متعال بخواهد جلوی تأثیر این عوامل را بگیرد دیگر در هیچ موردی این علل، علیت نخواهند داشت و اساس این جهان مادی از هم خواهد گسست. و این ظلم و بی عدالتی به همه انسانها و موجوداتی است که زندگی آنان بر این اساس بنا شده است.

 

 

[1] بقره، 155. ر.ک: سبحانى، جعفر، الهیات، ج 1، ص 290؛ معارف اسلامى، ص 100، انتشارات سمت؛ ملاصدرا، اسفار اربعه، انتشارات وزارت ارشاد، بحث شرور، ص 445؛ طباطبایى، محمد حسین، نهایة الحکمة، مرحله 12، فصل 17 و 18، ص 308؛ امام خمینی، اربعین حدیث، حدیث 39.

[2] برگرفته از سؤال 206 (سایت: 1205).

[3] زیرا خداوند در قرآن مجید وعده پاداش به مصیبت دیدگانی را داده است که صبر می کنند.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها