جستجوی پیشرفته
بازدید
22691
آخرین بروزرسانی: 1394/08/06
خلاصه پرسش
آیا قرآن توصیه کرده که در میدان نبرد تا می‌توانید اسیر نگیرید، بلکه به کشتار دشمن بپردازید؟!
پرسش
لطفاً توضیح کاملی در باره آیه 4 سوره محمد بدهید، و آیا ما باید با کافران چنین برخورد کنیم؟!
پاسخ اجمالی

خداوند در چگونگی برخورد با دشمنان(تاکتیک نظامی) در میدان‌های نبرد، می‌فرماید: «فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ ...»؛[1] و هنگامى که با کافران در میدان جنگ روبرو شدید، گردن‌هایشان را بزنید، تا وقتی که آنها را از توان انداختید، اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا در برابر آزادى از آنان غرامت بگیرید، تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آرى) برنامه این است! و اگر خدا می‌خواست خودش آنها را مجازات می‌کرد، اما می‌خواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید و کسانى که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمی‌برد.
بدیهی است که در گرماگرم نبرد، جز کشتن و کشته شدن کار دیگری نیست. عاقلانه نخواهد بود اگر گمان کنیم که مکتبی توصیه کند که در اوج نبرد، از هرگونه آسیب زدن به دشمن پرهیز کنید!
معناى آیه در مجموع این است که اگر دشمان خدا اصرار بر کفر و دشمنی دارند، و نبردی میان شما و آنان درگرفت، در گرماگرم نبرد بیش از اندازه مهربان و دلسوز نباشید، بلکه آن‌قدر با آنان بجنگید که تسلیم شما شوند.
بنابر این، مراد از «لقاء» در جمله «فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ»، برخورد با کفار در میدان جنگ است. و اگر گفته «ضرب الرقاب» یعنى گردن‌هایشان را بزنید؛ چون آسان‌ترین و سریع‌‏ترین راه کشتن دشمن در آن زمان، زدن گردن آنها بود.
«حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ»، کلمه «اثخان» به معناى بسیار کشتن، و غلبه و قهر بر دشمن است. و از همین جهت گفته می‌شود: «اثخنه المرض»، یعنى مرضش شدید شد و «اثخنه الجراح» یعنى زخم‌هاى کارى او بسیار است.[2]
«وَثاق» به فتح واو، همچنین «وِثاق» به کسره واو، هر دو اسم‌اند براى وسیله‌‏هایى که با آنها چیزى را می‌بندند.[3]
و با کلمه «حتى» مشخص می‌شود که معناى این بخش از آیه آن است که با کفار آن‌قدر نبرد کنید تا کشتگان آنان به اندازه‌ای شود که توازن نبرد به نفع شما تغییر کند و بعد از آن، افراد دشمن را به اسارت گرفته و دست و پاى آنان را محکم ببندید. پس منظور از «شد وثاق» اسیر گرفتن و محکم بستن آنان است.
گفتنی است که اگر در این آیه خداوند اسیر گرفتن را بعد از «اثخان» قرار داده، در حقیقت در تبیین معناى آیه «ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْرى‏ حَتَّى یُثْخِنَ فِی الْأَرْضِ»،[4] است که می‌فرماید هیچ پیامبرى حق ندارد اسیر بگیرد، مگر وقتى که در صحنه نبرد به پیروزی دست‌یابد.
جمله «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً»، سرنوشت اسیران بعد از پایان نبرد را مشخص کرده و اعلام می‌کند بعد از آن‌که اسیرشان کردید یا بر آنان منت نهاده بدون هیچ شرطی آزادشان می‌کنید، یا آن‌که در مقابل غرامت آنان را رها می‌کنید؛ یعنى با گرفتن مال و یا آزادى اسیرانى که آنان از شما دارند، ایشان را آزاد می‌کنید.
«حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها»، «اوزار حرب» به معناى سنگینى‌‏هاى جنگى، یعنى اسلحه‌‌هایى است که جنگ‌جویان با خود حمل می‌کنند، و مراد از برزمین‌نهادن آنها، کنایه‌ای از تمام شدن جنگ است.[5]
تفسیر دیگر آن است که فروکش‌کردن جنگ، بیان غایت و نهایت گردن‌زدن و وثیقه‌گرفتن و محکم نگه‌داشتن است؛ یعنى گردن زدن و اسیر نمودن مردان تا وقتى است که جنگ وجود داشته باشد، و آن‌گاه که جنگ به پایان رسید، دیگر متعرّض آنان نشوید.[6]
به هر حال، این حکم مربوط به میدان نبرد است؛ زیرا «لقیتم» از ماده «لقاء» در این‌گونه موارد به معناى جنگ است. قرائن و شواهد متعددى در خود این آیه بر این معنا وجود دارد؛ مانند «حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها»، اسارت اسیران و شهادت در راه خدا که در ذیل آیه آمده، گواه بر این معنا است.
بدیهى است هنگامى که انسان با دشمن خویش در میدان نبرد روبرو می‌شود، اگر با قاطعیت هر چه بیشتر حملات سخت و ضربات کوبنده بر دشمن وارد نکند، خودش نابود خواهد شد، و این دستور یک دستور کاملاً منطقى است.[7] حال اگر مکتبی، آسان‌ترین راه را برای کشتن دشمن پیشنهاد کرده و بعد از پیروزی نسبی توصیه کند که کشتار تعطیل شده و افراد دشمن به اسارت‌گرفته شوند تا بعدها با پرداخت غرامت و یا حتی بدون پرداخت آن، آزاد شوند، پیشنهاد او کاملاً بشردوستانه خواهد بود.
برای آگاهی بیشتر در این موضوع، پاسخ 73329 را مطالعه کنید.
 

[1]. محمد، 4.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏9، ص 147، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 853، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. انفال، 67.
[5]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏18، ص 224- 225، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج ‏4، ص 82، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1408ق.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏21، ص 398- 399، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا بر اساس قرآن، تعیین جنسیت فرزندانی که در شکم مادران می باشند، امکان پذیر نیست؟
    39523 تفسیر 1389/02/20
    جواب بخش اوّل پرسش شما با شماره 3261 (سایت: 3816) در سایت موجود است (پیش تر به آن پاسخ داده شد)، اما در ارتباط با بخش دوم آن، باید گفت: در این آیه، ادعا نشده که هر قسمت از آن، اثبات کننده قسمت های دیگر نیز ...
  • تنهایی خداوند به چه معنا است؟
    10309 صفات الهی 1394/05/05
    این که خداوند متعال تنها است، معنایش آن است که کسی در مقام ذات با خداوند نیست؛ و او یگانه و یکتا است و کسی همتایش نیست. و این منافات ندارد که خداوند در مقام ظهور و بروز با همه باشد؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: «مشرق و مغرب، از ...
  • آیا اگر مرد با زنش نزدیکی نکند حق طلاق برای زن ثابت می شود؟
    287190 Laws and Jurisprudence 1388/09/09
    طبق موازین اسلامی، هر مردی موظف است؛ در حد امکان؛ نیازهای جنسی همسر خود را برآورده نماید و حتی نباید به امور مباحی بپردازد که او را از چنین وظیفه­ای باز می­دارد. مسلماً خود ارضایی و در نتیجه عدم توجه به همسر، از گناهان بزرگی ...
  • ارکان اقرار چیست؟ آیا میان «اقرار» و «اعتراف» فرق است؟
    31005 گواهی و اقرار 1393/04/12
    اقرار در لغت به معنای اعتراف کردن و اثبات چیزی است.[1] در اصطلاح فقه؛ عبارت است از: خبر دادن از حقّى ثابت بر ضرر خود یا نفى حقّى از ذمّه دیگرى براى خود.[2] بنابراین، اعتراف نیز به معنای اقرار است، ...
  • از چه زمانی گناهان انسان محاسبه می شود؟
    40860 Laws and Jurisprudence 1388/06/02
    گناه و معصیت مشروط به داشتن تکلیف است و تا انسان نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تکلیفی نداشته باشد، گناهی بر او نوشته نخواهد شد. داشتن تکلیف نیز مشروط به داشتتن شرایطی است که از جمله آنها بلوغ و عقل ...
  • تعداد موجودات در هر گروه مانند انسان بر چه اساسی است؟
    7588 کثرت موجودات 1392/02/17
    شناخت دقیق و جزئی تعداد موجودات در حیطه فهم انسان نیست؛ زیرا ابزار ادراک و راه‌های شناخت انسان عبارت است از: حس، خیال، عقل و وحی؛ این مطلب از امور حسی و خیالی نیست که انسان بتواند با حواس ظاهری و باطنی یا با نیروی خیال خود ...
  • آیا به نظر جامعه مدرسین درباره مراجع تقلید می توان عمل کرد؟
    11937 Laws and Jurisprudence 1389/08/20
    پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:مراجع مزبور همگی در حکم مساوی هستند و تقلید از هر یک از ایشان، صحیح می باشد. ...
  • اولین پیامبری که با زن بیوه ازدواج کرد، که بود؟
    8261 تاریخ 1395/06/04
    براساس روایتی از امام رضا(ع)؛ اولین کسى که خداوند به او اجازه داد تا با زنى بیوه ازدواج نماید، حضرت داود پیامبر(ع) بوده است: ‏«ابو صلت هروى» از امام رضا(ع) پرسید: داستان واقعى داود و اوریا چه بوده است؟ آن‌حضرت پاسخ دادند: «در روزگار داود هنگامى که زنى ...
  • تفسیر مختصری از آیه 33 سوره نساء «وَ لِکلٍّ جَعَلْنا مَوالِی ...» می‌خواستم؟
    6540 تفسیر 1398/09/14
    قرآن و دیگر منابع دینی بارها به موضوع ارث[1] پرداخته‌ و در همین راستا، از هم‌پیمانان انسان نیز نام برده‌اند:«وَ لِکلٍّ جَعَلْنا مَوالِی مِمَّا تَرَک الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِینَ عَقَدَتْ أَیمانُکمْ فَآتُوهُمْ نَصِیبَهُمْ...»؛[2] براى هر کس وارثانى قرار دادیم که از ...
  • مراحل سه‌گانه‌ی نگاه و شهود عارف نسبت به وجود کدام است؟
    2903 چینش وجود 1399/11/23
    مقصود از تقسیم وجود مطلق به سه مرحله: مرحله‌ی ذات خدا، مرحله‌ی عالم و مرحله‌ی تجلی است؛[1] یعنی در واقع تقسیم نگاه و شهود عارف است که سه‌گونه است. بنابراین، وجود عالم هم می‌تواند از نوع دوم باشد و هم از نوع سوم؛ زیرا ...

پربازدیدترین ها