جستجوی پیشرفته
بازدید
49166
آخرین بروزرسانی: 1389/03/20
خلاصه پرسش
دلیل اهل سنت برای منع بانوان از زیارت قبور چیست؟
پرسش
در منع زیارت برای زنان در منابع اهل سنت چه بگوییم. احادیث ضعیف است یا این که شرح دارد؟ با توجه به نظر مخالفان زیارت، جواب کامل بدهید. من به دنبال این هستم که زیارت از دید قرآن و حدیث شیعه و سنی ثابت و شبهه وهابیت ردّ شود، لطفاً ما را در رسیدن به جواب یاری کنید.
پاسخ اجمالی

در کتاب های اهل سنت روایاتی وجود دارد که از آنها می توان برداشت کرد که زیارت قبور برای زنان، مکروه و یا حرام است، اما وجود روایات قوی تری که ناظر به جواز چنین زیارتی بوده و وجود ضعف در سند و محتوای روایات دسته اول، بسیاری از اندیشمندان اهل سنت را به این نتیجه رسانده که بانوان نیز چون آقایان، در صورت رعایت شرایط و ضوابط شرعی، مجاز به حضور در قبرستان ها می باشند.

شیعیان نیز با توجه به معیارهای متفاوتی که در اخذ و تحلیل احادیث دارند، دلیلی بر ممنوعیت کامل چنین حضوری نمی بینند، گرچه باید دقت کرد که از مفاسد احتمالی ناشی از چنین حضوری خودداری ورزید.

پاسخ تفصیلی

در منابع روایی اهل سنت، احادیثی وجود دارد که به نوعی ناظر به ممنوعیت زیارت قبور برای زنان می باشد.

مضمون یکی از این روایات که از عبدالله فرزند عمرو بن عاص نقل شده این است که ما همراه پیامبر (ص) در مسیری حرکت می کردیم که ناگاه ایشان بانویی را دیدند که گمان می کردیم ناشناس است، اما بعد از رفتن ایشان به سمت آن بانو، فهمیدیم که او، فاطمه زهرا (س) است. پیامبر از دخترش پرسید: ای فاطمه! چه شده که از خانه ات بیرون آمدی؟ ایشان پاسخ داد: شخصی از یک خانواده، فوت شده بود و من دلم به حالشان سوخته و برای عرض تسلیت، همراه آنان حرکت کردم. پیامبر (ص) مجدداً پرسیدند: آیا تا قبرستان همراه آنها بودی؟! ایشان پاسخ دادند که با تمام آنچه از شما در مذمّت این کار شنیده بودم، چگونه به قبرستان می رفتم؟! پیامبر (ص) با شنیدن این پاسخ، فرمودند: اگر به آن جا می رفتی، هرگز داخل بهشت نمی شدی![1]

و یا اینکه در روایت دیگری از ابو هریره نقل شده: لعن الله زوّارات القبور. پیامبر(ص) زنانی که دائما در قبرستان ها هستند[2] را لعن کرده است.[3]

در مذهب شیعه، با توجه به اصول کلی حاکم بر شناخت مفهوم حدیث (درایه) و راویان آن (رجال)، روایات یاد شده از هر دو دیدگاه رجال و درایه، مورد پذیرش نیست.

از نگاه اهل سنت نیز ترمذی، یکی از مؤلفین صحاح سته، ذیل حدیث دوم توضیح داده که برخی دانشمندان بر این عقیده هستند که پیامبر(ص) بعدها زیارت قبور را مجاز اعلام کرده و رخصت ایشان، شامل مردان و زنان خواهد شد[4].

حدیث اول نیز از دیدگاه بسیاری از فقها و دانشمندان اهل سنت ضعیف می باشد.[5]

روایات دیگری که در ارتباط با منع زنان از زیارت قبور در کتب اهل سنت وجود دارد، نمی تواند از لحاظ استنادی، برتر از این دو روایت در نظر گرفته شود.

در این ارتباط، پاره ای از مباحث مطرح شده را به نقل از شوکانی، یکی از اندیشمندان زیدی متمایل به اهل سنت به استحضار می رسانیم:

ایشان ضمن بررسی احادیث وارده در کتب اهل سنت و در ارتباط با زیارت قبور توسط بانوان، اظهار می دارد: اکثریت دانشمندان، فتوا به جواز زیارت قبور در صورت اطمینان از عدم بروز فتنه و مشکلی دیگر داده اند، چون روایتی در صحیح مسلم به نقل از عائشه وجود دارد که او از پیامبر (ص) پرسید که هنگام زیارت قبور، چه دعایی بخوانم و پیامبر (ص) دعایی را به او تعلیم دادند (و از زیارت قبور منع نکردند)[6]، و در موردی دیگر به نقل از صحیح بخاری، پیامبر (ص) خطاب به بانویی که در کنار قبری نشسته و گریه می کرد، بدون آن که او را از اصل زیارت قبور نهی کند، توصیه به صبر و تقوا نمودند.[7]

علاوه بر آن، حاکم نیشابوری نقل می کند که فاطمه زهرا (س) هر هفته به زیارت قبر عمویش حمزه شتافته و در آن جا به نماز و گریه می پرداخت،[8] و ... .

سپس، کلامی از قرطبی، مفسر معروف اهل سنت به این مضمون را نقل می کند که با توجه به این روایات و نیز به دلیل این که زیارت قبور، یادآور مرگ بوده و تفاوتی در این زمینه بین مرد و زن موجود نیست، در صورت فقدان موانع فساد انگیز، به نظر نمی رسد که زیارت قبور برای زنان مانعی داشته باشد. شوکانی، در نهایت این نظریه را، مستدل ترین عقیده موجود ارزیابی نموده و آن را می پذیرد.[9]

با مراجعه به کتاب های اندیشمندان اهل سنت نیز مشاهده می کنیم که بسیاری از آنها نیز به همین نظریه ای که در کتاب شوکانی وجود دارد، متمایل اند.[10]

البته در مقابل، گروهی از اهل سنت، از جمله وهابیان، نظریات دیگری مبنی بر منع زیارت قبور برای زنان دارند که ناشی از اعتماد آنان به احادیثی است که نمونه ای از آنها در اول پاسخ ارائه شده و ملاحظه شد که از ضعف سندی و ساختاری برخوردار بوده و معارض با روایاتی قوی تر می باشند.

در پایان، توجه به این نکته ضروری است که بر اساس روایات شیعه، حضور بانوان در تشییع جنازه ها، قبرستان ها، عیادت مریضان و ...، اگر به دلیل ادای وظیفه انسانی نسبت به افراد جامعه باشد، نه تنها ایرادی نداشته، بلکه مورد تأکید پیشوایان معصوم نیز قرار گرفته است. به روایت ذیل توجه فرمایید:

عبد الله کاهلی نقل می کند که به امام کاظم (ع) عرض کردم: همسرم به همراه همسر یکی از دوستان در عزاداری ها شرکت می کنند و من همواره آن دو را از این کار باز می داشتم تا این که روزی همسرم گفت: اگر این کار، حرام و غیر مشروع است، به ما بگو تا دیگر در این محافل شرکت نکنیم، اما اگر حرام نیست، پس چرا مانع حضور ما در عزاداری ها می شوی؟ اگر ما به مجالس دیگران نرویم، آنها نیز به مراسم ما نخواهند آمد! امام با شنیدن این سخنان، در پاسخ فرمودند که پرسش تو در ارتباط با الزامات اجتماعی است. (آگاه باش که) پدرم (امام صادق ع)، مادرم را به همراه ام فروه (یکی دیگر از همسرانشان)، به این طرف و آن طرف می فرستاد تا وظایف اجتماعی خود را نسبت به مردم مدینه انجام دهند![11]

البته، بانوان باید دقت داشته باشند که حضورشان در این جایگاه ها و مراسمات با متانت کامل بوده و از اقداماتی که سازگاری چندانی با فعالیت های اجتماعی سالم ندارد، خودداری ورزند.

در این راستا، باید دانست که در کتب روایی شیعه نیز، مانند مجامع روایی اهل سنت، روایاتی وجود دارد که بانوان را از شرکت در تشییع جنازه، حضور در قبرستان و ... منع می کند[12]، اما با توجه به سیره عملی افرادی چون فاطمه زهرا(س) و نیز روایاتی که این گونه امور را مجاز می شمرد، روایات ناظر بر منع را باید ناظر به مواردی دانست  که در آن، برخی بانوان، دقت کافی در مراعات شؤون اسلامی نمی کنند و یا اینکه قبرستان ها را اقامتگاه خود قرار می دهند.[13]

بر این اساس، دیدگاه مشترک شیعیان و بسیاری از اهل سنت این است که بانوان نباید هنگام تشییع جنازه ها و نیز زیارت قبور، از رعایت حدود شرعی غافل شده و یا اینکه از زندگی طبیعی فاصله گرفته و مقیم قبرستان ها شوند، اما فواید مثبتی که در زیارت قبور وجود دارد، شامل بانوان نیز شده و به همین دلیل، نباید آنان را از این کار محروم کرد.



[1] مسند احمد بن حنبل، ج 2، ص 169-168، دار صادر، بیروت.

[2] اینکه عبارت "زوارات" به جای "زائرات" به کار رفته، نشانگر حضور دائمی در قبرستانهاست و نه زیارت قبور به صورت معمول.

[3] سنن ترمذی، ج 2، ص 259، دار الفکر،بیروت، 1403 هـ ق.

[4] همان.

[5] محیی الدین النووی، المجموع فی شرح المهذب، ج 5، ص 278، دار الفکر، بیروت.

[6] این روایت در صفحه 64 جلد سوم صحیح مسلم، دار الفکر، بیروت وجود دارد.

[7] این روایت در صفحه 73جلد دوم صحیح بخاری، دار الفکر، بیروت وجود دارد.

[8] این روایت در صفحه 377 جلد اول مستدرک حاکم نیشابوری، دار المعرفة، بیروت، 1406 هـ ق وجود دارد.

[9] الشوکانی، محمد بن علی بن محمد، نیل الأوطار من أحادیث سید الأخیار، ج 4، ص 166-165، دار الجلیل، بیروت.

[10] القاضی ابی الفضل عیاض الیحصبی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج 2، ص 84، دار الفکر، بیروت. و نیز، الالبانی، محمد ناصر الدین، احکام الجنائز، ص 187-186، المکتب الاسلامی، بیروت.

[11] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 217، ح 5، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.

[12] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، ص 240-239، ح 3512، 3513، 3514، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.

[13] همان، ج 20، ص 210، ح 25452.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا همسر پیامبر اسلام(ص) ام حبیبه، دختر ابوسفیان است؟
    27316 زندگی خصوصی 1392/04/19
    اُمّ حبیبه دختر ابوسفیان، نام اصلى‌اش «رَملة»، هفده سال قبل از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد.[1] وی پیش از این‌که با پیامبر اسلام(ص) ازدواج کند، همسر عبید اللَّه بن جحش اسدى بود. ام حبیبه به اتفاق شوهرش عبید اللَّه به حبشه مهاجرت کردند، و ...
  • آیا استفاده از ضرب‌المثل خود را به کوچه علی چپ زدن، توهین به امام علی(ع) است؟
    2878 1401/09/02
    در فرهنگ لغت «خود را به کوچه علی چپ زدن» به معنای آن است که فردی با آن‌که از موضوعی اطلاع دارد؛ اما چون اعلام و تأیید آن به ضرر و زیانش تمام می‌شود، خود را به نادانی می‌زند که چنین رفتاری را نمی‌توان اخلاقی به شمار آورد.اما در مورد ...
  • منظور از برکات در تعالیم قرآنی چیست؟
    15584 علوم قرآنی 1390/12/23
    ارباب لغت و مفسّران قرآن کریم در مجموع با تعابیر مختلف، برکت را به معنای خیر، خوبی و فایده ثابت و پایدار معنا کرده اند؛ مانند این که می گویند: 1. «برکت»؛ یعنى، ثبوت خیر خدائى در یک چیز.
  • در حال حاضر مرجع تقلید اعلم کیست؟
    214571 تقلید از اعلم 1391/10/25
    پاسخ:ابتدا یادآور می‌شویم، از شرایط مرجع تقلید این است که از نظر علمی از سایر مجتهدان زمان خود، بالاتر باشد و با وجود مجتهد اعلم، تقلید از مجتهد غیر اعلم جایز نیست. البته طبق نظر برخی از فقها، این در صورتی است که فاصله بین مجتهد اعلم و غیر اعلم ...
  • آیا نسوختن ابراهیم (ع) در آتش، با اصل علیت تعارضی ندارد؟
    29096 Islamic Philosophy 1390/08/15
    علیت هر موضوعی برای موضوع دیگر، وابسته به خواصی است که در موضوع اول قرار دارد و اگر خواص آن به طریق طبیعی و یا اعجاز تغییر یابد، طبیعتا دیگر نمی تواند علت برای موضوع دوم باشد. آتش ابراهیم ...
  • نیت از ارکان نماز است یا از شرایط آن؟ اگر از ارکان است چرا قبل از نماز انجام می‌شود؟
    10799 نیت 1393/02/28
    1. نیت؛ از اجزای نماز است و آغاز آن قبل از تکبیرة الاحرام بوده و (مانند روزه) تا پایان نماز باید ادامه داشته باشد، بر این اساس چنانچه در قسمتی از نماز، نمازگزار از نیت خود برگردد، نماز او باطل خواهد بود. 2. از طرفی نیز نیت از ...
  • آیا در زندگی امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) شوخ‌طبعی نیز وجود داشت؟!
    17914 معصومین 1394/10/13
    شادی کردن، امری فطری است. در اسلام نیز به شادی و نشاط اهمیت زیادی داده شده است.[1] چنان‌که پیامبر(ص) و معصومان(ع) در بسیاری از مواقع لبخند بر چهره داشته و با گشاده‌رویی با مردم برخورد می‌کردند. در روایت آمده است که رسول خدا(ص) زیاد ...
  • راه های رسیدن به اخلاص کدام است؟
    85877 اخلاص 1387/02/18
    اخلاص، یعنیخالص کردن و اخلاص در عمل و ایمان یعنی این که انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او. برای رسیدن به مقام اخلاص هم باید موانع اخلاص یعنی، ریاکاری، دلبستگی به دنیا و وسوسه های شیطان را برطرف نمود ...
  • علاوه بر دستان حضرت عباس(ع)، دست چند نفر دیگر از سپاه امام حسین(ع) در روز عاشورا قطع شد؟
    10282 حوادث روز عاشورا 1396/10/10
    اگرچه نوع جراحت‌هایی که به یکایک شهدای کربلا وارد شده - با ذکر تمام جزئیات - در منابع تاریخی گزارش نشده است؛ از این‌رو ممکن است دست ده‌ها تن از شهدای کربلا در روز عاشورا قطع شده باشد. با این وجود نام چند نفر از آنها در منابع ...
  • چگونه می‌توان حال و تمیز را از یکدیگر تشخیص داد؟
    1628 صرف و نحو 1402/04/14
     الف) حال«حال» وصفی اضافی(غیر رکن) و منصوب است که دلالت بر هیئت و حالت موصوف خود(ذوالحال) می‌کند.[1] مانند «صَبیاً» در آیه «... وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا».[2] ما حکمت را به او هدیه دادیم در حالی که هنوز کودک بود.حال سه شکل دارد: یا مفرد (غیر جمله) ...

پربازدیدترین ها