بازدید
6213
آخرین بروزرسانی: 1397/05/16
خلاصه پرسش
خداوند در آیاتی از قرآن، خطاب به پیامبرش می‌فرماید که با منافقان به مبارزه و جهاد برخیزد. با توجه به این‌که نفاق یک امر قلبی است چگونه پیامبر باید آنان را می‌شناخت؟
پرسش
با سلام؛ آیه 9 سوره مبارکه تحریم، پیامبر اعظم(ص) چگونه باید با منافقان آن هم به صورت غلیظ مجاهده می‌کردند؟ در حالی‌که منافقان روی فاسق خود را آشکار نکرده بودند؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال در یکی از آیاتش در چگونگی برخورد با کفار و منافقان، خطاب به پیامبرش می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ»؛[1] اى پیامبر با کفّار و منافقان پیکار کن و بر آنان سخت بگیر که جایگاه‌شان در جهنّم خواهد بود و چه بد سرانجامى است.
نخست در تفسیر این آیه باید گفت؛ مراد از جهاد با کفار و منافقان تنها نبرد مسلحانه نیست، بلکه تلاش و کوشش در اصلاح امر از ناحیه این دو طایفه نیز نوعی جهاد به شمار می‌آید؛ یعنی خدای متعال پیامبر را مأمور می‌کند، تا با تلاش پی‌گیر خود جلوی شر و فسادى را بگیرد که این دو طایفه در راه دعوت آن‌حضرت ایجاد می‌کنند. روشن است که این جلوگیرى در رابطه با کفار این‌گونه است که حق را براى آنان بیان نموده، رسالت خود را به ایشان برساند، اگر ایمان آوردند که در جرگه مؤمنان قرار خواهند گرفت، و اگر نیاوردند با ایشان جنگ کند. اما در رابطه با منافقان این است که از آنان دل‌جویى کرده و قلوب آنها را جذب نماید، تا به تدریج دل‌هایشان به سوى ایمان گرایش یابد. و اگر هم‌چنان به نفاق خود ادامه دادند، به تلاش خود در جذب آنها ادامه دهد.[2] و یا به توبیخ و سرزنش و تهدید و انذار و رسوا ساختن آنها، اقدام نماید؛[3] چرا که سنت رسول خدا(ص) بر جنگ با آنان جارى نشده، و آن‌حضرت در تمام عمر خود با هیچ منافقى نجنگیده است.[4]
امام صادق(ع) در این زمینه فرمود: «انّ رسول اللَّه صلىَّ اللَّه علیه و آله و سلم لم یقاتل منافقاً قطّ إنّما کان یتألّفهم»؛[5] رسول خدا(ص) هرگز با منافقى جنگ نکرد، بلکه پیوسته در به دست آوردن دل‌هایشان می‌کوشید.
بنابر این، منظور از جهاد با منافقان تلاش و مبارزه در جذب آنها به ایمان واقعی است؛ چرا که «جهاد» معناى وسیع و گسترده‌‏اى دارد، و هر گونه تلاش و کوشش را دربر می‌گیرد. این برخورد خاص در مقابل منافقان، با این‌که آنها خطرناک‌ترین دشمن اسلام بودند، به این جهت بود که آنها ظاهراً دم از اسلام می‌زدند، و با مسلمانان کاملاً آمیزش داشتند؛ لذا ممکن نبود با آنها مانند کافران رفتار نمود.[6]
در مورد قید «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ»، گروهی از مفسران می‌گویند؛ منظور با شدت برخورد کردن در اجرای حدود بر منافقان است. و اکثر کسانی که حدود در مورد آنان در زمان رسول خدا(ص) اجرا می‌شد منافقان بودند؛ لذا خداوند دستور به شدت در اجرای حدود بر آنان را داده است.[7]
آیات دیگری نیز وجود دارد که بر مبارزه پیامبر(ص) با منافقان تأکید می‌کند.
اما در ارتباط با چگونگی شناخت منافقان، همان‌گونه که می‌دانیم آنان در جامعه اسلامی زندگی می‌کردند و از آن‌جا که ایمان آنها واقعی نبوده، بلکه از روی ناچاری و یا به جهت منافع شخصی به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند؛ لذا بسیاری از آنان در بزنگاه‌های مهم، باطن خود را آشکار می‌کردند. در این‌جا به چند مورد اشاره می‌شود:
1. هنگام تقسیم غنائم: هنگامی که پیامبر اسلام(ص) مشغول تقسیم اموالى - از غنائم، یا صدقات- بود، فردی از طائفه  «بنى تمیم» به نام «ذو الخویصره» - که در واقع بنیان‌گذار خوارج است-  فرا رسید و صدا زد: اى رسول خدا، به عدالت رفتار کن.[8]
2. تأسیس مسجد ضرار: در قرآن کریم در سورۀ توبه به ماجرای مسجد ضرار اشاره شده است. علت نام‌گذاری مسجد ضرار به این نام؛ از این‌رو بود که گروهى از منافقان براى تحقّق بخشیدن به نقشه‌‏هاى پلید خود علیه اسلام و مسلمانان، اقدام به ساختن مسجدى در مدینه کردند، تا با عنوان مسجد، پایگاهی برای ضربه زدن به پیامبر(ص) و مسلمانان داشته باشند.[9]
3. تمسخر مؤمنان: از آن‌جا که منافقان به خدا و ارزش‌هاى الهى ایمان واقعی نداشتند، نمی‌توانستند از ایمان مؤمنان واقعی و فداکاری‌هاشان در راه خدا، تصور درستی داشته باشند؛ لذا تلاش و فداکاری آنان را به تمسخر می‌گرفتند.[10]

[1]. تحریم، 9.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏19، ص 337، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏24، ص 299، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏19، ص 337.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏10، ص 478، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.           
[6]. تفسیر نمونه، ج ‏24، ص 299.
[7]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج‏ 10، ص 52، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ‏19، ص 201، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[8]. ر. ک: 93730
[9]. ر. ک: 19259.
[10]. ر. ک: 84820.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها