جستجوی پیشرفته
بازدید
5889
آخرین بروزرسانی: 1400/06/07
خلاصه پرسش
چگونه می‌توان نظرات فرقه‌ی انحرافی رائیلیسم (ساخت انسان توسط موجودات فضایی) را نقد و رد کرد؟
پرسش
با سلام؛ فرقه‌ی انحرافی رائیلیسم(موجودات فضایی) را نقد و رد کرد؟
پاسخ اجمالی

مکتب رائلیسم

رائلیان یا رائلیسم، نام یک دین، فلسفه و جنبش نوینی است که در سال 1974 توسط کلود وریلهون ناشر مجلات اتومبیل‌رانی در فرانسه شکل گرفت. رائلیان بر این باورند که موجودات فرازمینی در ساختار «دی ان ای» موجوداتی مثل شامپانزه یا میمون تغییراتی ایجاد کرده‌اند که به انسان تبدیل شده‌اند.

 رائلیان بر این باورند که موجودات فضایی در طول تاریخ توسط انسان‌های زیادی رؤیت شده و حتی با آنان روابطی هم داشتند؛ و در حقیقت این موجودات منشأ تمام ادیان و کتب مذهبی‌اند که آنان بدین طریق و به واسطه‌ی پیامبران(ع) تعالیم کامل انسانی، اخلاقی و شناختی نسبت به زندگی و جهان را به انسان دادند.

رائلیان این موجودات فضایی را «الوهیم» می‌نامند. الوهیم واژه‌‌ای عبری و برگرفته از عهد عتیق است. این کلمه به معنای «خدا» مفرد است، ولی رائلیان می‌گویند ممکن است الوهیم کلمه‌ی جمع و به معنای «کسانی که از آسمان آمدند» و مفرد آن «الوها» باشد.

کلود وریلهون، ایده‌پرداز این جنبش، بر این باور است که در 13 دسامبر سال 1973 در شهر کلرمون-فراند در مرکز فرانسه به مدت شش روز متوالی با یک الوها ملاقات کرد و پیام‌‌هایی را که شامل حقیقت خلقت حیات روی کره‌ی زمین بود را دریافت کرد. آنان بر این باورند کلود وریلهون از سوی الوهیم، «رائل» خوانده شد.[1]

نقد رائلیسم

نقدهای جدی بر مکتب رائلیسم وارد شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. مهم‌ترین نقد بر این مکتب، تناقض سخنان رائل، ایده‌پرداز این فرقه با تعالیم انبیای الهی در اصلی‌ترین مدعای رائل نهفته است، و آن انکار موجودی به نام خدا است. باور به خدا رکن اصلی ادیان الهی است. چگونه کسی که این اصل را قبول ندارد می‌تواند ادعا کند که همه‌ی ادیان را به رسمیت می‌شناسد. رائل دین بودا را نیز در کنار سایر ادیان و فرستاده الوهیم می‌داند، بلکه مدعی است دین بودا با کمی اصلاح، همان دین رائل خواهد شد. ولی نکته‌ی جالب آن است که بودا دینی است که رهبر و بنیان‌گذار آن هیچ‌گاه ادعای آمدن از سوی خدا نکرد. حال باید دید چگونه الوهیم پیامبری فرستاده‌اند، که خودش چنین ادعایی ندارد.

رائل برای آن‌که سخنانش مشتری بیشتری جذب کند، هر آنچه را که دین نامیده شده است، فرستاده الوهیم می‌داند. حتی بهاءالله را که هیچ‌یک از مسلمانان، بلکه هیچ‌یک از جهانیان او را پیامبر نمی‌دانند.

2. مشکل دیگر مکتب رائل این است که مدعی است تمامی پیامبران الهی را رسولان الوهیم می‌داند؛ حال مهم‌‌ترین پرسش این است که اگر این پیامبر جدید، یعنی رائل ادامه دهنده‌ی راه همان انبیای الهی است، پس این همه تفاوت و تناقض از کجا آمده است؟

به برخی از این تناقضات اشاره می‌کنیم:

الف) چگونه است که در قرآن می‌خوانیم که: «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ»؛[2] (نه زاییده می‌شود و نه می‌زاید)، ولی رائل مدعی است که الوهیم(همان موجود یا موجوداتی که پیامبران را فرستاده است) از نسل‌‌های قبلی الوهیم به دنیا آمده و این سلسله به دنیا آمدن‌‌ها تا بی‌نهایت ادامه پیدا می‌کند.

ب) این آیین می‌گوید از طرف همان موجودی آمده است که حضرت محمد(ص) را فرستاده است. حال این سؤال پیش می‌آید: پس چگونه در قرآن کریم حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر دانسته شده است؟ و آیا الوهیم نمی‌دانست که 14 قرن بعد بنا است پیامبر دیگری به نام کلود وریلهون برای انسان‌‌های زمینی بفرستد؟

ج) تمامی ادیان الهی بر غیرمادی بودن و نامیرا بودن خداوند، و نیز ازلی و ابدی بودن او تأکید دارند، در حالی که الوهیم موجودی است میرا و از پدران خود به وجود آمده است، و در مکانی خاص زندگی می‌کند و به چشم دیده می‌شود. آیا الوهیم فراموش کرده است که در کتاب‌‌های قبلی خود به مردم چه پیامی داده و خود را چگونه معرفی کرده است؟

3. مسئله‌ی چگونگی خلقت نیز از مسائل مبهم در این مکتب است؛ زیرا رائل مدعی است انسان‌‌های کره‌ی زمین و سایر موجودات زنده توسط مهندسی ژنتیک ساخته شده‌‌اند. در این مدعا اولاً: معلوم نیست که اصل حیات از کجا آمده است. ثانیاً: معلوم نیست؛ چرا هر انسانی که به دنیا می‌آید دارای پدر و مادر است و از نطفه‌ی انسانی دیگر به وجود می‌آید و این علم ژنتیک چه زمانی و توسط چه کسی به کار رفته است؟

علاوه بر این‌که رائل، الوهیم را موجوداتی می‌داند که موجودات پیشرفته قبلی آنها را خلق کرده‌‌اند، و آن قبلی‌ها نیز مخلوق نسلی قبل از خود و همین طور این سلسله تا بی‌نهایت ادامه دارد. در حالی که اگر سازنده‌ی این افسانه آشنایی بیشتری با فلسفه داشت مرتکب چنین اشتباهی نمی‌شد؛ زیرا به لحاظ عقلی امکان اتصال سلسله به بی‌نهایت وجود ندارد و بالاخره این سلسله باید به جایی منتهی شود.[3] این نکته نه تنها مدعای ما است، بلکه این اصل (محال بودن تسلسل) از پایه‌‌های تفکر عقلی در غرب و شرق است. [4]

در هر صورت این مکتب به تخیلات و بافته‌های ذهنی نظیر فیلم‌های تخیلی شبیه‌‌تر است تا به یک مکتب فلسفی که مبتنی بر دلایل علمی و عقلی باشد.


[1]. ر. ک: https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86

[2]. توحید، 3.

[3]. ر. ک: «دور و تسلسل»، 3902؛ «برهان امتناع تسلسل و اثبات خدا»، 2223.

[4].ر.ک:https://www.porseman.com/article/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%82%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%8A%D9%84%D9%8A%D8%B3%D9%85/179849

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها