جستجوی پیشرفته
بازدید
20562
آخرین بروزرسانی: 1398/10/15
خلاصه پرسش
عده‏اى از ملائکه کارى جز عبادت و تسبیح خداوند ندارند، آیا این عمل آنها اختیارى است یا نه؟! و اگر ملائکه اختیار ندارند، آیا خدا نیازى به این عبادت دارد؟!
پرسش
عده‏اى از ملائکه کارى جز عبادت و تسبیح خداوند ندارند، آیا این عمل آنها اختیارى است یا نه؟! و اگر ملائکه اختیار ندارند، آیا خدا نیازى به این عبادت دارد؟!
پاسخ اجمالی

هیچ نفعى، از هیچ عبادت هیچ مخلوقى چه مختار یا غیر مختار عاید خداوند نمى‏شود! لکن عبادت اختیارى مفید تکامل و تعالى و رشد تدریجى عابد و ارتقای درجه و شدت یافتن تقرب وجودى او به خدا است، اما عبادت غیر اختیارى سایر موجودات از جمله ملائکه و فرشتگان، اقتضاى وجودى آنها است و این عبادت ملائکه برخاسته از شهود پروردگار و درک هیبت و عظمت حق تعالى است، نه به جهت نیاز پروردگار به اینها و یا عبادت اینها.

پاسخ تفصیلی

مَلَک موجودى فراطبیعى است. راه اثبات وجود او یا مراجعه به متون وحى و تعبد است و یا تجربه امدادهاى این موجود در زندگى ایمانى بندگان(مخلصین از انبیاء و اولیاء).

این موجود فراطبیعى جسم و جسمانى نیست تا از کمّ و کیف آن سخن به میان آید و یا قابل تصویر باشد. البته این موجود گاهى می‌تواند به شکل بشرى متمثل شود و انسان او را به شکل بشر می‌‏بیند، در حالی‌که واقعاً بشر نیست مثل رؤیت روح توسط مریم(ع)،[1] یا آمدن ملائک به صورت میهمان بر ابراهیم(ع)،[2] یا بر لوط[3] و نیز حاضر شدن جبرئیل خدمت رسول اللَّه(ص) به شکل دحیه کلبى. اما همین قدر می‌‏دانیم که محدودیت و تکثر و تنوع میان اینها وجود دارد. البته متناسب با نحوه وجودى خود اینها؛ لذا برخى موّکل عذاب در دنیا و برخى موکل عذاب در برزخ و برخى موکل عذاب در قیامت‌اند. برخى کاتب نامه عمل انسان‏اند و برخى کاتب قضا و قدر الهى، برخى مدبرات امرند و برخى نازلان وحى، برخى به قلوب الهام می‌‏کنند و برخى حافظ و یاور و معین مؤمنان‏اند، برخى امر و فرمان‌رواى برخى دیگرند و برخى مأمور و فرمان‌بردار مافوق خود، برخى موکل رزق‏اند و برخى موکل باران و برخى موکل گرفتن جان‏ها؛ در این میان گروهى همیشه در سجودند و گروهى همیشه در رکوع و برخى دایم در حال تسبیح و تحمید و برخى دگر در حول کعبه، یا مشاهد مشرفه، یا مزار مؤمنان در طواف و زیارت‌اند؛ برخى مشغول استغفار و شفاعت براى مؤمنان و شیعیان على(ع) هستند. و برخى در حال لعن و نفرین بر کفار و مشرکان و منافقان و معاندان با آل اللَّه(ع)، به گونه‏اى که هر یک وظیفه و مقامى معلوم دارند و توان تخطى از وظیفه خود را ندارند و هر آنچه بدیشان دستور رسد انجام می‌دهند.

عبادت، چیزى جز اظهار عبودیت در مقابل رب و مولى و مالک خود نیست. هر چه درک عظمت و هیبت حق متعال بیشتر باشد، این ظهور عبودیت و اظهار کوچکى در مقابل آن عظیم نمود بیشترى می‌‏یابد. این ظهور و اظهار بندگى نشانه‌ی کمال و درایت خود عبد است و از این عبادت چیزى عاید معبود و ربّ نمی‌‏شود و لازم هم نیست که چیزى عاید آن ذات اقدس گردد، تا این امر سبب خلق و تکوّن این بندگان شود؛ زیرا اصل تکوّن و پیدایش اینها، نمایش قدرت اله و اعطا نعمت وجود به اینها است.

حال اگر بنده‏اى با اختیار مشغول عبادت شود، این عبادت او سبب صفاى باطن و کمال نفس خود او و در نتیجه پیش‌رفت او در مراتب عبودیت و انسانیتش می‌شود. پس اثر این تسبیح و تحمید و تکریم و تعظیم در بنده است و از این عبادت فایده‏اى متوجه ربّ نمی‌شود که با ترک آن ضررى متوجه خدا شود، بلکه با ترک عبادت، این عبد است که خود را از ثمرات عالى آن محروم می‌کند.

ظاهراً این شبهه براى برخى از ملائکه هم مطرح بود؛ زیرا وقتى خداوند به ایشان اعلام نمود که می‌‏خواهم خلیفه‏اى در زمین قرار دهم؛ گفتند: ما که تسبیح و تقدیس تو را می‌نماییم؛ چرا در زمین کسى را می‌آفرینى که فساد کند و خون بریزد. پس خدا علم خاص را در اختیار آدم(ع) نهاد و آنها از تعلّم آن عاجز ماندند، پس گفتند: ما علمى و توانى نداریم جز آنچه تو آن‌را به ما تعلیم داده‏اى! پس به عجز خود معترف شده و بر آدم(ع) سجده کردند![4] در جاى خود مسلم است که عبادت مختارانه و آگاهانه بر عبادت تکوینى جبرى ارزش بیشترى دارد؛ لذا آن یکى اثرى دارد که این یکى ندارد، آن یک موجود بالقوه را بالفعل می‌‏کند، اما این یکى ثمره فعلیت ثابت است که به بالاتر راهى ندارد و اگر تخلف نماید، سقوط می‌کند!

امام على(ع)، ملائکه را این‌گونه توصیف می‌‏نماید:

"ملائکه را آفریدى و در آسمان‏هایت جایشان دادى براى آنها خستگى، غفلت و معصیت نیست، ایشان اعلم‏ترین بندگان به تواند و از همه مخلوقات از تو خائف‏ترند و از همه به تو نزدیک‏تر و از همه به فرمان تو مطیع‏ترند.... عقلشان دچار خطا نشود و بدنشان خستگى ندارد. در اصلاب ساکن نشده، در ارحام پنهان نشوند، و آنها را از آب گندیده (منى) نیافریده‏اى؛ آنها را به گونه‏اى خاص آفریدى و در آسمان‏هایت جاى دادى و به جوارت آنها را کرامت بخشیدى و بر وحیت امینشان داشتى و از آفات و بلیات نگه‌داشته و از ذنوب طاهرشان نمودى، اگر نیرویشان نمی‌‏دادى، نیرویى نداشتند و اگر تثبیتشان نمی‌‏نمودى، ثباتى نداشتند، اگر رحمتت نبود، اطاعت نمی‌کردند و اگر تو نبودى اینها  نبودند. با این همه منزلتشان نزد تو و اطاعتشان براى تو و تقربشان به تو و عدم غفلتشان از تو و اوامرت، اگر آنچه را که از ذاتت از آنها پنهان داشته‏اى به آنها می‌‏نمایاندى، هر آینه اعمالشان نزد آنها کوچک می‌‏نمود و شرمنده‏ می‌‏شدند و می‌‏دانستند که عبادتت نکرده‏اند، آن‌گونه که شایسته تو است؛ تسبیح تو را است که خالقى و معبودى و عجیب بندگانت را می‌‏آزمایى".[5]

اگر در این عبارات امام(ع) دقت شود: راز این عبادات؛ راز آن اعتراض؛ و راز آن اعتراف و سجده نیز روشن می‌‏شود.

 عبادات اینها مقتضاى علم شهودى اینها به ذات حق و خوف و خشیت اینها ناشى از هیبت و عظمت حق تعالى است. البته این علم به تناسب وجود محدود آنها برایشان حاصل است و عبادتشان نیز متناسب با ذات محدود اینها است، نه متناسب با ذات اقدس خدا.

آن اعترافشان موقع خلق آدم ناشى از محدودیت علمشان بود و چون این امر برایشان مکشوف و مسجّل نموده و عجز خود را از احاطه به حکمت‏هاى خلقت توسط اله دریافتند، به جهالت و تقصیر خویش اعتراف نموده، پس بر آدم - به امر خدا - سجده کردند.

خلاصه این‌که عبادت ملائکه اختیارى به آن‌گونه که در انسان مطرح است و ملاک تشریع و تکلیف است، نیست؛ لذا سبب ترقى و تعالى و تکامل و رشد آنها نمی‌‏شود، بله اگر این عبادت را رها کرده یا تقصیر کنند، سقوط می‌‏کنند.

پس منشأ عبادت آنها علم آنها به ذات اقدس اله و درک هیبت و عظمت او از یک‌سو و حقارت و محدودیت وجودى خود از طرف دیگر است؛ چنانچه این امر در فطرت انسان نیز نهفته است و لکن نیازمند توجه و تکوینى و جبرى ملائک نیز فایده‏اى عاید رب نگشته و خداوند به اینها و عبادت اینها نیازى ندارد و خود جلوه‏اى از قدرت‌نمایى خالق قادر حکیم علاّم است.[6]

 


[1]. مریم، 16 - 19.

[2]. هود، 69- 77.

[3]. هود، 81.

[4]. بقره، 30 - 33.

[5]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 128- 130، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[6].منابع و مآخذ: قرآن کریم، فاطر، 1؛ صافات، 164؛ تکویر، 21؛ سجده، 5 و 12؛ انعام، 62؛ نحل، 2 و 102؛ بقره، 97؛ عبس، 16؛ معارج، 4؛ حجر، 21؛ حج، 22؛ نازعات، 5؛ تحریم، 6؛ ذاریات، 4؛ مؤمن، 7؛ نجم، 26؛ انبیاء، 28 و 103؛ بقره، 161 و 33 - 30 و 248؛ آل عمران، 39 و 125 - 124؛ تحریم، 4؛ مریم، 7 و 19 - 16؛ زمر، 73؛ مدثر، 30؛ زخرف، 77؛ طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 5- 13، قم، دفتر انتشارات اسلامی؛ مصباح یزدى، محمد تقى، معارف قرآن، 1 - 3، ص 283- 295، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ 1368ش.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها