جستجوی پیشرفته
بازدید
14326
آخرین بروزرسانی: 1399/01/30
خلاصه پرسش
برخی اهل سنت جایگاه خلافت را جایگاهی سیاسی و جایگاه امامت را جایگاهی دینی دانسته و با امامت ائمه هدی(ع) مشکلی ندارند. چرا این نظر توسط شیعیان مورد پذیرش نیست؟
پرسش
پاسخ به این سوال که برادران اهل سنت جایگاه خلافت را جایگاه سیاسی وجایگاه امامت را جایگاه دینی میدانند و با امامت ائمه هدی(ع) مشکلی ندارند،چیست؟
پاسخ اجمالی

اگرچه اهل سنت برای رهبری سیاسی، به سراغ ابوبکر و سایر خلفاء رفتند و گروهی از آنان امام علی(ع) را لایق و شایسته رهبری علمی و معنوی دانسته اند، ولی از نظر تشیع این تفکیک بین امامت و خلافت نمی تواند یک اندیشه درستی باشد. شیعه امامت را یک مفهوم خاصی می داند و معتقد است که امامت ادامه نبوت است و امام از تمامی شئون نبی (غیر از نزول وحی) برخوردار است؛ یعنی معتقد است که هر آنچه بر نبی لازم بوده، بر امام هم لازم بوده است. بر این اساس؛ همانگونه که تفکیک رهبری سیاسی از مرجعیت دینی برای پیامبر (ص) از منطق صحیحی برخوردار نیست، برای امام نیز چنین تفکیکی درست به نظر نمی رسد.

پاسخ تفصیلی

در ابتدا باید تذکر داده شود که اگرچه اهل سنت برای رهبری سیاسی، به سراغ ابوبکر و سایر خلفاء رفتند و گروهی از آنان امام علی(ع) را لایق و شایسته رهبری علمی و معنوی دانسته اند، ولی از نظر تشیع این تفکیک بین امامت و خلافت نمی تواند یک اندیشه درستی باشد.

 

آنان برای ارائه توجیهی عامه پسند گفتند رهبری سیاسی با رهبری معنوی تفاوت دارد؛ یعنی قائل به تفکیک این دو مقوله از همدیگر شدند و گفتند ضرورتی ندارد که رهبری سیاسی را کسی مانند امام علی(ع) برعهده بگیرد که از جهت علمی بر سایرین تقدم دارد.

 

البته در مورد مقامات معنوی و علمی نیز اگرچه جایگاه علی (ع) را برتر می دانند ولی اکثراً قائل به بسیاری از مقامات معنوی والایی که شیعه در مورد آن حضرت و سایر ائمه معتقد است، نیستند از جمله عصمت و مقامات باطنی؛ مگر عده خاصی از اهل سنت که قائل به مقامات بلند عرفانی خصوصا برای حضرت علی (ع) بوده اند.

 

اما باید توجه داشت که در نظر شیعه امامت مفهوم خاصی دارد . شیعه معتقد است که امامت ادامه نبوت است و در واقع امام از تمامی شئون نبوت (غیر از نزول وحی) برخوردار است. شیعه می گوید: هر آنچه بر نبی لازم بوده بر امام هم لازم است؛ مثلا اگر وظیفه نبی اصلاح امور مسلمین بوده امام هم باید این امور را به سامان برساند. هدایت در تمام ابعاد بر عهده پیامبر است و از این جهت لازم است که آن حضرت در تمام ابعاد معصوم باشد و چون بر عهده امام همان وظایف است، لازم است که امام معصوم باشد. بدین ترتیب اگر برای پیامبر لازم بوده که در مسائل سیاسی مانند مسائل دینی دخالت بکند و انسانها را به کمال برساند، بر امام بعد از نبی هم، چنین چیزی لازم است. مردم در همه این حوزه ها، چه دینی و چه سیاسی نیاز به هدایت دارند. به عبارت روشن تر نیاز مردم به معصوم تنها در زمینه مسایل معنوی نیست بلکه زمانی جامعه اسلامی می تواند به اهداف خلقت برسد که حاکم اسلامی بهترین راه را حتی از نظر سیاسی به مسلمین ارائه نماید و چنین چیزی امکان پذیر نیست مگر با عصمت امامان معصوم.

 

پس نیاز مسلمانان به چنین رهبری، محدود به زمان پیامبر نبوده است و نیاز بشریت نیز به هدایتِ همه جانبه و درست، اختصاصی به زمان پیامبر نداشته است و کسی که در همه حوزه های سیاسی و دینی و... اعلم باشد، نیز وجود داشته است. با این تفصیل می توان باور کرد که مدیریت این حوزه ها در اختیار انسانی پایین تر قرار گیرد.

 

تذکر این نکته هم ضروری است که حکومت دینی به معنای صحیح آن حکومتی است که جامعه را بر اساس قوانین الهی اداره کند و زمینه‏های رشد استعدادها و امکان رسیدن انسان‏ها به کمال و ایجاد جامعه‏ای برین، صالح و شایسته را برای مردم آماده سازد و با فسادهای اخلاقی، اجتماعی و... مبارزه کند.

 

در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی، اصلاح امور جامعه و برقراری مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعالیم اساسی دین است. که پاره‏ای از آیات بر این مطلب گواهی می‏دهد. [1]

 

همچنین اختصاص حاکمیت، ولایت و سرپرستی همه جانبه مادی، معنوی، دنیوی و اخروی برای خدا، رسول و اولیای خاص او [2] و اثبات امامت و رهبری سیاسی - اجتماعی برای پیامبر(ص)، امام(ع) و منصوبان از ناحیه آنان [3] از جمله دلائل عدم جدایی دین از سیاست است.

 

با ذکر این نکات کاملا روشن می شود که جدا کردن حوزه سیاست از دیانت امکان پذیر نیست. و چون این جدایی امکان ندارد لازم است کسی متصدی امور مسلمین شود که هم در دین و هم در سیاست کامل ترین و صالح ترین مردم در زمان خویش باشد. البته این که چه شخصی این شرائط را دارا است در جای خود مورد بحث واقع شده است. ما بر اساس ادله موجود معتقدیم که امامان معصوم نه تنها برترین اشخاص در زمان خود بلکه عصاره خلقت هستند که خداوند آنان را برهان، حجت و نشانه برای هدایت همه جانبه انسانها قرار داده است.

 

برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به پاسخهای ذیل مراجعه کنید:

 

سؤال 321 (سایت: 2707) .

 

سؤال 614 (سایت: 671) .

 

 

[1] (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ) ، حدید ، آیه 25و (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)   نحل ، آیه 36

[2] إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)    مائده ، آیه 55

[3] (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ...)    نساء ، آیه 58

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • جایگاه حاکم اسلامی از دیدگاه شیعه و اهل سنت کلامی است یا فقهی؟
    8406 دلائل ولایت فقیه 1395/04/21
    پرسش‌ مطرح شده به اندازه‌ای کلی است که جواب دادن به آن مستلزم نگارش کتاب و یا مقاله‌ای طولانی است که تهیه چنین پاسخی در حال حاضر برای ما مقدور نیست. اما به صورت مختصر تبیین جایگاه حاکم اسلامی در اسلام نیازمند توجه به دو مقدمه است. یکی ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8110 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • اختیار انسان چگونه است؟
    13290 جبر یا اختیار و عدالت پروردگار 1387/09/07
    استناد وجود افعال اختیاری انسان به خدا منافاتی با استناد آنها به خود وی ندارد، زیرا این استنادها در طول یکدیگرند و تزاحمی با هم ندارند. به بیانی دیگر، استناد فعل به فاعل انسانی در ...
  • اگر کسی بخواهد به مقدار چهار فرسخ سفر کند، ولی قصد بازگشت نداشته باشد، حکم نمازش چیست؟
    4754 مسافت 1399/07/30
    کسی که قصد سفر به مکانی را دارد که مسافت رفت و برگشت به آن‌جا جمعا بیش از هشت فرسخ است؛ چنانچه قصد کند که تا قبل از ده روز از آن مکان بازگردد، نمازش شکسته است، در غیر این صورت، نمازش کامل است.بر این اساس، ...
  • راه های پرورش و استقلال عقل و فکر چیست؟
    21494 عقل، علم، حکمت 1388/04/06
    عقل، قوه ای در نفس انسان است که بدان حسن و قبح و کمال و نقصان و خیر و شر تمییز و تشخیص داده می شود. در مکتب حیات بخش اسلام، عقل دارای جایگاه رفیع و بلندی است. بعضی از را ه های پرورش عقل و فکر و کسب ...
  • چگونه می توان به بخشیده شدن گناه علم پیدا کرد؟
    64575 توبه 1389/04/15
    توبه واقعی دارای شرایطی است که اگر رعایت شود مورد قبول خدای مهربان قرار می گیرد این شرایط عبارتند از:1-فرد گناه کار گناه را از روی جهالت و نادانی انجام داده باشد؛ 2- عدم آگاهی از مرگ؛ 3- ترک گناه؛ 4- ندامت؛ 5- تصمیم جدی بر ترک گناه و ...
  • اگر فردی در رساندن مالی به صاحبش تأخیر کند و آن مال تلف شود، آیا وی ضامن است؟
    3037 ضمان 1398/11/07
    با آن‌که فرد امین در صورت نگهداری عرفی و قابل قبول امانت،‌ در ارتباط با بروز خسارات وارده به آن مسئول نیست، اما در فرض سؤال، اگر در نگهداری و رساندن کارت‌ها به صاحبانشان کوتاهی صورت گرفته، فرد ضامن است و باید جبران نماید.ضمائم:پاسخ ...
  • شخصیت ابودرداء چگونه بود؟ نظر اهل بیت درباره او چه بود؟ روایات منقول از او چه حکمی را دارد؟
    23594 تاريخ بزرگان 1390/12/23
    «عویمر بن مالک» از نوادگان خزرج‏ که بیشتر به کنیه خود (ابو درداء) خوانده می شده، از صحابه پیامبر اکرم (ص) بوده است. او به عنوان یکی از افراد قبیله خزرج در مدینه زندگی می کرد و بعد از گذشت چند ماه از حضور رسول اکرم (ص) ...
  • آیا در شب عید فطر، فطریه مهمان، به عهده صاحب‌خانه است؟
    126660 زکات فطره 1392/06/20
    مراجع تقلید می‌گویند، در شب عید فطر، شخصی که نان‌خور صاحب‌خانه است، فطریه‌اش بر عهده صاحب‌خانه می‌باشد. اما درباره‌ی اینکه نان‌خور به چه کسی گفته می‌شود بین فقها اختلاف نظر است. اکثر فقها می‌گویند شخص میهمان با یک شب، نانخور، محسوب نمی‌شود، اما برخی از مراجع
  • آیا شهدا به معراج می روند؟
    8778 اسراء و معراج 1391/05/07
    واژه شناسان «معراج» را به صعود و بالا رفتن معنا کرده اند.[1] بنابر معنای لغوی این کلمه، هر سیر و صعودی را می توان معراج دانست؛ عوامل مختلفی نیز می توانند در این معراج دخیل باشند؛ عبادات از جمله مهم ترین و مؤثرترین ...

پربازدیدترین ها