جستجوی پیشرفته
بازدید
130754
آخرین بروزرسانی: 1392/09/17
خلاصه پرسش
راه‌کارهای خوش اخلاقی در زندگی چیست؟ و اخلاق نیکو چه آثار دنیوی و اخروی دارد؟
پرسش
راه‌کارهای خوش اخلاقی در زندگی چیست؟ و خوش خلقی چه آثار دنیوی و اخروی دارد؟(لطفاً از آیات و احادیث هم استفاده کنید). اگر کتاب‌های خوبی مربوط به خوش اخلاقی که در حد فهم عموم نوشته شده باشد، معرّفی کنید.
پاسخ اجمالی
خوش اخلاق به کسی گفته می‌شود که با گشاده‌رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد و محبت‌آمیز با مردم روبرو می‌شود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش‌رویى برخورد کند.  
بعضى از مردم به طور طبیعى خوش اخلاق و خوش برخوردند و این یکى از مواهب الهى است که نصیب هر کس نمی‌شود. کسی که دارای اخلاق نیکو است، باید خدا را با تمام وجودش شکر گوید، ولى گروهى چنین نیستند، اما می‌توانند با تمرین و ممارست و به کار بستن اصولی دقیق، حسن خلق و خوش اخلاقی را در وجود خود زنده کنند و چنان در عمق جانشان نفوذ کند که طبیعت ثانویّه شود. برخی از راه‌کارهای تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى، عبارت‌اند از: توجه به ارزش و آثار معنوی و مادی خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى، تمرین و ممارست، مطالعه احوال انسان‌های خوش اخلاق و بداخلاق و پرورش عواطف انسانی.
در روایات برای خوش اخلاقی و خوش‌رویی آثاری همچون از بین بردن گناهان، زدودن کینه‌ها، جلب محبت خدا و مردم ذکر شده است.
 
پاسخ تفصیلی
معنای خوش اخلاقی
در کتاب‌های اخلاقی؛ برای حُسن خلق و خوش اخلاقی دو معنا بیان شده است:
یک. اتصاف به فضایل اخلاقی و تحصیل مجموعه کمالات و خصلت‌های پسندیده‌ای که انسان در مسیر خودسازی و پرورش نفس، خود را به آنها می‌آراید.[1]
دو. نرم‌خویى و خوش‌سخنى و گشاده‌رویى‏ با دیگران.[2] بنابراین، به کسی خوش اخلاق گفته می‌شود که با گشاده‌رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد و محبت‌آمیز با مردم روبرو می‌شود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش‌رویى برخورد کند. امام صادق(ع) در تعریف خوش اخلاقی می‌فرماید: «حُسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی، سخنت را پاکیزه گردانی و برادرت را با خوش‌رویی دیدار نمایی».[3]
البته خوش‌رفتاری باید به گونه‌ای باشد که وقار و متانت از دست نرود. برای رسیدن به چنین صفاتی لازم است انسان خود را به صفاتی مزیّن کند که از فرد، شخصیّتی متین و باوقار و در عین حال خوش مشرب و دوست داشتنی و محبوب بسازد؛ صفاتی مانند: تواضع، انسان دوستی، صداقت، فداکاری، گذشت، مهربانی، و سایر صفات نیک انسانی.
اهمیت خوش اخلاقی
دین اسلام همواره پیروان خود را به حُسن خلق و نرم‌خویی و ملایمت در گفتار و رفتار فراخوانده و از درشتی و تندخویی بازداشته است؛ چون این آموزه یکی از مهم‌ترین عوامل قدرت، موفقیت و پیروزی انسان در زندگی است. چنانچه همین، عامل موفقیت پیامبران الهی بویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) در جذب قلوب انسان‌ها و گسترش دین بوده است. از آن روی خدای مهربان پیامبران و سفیران خود را از میان انسان‌های مهربان و خوش اخلاق برگزیده تا بهتر و آسان‌تر در قلب‌ها نفوذ کنند و آنان را به سوی معرفت الهی رهنمون باشند. خدای تعالی درباره حضرت محمد مصطفی(ص) که مصداق کامل حُسن خلق است، می‌فرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیم»؛[4]‏ و یقیناً تو بر ملکات و سجایاى اخلاقى عظیمى قرار دارى.
بعد در آیه‌ای دیگر فرمود: به همین دلیل هم توانستی در دل‌ها نفوذ کنی و آنان را پیرامون خود گرد آوری و در دعوت خویش موفّق عمل کنی: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ».[5]
در زمینه خوش خلقى و برخورد خوب با همه مردم، روایات فراوانى در منابع اسلامى دیده می‌شود که به حدّ تواتر می‌رسد، تعبیراتى که در این روایات در برابر این فضیلت اخلاقى آمده است در کمتر مورد دیگرى دیده می‌شود، این تعبیرات‏ بیانگر نهایت اهتمام اسلام به این مسئله مهم اخلاقى است.[6] که در این‌جا به ذکر چند حدیث بسنده می‌شود:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الْاسْلامُ حُسْنُ الْخُلْقِ»؛[7] اسلام همان خوش‌رویى است. این تعبیر نشان می‌دهد که عصاره تعلیمات اسلام همان حُسن خلق است.
در حدیثی از حضرت امام على(ع) می‌خوانیم: «عُنْوَانُ صَحِیفَةِ الْمُؤْمِنِ حُسْنُ خُلُقِه‏»؛[8] سرلوحه نامه عمل انسان با ایمان، حُسن خلق او است. می‌دانیم آنچه در عنوان و سرلوحه نامه اعمال قرار می‌گیرد، بهترین و مهم‌ترین آنها است و به تعبیر دیگر، چیزى است که قدر جامع همه اعمال نیک است و قبل از هر چیز نظرها را به خود متوجّه می‌سازد.[9]
خلاصه این‌که؛ رابطه با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی یکی از مهم‌ترین و گسترده‌ترین عرصه‌های خودسازی و پرورش توانایی‌های انسان است. در این میدان است که انسان می‌تواند در اثر ارتباط با انسان‌های دیگر ارزش‌های وجودی سایر مهارت‌های حرفه‌ای، علمی، عقلی و مدیریتی خود را بنمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی توانایی‌هایی دیگران نیز کمک نماید. در عرصه تعامل اجتماعی، حُسن خلق و خوش اخلاق بودن (به معنای دوم)، جایگاه ویژه‌ای دارد، و اولین نمود توانایی شخصیت روحی و معنوی انسان است.
راه‌کارهای تحصیل خوش اخلاقی در زندگی
نکته‌ای که پیش از پرداختن به این راه‌کارها لازم است گفته شود، این است که عامل زیربنایی برای خوش‌رفتاری، عوامل شخصیتی است که در بالا بیان شد؛ زیرا تنها چیزی که اثری عمیق بر روابط ما با دیگران می‌گذارد، همین عوامل است. عوامل رفتاری بدون داشتن پشتوانه شخصیّتی، فقط تأثیر موقّتی دارند.
بعضى از مردم به طور طبیعى خوش اخلاق و خوش برخوردند و این یکى از مواهب الهى است که نصیب هر کس نشده است. باید خدا را با تمام وجودش شکر گوید، ولى گروهى چنین نیستند، اما می‌توانند با تمرین و ممارست و به کار بستن اصولی دقیق، حسن خلق و خوش اخلاقی را در وجود خود زنده کنند و چنان در عمق جانشان نفوذ کند که طبیعت ثانویّه شود.[10] در این‌جا برخی از راه‌کارهای تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن، که در کتاب‌های اخلاقی آمده، بیان می‌شود:
1. توجه به ارزش و آثار معنوی و مادی خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن؛ براى این منظور بهترین راه، مطالعه آیات و روایاتی است که در زمینه خوش اخلاقی و بداخلاقی وارد شده است.[11]
2. تمرین و ممارست؛[12] یعنی تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران. تمرین یکى از عوامل رشد و پرورش صفات اخلاقى است. براى انجام رفتار و کردار پسندیده‌ای همچون خوش اخلاقی و خوش‌رویی، باید تمرین کرد تا به آن عادت نمود. حضرت امام علی(ع) فرمود: «نفست را به انجام اعمال پسندیده عادت ده».[13] تمرین و تکرار نسبت به یک خصلت زیبا یا زشت، آن‌را به صورت عادت یا طبیعت دوّم انسان در می‌آورد؛ امام على(ع) فرمود: «عادت، طبیعت دوم است».[14] وقتى چیزى به صورت عادت درآمد، به تدریج اعضا و جوارح انسان را کنترل کرده، بر وجود او مسلّط می‌شود؛ به فرموده امیر مؤمنان علی (ع): «عادت بر هر انسانى حکومت می‌کند».[15]
هر کس قادر است در مدتی با یک تصمیم قوى و عزم جزم با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد و در این مدت با رویى گشاده، لبى خندان و رابطه‌اى صمیمى برخورد نماید، نرم و زیبا سخن بگوید، که قطعاً نتایج خوبى خواهد گرفت. یکی از مهم‌ترین کارهایی که در این زمینه باید تمرین کرد سلام و احوال‌پرسى توأم با تبسم، دست دادن همراه با صمیمیت و احترام، اولین راه مؤثّر ارتباطى، به منظور تمرین خوش اخلاق بودن و جلب محبت دیگران است. چنان‌چه در آموزه‌های دین اسلام، نسبت به سلام ‏کردن، مصافحه، احترام و محبت، سفارش و اهتمام فراوان شده است.
3. مطالعه احوال انسان‌های خوش اخلاق و بداخلاق؛ در جامعه افراد خوش اخلاق و بد اخلاق فراوانند. با کمی دقت در احوال دیگران خواهیم دید که افراد خوش اخلاق در زندگی و روابط خود موفّق‌تر و شادتراند، سالم‌تر زندگی می‌کنند و بیشتر مورد احترام مردم هستند. و در مقابل؛ افراد بداخلاق منزوی، و دارای شخصیتی شکننده‌تر هستند و از زندگی خود جز رنج و زحمت نصیبی ندارند.
4. پرورش عواطف انسانی: یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. دوست داشتن دیگران و ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسان‌ها قابل رشد و تربیت است. انسان‌های مهربان شاخص‌ترین و دوست داشتنی‌ترین افراد جامعه هستند. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین می‌شود. باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى؛ یعنى ایجاد رابطه‏ عاطفى مثبت، محبت کردن و دوست داشتن دیگران به‌دست می‌آید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطه‏ عاطفى منفى است، موجب کدورت و عذاب زندگى خواهد بود و دیگران را از گرداگرد انسان می‌پراکند.
حتّى وقتى کسی عمیقاً غمگین و ناراحت است، سعی کند خود را شاد نشان دهد و تبسّم نماید. چنان‌که امام على(ع) در توصیف مؤمن می‌فرماید: «شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است».[16]
آثار دنیوی و اخروی خوش اخلاقی
برخی از آثار و پى آمدهاى مادى و معنوى حسن خلق و خوش اخلاقی به شرح زیر است:
1. از بین بردن گناهان؛ رسول خدا(ص) فرمود: «اخلاق نیک، گناهان را ذوب می‌کند [و آثار بد آن‌را می‌شوید]».[17]
2. پاداش روزه‌دار شب زنده‌دار؛ در حدیث دیگرى از همان حضرت می‌خوانیم: «دارنده حُسن خلق پاداشى همچون روزه‌دار شب زنده‌دار دارد».[18]
3. زدودن کینه‌ها؛ در حدیثی از پیامبر خدا(ص) می‌خوانیم: «خوش‌رویى، کینه را می‌زداید».[19]
4. جلب محبت خدا و مردم‏؛ حضرت امام باقر(ع) می‌فرماید: «نیکوکارى و خوش‌رویى، محبّت‌آفرین‌اند، انسان را به خدا نزدیک و داخل بهشت می‌کنند».[20] و امام صادق(ع) فرمود: «کارهای نیکو و خوش‌رویى، جلب محبت کنند و به بهشت در آورند، و بُخل و ترش‌رویى و عبوس بودن، از خدا دور کنند و به دوزخ درآورند».[21]
5. در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(ع) می‌خوانیم: «هیچ زندگى، گواراتر از زندگى آمیخته با اخلاق نیک نیست».[22]
و روایات زیاد دیگری که از مجموع آنها اهمیّت و آثار فوق العاده‏ حُسن خلق به معنای اول و دوم آن، در زندگى مادى و معنوى انسان‌ها، و تأکیدى که اسلام بر این امر دارد، به خوبى نمایان است، به گونه‌اى که می‌توان حُسن خلق را یکى از اساسی‌ترین تعلیمات اسلام شمرد.
برای آگاهی از معرّفی کتاب‌های اخلاقی نمایه «اسامی کتاب‌های اخلاقی»، سؤال 3017 را مطالعه کنید.
 

[1]. مکارم شیرازى، ناصر، الأخلاق فى القرآن، ج ‏3، ص 120، مدرسة الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ سوم؛ و نیز ر.ک: فیض کاشانى، محمد بن شاه مرتضى‏، المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج ‏5، ص 95، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ چهارم، 1376ش.
[2]. نراقى‏، ملا محمد مهدى، جامع السعادات‏، ج ‏1، ص 342، اعلمى‏، بیروت، چاپ چهارم، بی‌تا؛ الأخلاق فى القرآن، ج ‏3، ص 109.
[3]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ‏4، ص 412، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[4]. قلم، 4.
[5]. آل عمران، 159: «[اى پیامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم‌خوى شدى، و اگر درشت‌خوى و سخت دل بودى از پیرامونت پراکنده می‌شدند».
[6]. الأخلاق فى القرآن، ج ‏3، ص 118.
[7]. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق: بکری حیانی، صفوة السقا، ج 3، ص 17، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ پنجم، 1401ق.
[8]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 107، مطبعة حیدریة، نجف، چاپ اول، بی‌تا؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 200، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[9]. الأخلاق فى القرآن، ج ‏3، ص 118.
[10]. الأخلاق فى القرآن، ج ‏3، ص 123.
[11]. جامع السعادات، ج ‏1، ص 343 – 344؛ الأخلاق فى القرآن، ج ‏3، ص 123.
[12]. ر.ک: المحجة البیضاء فى تهذیب الإحیاء، ج ‏5، ص 103 – 104.
[13]. «عَوِّدْ نَفْسَکَ فِعْلَ الْمَکَارِمِ»؛ لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، محقق و مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 341، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376ش.‏ 
[14]. «الْعَادَةُ طَبْعٌ ثَانٍ»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی،‏ ص 43، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، 1410ق.
[15]. «لِلْعَادَةِ عَلَى کُلِّ إِنْسَانٍ سُلْطَانٌ»؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 403.
[16]. همان، ص 226.
[17]. کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، محقق و مصحح: نعمة، عبد الله، ج ‏1، ص 135، دارالذخائر، قم، چاپ اول، 1410ق.
[18]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 100، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[19]. «حُسْنُ الْبِشْرِ یَذْهَبُ بِالسَّخِیمَة»؛ همان، ص 104.
[20]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏12، ص 344، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق.
[21]. الکافی، ج 2، ص 103.
[22]. عیون الحکم و المواعظ، ص 539.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    793397 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    757138 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    680935 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    659345 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    648885 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    600828 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580189 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565023 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564300 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    559870 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود