جستجوی پیشرفته
بازدید
61233
آخرین بروزرسانی: 1391/08/21
خلاصه پرسش
راه درمان بی ادبی چیست؟
پرسش
آیا برای درمان بی ادبی و پر گویی که ناشی از کم عقلی و سبک مغزی است، راهی وجود دارد یا این که بهتر بگویم آیا راهی برای درمان کم عقلی و بی عقلی هست؟ اگر راهی وجود دارد یا منبع و کتابی در این مورد هست لطفاً برای من بفرستید.
پاسخ اجمالی

ادب نوعی رفتار خاصّ و سنجیده با افراد پیرامون (از کوچک و بزرگ و آشنا و بی گانه) است که از تربیت شایسته نشأت می گیرد. عاقلانه زیستن و متانت در گفتار و وقار در رفتار، نشانه ادب است و بی خردی، گفتار زشت، بددهانی، تندخویی، زشت گویی، دشنام و توهین، سبکسری و خیره سری، لجاجت و عناد و ... نمونه هایی از بی ادبی است.

 

ادب، هنری آموختنی است که باید نکته های دقیق تربیتی را دریافت کرده و به آنها عمل کرد. آشنایی با دستورات اسلام و روش زندگی پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) و الگو گیری از آنان بهترین و نزدیک ترین راه برای رسیدن به اخلاق و ادب نیکو است. همچنین رفتار نیک دیگران، بر انسان تأثیر مثبت و ناپسندی های اخلاقی مردم نیز تأثیر سوء می گذارد. انسان های فرزانه از رفتارهای ناپسند دیگران هم عبرت و درس می آموزند.

 

بهترین راه درمان بی ادبی توجه به بی ارزش بودن افراد بی ادب و ارزش مند بودن افراد مؤدب در تمام جوامع است.

 

در زمینه اخلاق و آداب اسلامی کتاب ها و منابع زیادی وجود دارد که در پاسخ تفصیلی به برخی از آنها اشاره می کنیم.

 

پاسخ تفصیلی

ادب، یک ارزش اخلاقی و اجتماعی است، هم برای فرزندان و هم برای اولیا و مربیان آنان ارزش آفرین است. ادب در هر کس و هر کجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید می آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی می کند. آراستگی هر چیزی به چیزی است و شرافت نسب و اعتبار خانوادگی نیز به ادب است. امام علی(ع) فرمود: "با بی ادبی، هیچ شرافتی نیست".[1] "کسی که بی اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می یابد. ادب، حتی نسب و تبار نامناسب را هم می پوشاند".[2]

 

وقتی سخن از "ادب" به میان می آید، نوعی رفتار خاصّ و سنجیده با افراد پیرامون (از کوچک و بزرگ و آشنا و بی گانه) در نظر می آید. این رفتار که از تربیت شایسته نشأت می گیرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سؤال، جواب و ... مربوط می شود. هر کس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، دارای ادب است.

 

بی ادبی، نوعی ورود به منطقه ممنوعه و پایمال کردن حدّ و حریم در برخوردها است. امام علی (ع) فرمود: "برترین ادب، آن است که انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خویش بایستد و از قدر خود فراتر نرود".[3]

 

ادب، هنری آموختنی است. می توان گفت: ادب، تربیت شایسته است، خواه مربی، پدر و مادر باشد، یا استاد و یا حتی خود انسان. مهم این است که انسان نکته های دقیق تربیتی را دریافت کرده و به آنها عمل نماید. آنان که قله های بلند ادب را فتح کرده اند این راه مسیر را طی کرده اند.

 

امام صادق (ع) فرمود: "پدرم مرا به سه نکته ادب کرد ... فرمود: هر کس با رفیق بد همنشینی کند، سالم نمی ماند و هر کس که مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان می گردد و هر کس به جاهای بد، رفت و آمد کند، متهم می شود".[4]

 

در کلمات معصومین در مواردی به "خود را ادب کردن و مربی خود بودن" تأکید شده است. کسی به این موهبت دست می یابد که از فرزانگی و هوشیاری و عقلانیّتی تیز و بصیر برخوردار باشد. به فرموده حضرت امیر (ع): "در ادب کردن تو نسبت به خویشتن، همین تو را بس که آنچه را از دیگری ناپسند می بینی از آن پرهیز کنی".[5]

 

آنچه در این حدیث مطرح است، یک اصل کلی در آداب معاشرت با دیگران است. در حقیقت منظور امام این است که آنچه را در باره خود نمی پسندی، در باره دیگران هم روا ندانی و آنچه نسبت به خویش دوست می داری، برای دیگران هم بخواهی و آنچه را در کار دیگران زشت می شماری، برای خود نیز زشت بدانی. اگر از کارهای ناپسند دیگران انتقاد می کنی، همان کارها و صفات در تو نباشد.

 

یکی از راه های رسیدن به ادب و دوری از بی ادبی شناخت موارد و مصادیق ادب و بی ادبی است. گر چه هر یک از ادب و بی ادبی نشانه هایی دارد، اما شناخت دقیق و کامل ادب جز با توجه به نمودهای بی ادبی میسر نمی گردد. این نمودها و نشانه ها و علایم، هم در گفتار نمایان است، هم در رفتار و برخورد. آن که زشت گفتار و بد زبان است، به تعبیر حضرت علی (ع) از ادب بی بهره است.[6] همچنین عاقلانه زیستن و متانت در گفتار و وقار در رفتار، نشانه ادب است.

 

درمقابل؛ بی خردی، گفتار زشت، بددهانی، تندخویی، زشت گویی، دشنام و توهین، سبک سری و خیره سری، لجاجت و عناد و ... بی ادبی است. اگر کنترل دوستی ها و معاشرت ها ادب است، بی ادبی یعنی رفت و آمد با افراد ناباب، بی دقتی در گزینش دوستان و بی تعهدی در مجالست ها و رفاقت ها. کسی که در برخورد با افراد، حاضر نیست از آنان با عظمت و تکریم یاد کند و مدام به استهزای دیگران و غیبت آنان مشغول است، آن که یاوه دیگران را با یاوه و دشنامشان را با دشنامی زشت تر پاسخ می دهد، آن که در مجالس و محافل و صف ها، رعایت حق دیگران و نظم و مقررات و سکوت و نوبت را نمی کند، آن که حاضر نیست به حرف دیگران گوش دهد، کسی که در گفت و گو و بحث، داد می زند، گلو پاره می کند و جانب انصاف و حق را مراعات نمی کند، آن که ... اینها همه نشانه هایی از فقدانِ ادب است.

 

از آن سو، مراعات آداب در خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن ، خلال کردن، دهن درّه، سرفه، عطسه و ... نشان ادب است. بی ادبی، بی اعتنایی به حقوق و شخصیت و حرمت انسان ها است. اگر کسی هنگام عطسه، آب دهان به سفره و صورت بیفکند، یا به طرز مشمئز کننده ای غذا بخورد، یا به جای تقدیم دو دستیِ نامه و وسیله و ابزار، آن را پرت کند یا حتی یک دستی بدهد، یا هنگام مطالعه شما، سر و صدا کند، یا هنگام خلوت، سرزده وارد اتاقتان شود، و اجازه ورود نگیرد، اینها نمونه هایی از مراعات نکردن ادب اجتماعی است.

 

جالب این است که اسلام برای همه این موارد، دستورالعمل دارد. «تربیت اسلامی» و اخلاق مکتبی، همه دستورها و «باید» و «نباید»هایش، «ادب آموزی» است. کسی که پای بند تعالیم دین نباشد، از حوزه ادب به وادی بی ادبی پای نهاده است.

 

یکی از راه های آشنایی با آداب اسلام و تربیت شدن به آن، آشنایی با سیره و روش زندگی پیامبراکرم (ص) و ائمه (ع) و توجه به نکاتی است که آنان رعایت می کردند.

 

رسول اکرم (ص) که اسوه ایمان و الگوی اخلاق و ادب و رفتار نیکو است، خود را ادب کرده پروردگار دانسته و می فرماید: "پروردگارم مرا ادب کرد و نیکو ادب کرد"![7]

 

«سیره پیامبر»، یک کتابِ ادب آموزی است. رفتار پیامبر، نمونه عالی اخلاقی و معاشرت والا است. به چند نمونه از ادبِ برخورد پیامبر با دیگران اشاره می کنیم:

 

"رسول خدا با هر کس روبه رو می شد، سلام می داد، هم به کوچک، هم بزرگ.[8]

 

هیچ گاه پای خود را پیش کسی دراز نمی کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی خیره نمی شد، با چشم و ابرو به کسی اشاره نمی کرد، هنگام نشستن، تکیه نمی داد.[9]

 

وقتی با مردم دست می داد و مصافحه می کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی کشید، تا طرف مقابل دست خود را بکشد. هیچ خوراکی را مذمّت نمی کرد.[10] به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی آورد و بدی را با بدی پاسخ نمی گفت. زیر انداز خود را به عنوان اکرام، زیر پای کسی که خدمتش می رسید پهن می کرد.[11] از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن غذا نخورد.[12] هدیه افراد را (هر چند اندک و ناچیز) قبول می کرد. بیشتر اوقات، رو به قبله می نشست. [13] زانوهایش را پیش اشخاص، باز نمی کرد و بیرون نمی آورد. بر تندخویی غریبه ها در سؤال و درخواست و سخن صبر می کرد. هیچ کس را ملامت و سرزنش نمی کرد و در پی کشف اسرار دیگران نبود.[14]

 

خنده هایش تبسم بود و هرگز قهقهه سر نمی داد.[15] بسیار شرمگین و باحیا بود. سخن کسی را قطع نمی کرد. از جلوی خودش غذا می خورد. کار افراد را به هر شکلی راه می انداخت و ... بسیاری از فضایل برجسته دیگر که همه حاکی از روحی بلند و اخلاقی والا و ادبی متعالی بود.[16]

 

علاوه بر معصومین (ع) که بهترین الگو در اخلاق و ادب هستند، رفتار نیک دیگران، بر انسان تأثیر مثبت می گذارد. نشست و برخاست و انس و معاشرت با افراد مؤدب، خلق و خوی و رفتارمان را به زینت «ادب»، می آراید. و ناپسندی های اخلاقی مردم نیز تأثیر سوء می گذارد. اما هنر انسان های فرزانه و هوشمند آن است که از رفتارهای ناپسند دیگران هم عبرت و درس می آموزند. این همان حکمتِ لقمانی است که "لقمان را گفتند: ادب از که می آموختی؟ گفت: از بی ادبان، که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از انجام آن پرهیز کردم".[17] حضرت مسیح (ع) نیز همین روش را داشت. از او پرسیدند: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: کسی مرا ادب نکرد. من، زشتی جهل را دیدم و از آن پرهیز کردم.[18] امام علی (ع) نیز این روش، را مورد تأیید قرار داده و فرمود: "ر گاه در دیگری اخلاق ناپسندی را دیدی، بپرهیز که آن گونه رفتار در خودت نباشد".[19]

 

آری همچنان که باید کم حرفی را از افراد پرحرف و بیهوده گو الهام گرفت. بزرگواری و کرامت نفس را هم باید از زشتیِ کارِ تنگ نظران و خسیس طبعان فرا گرفت. اگر از زشتی های دیگران، آموختیم که به خوبی ها روی آوریم، «استاد اخلاقِ» ما در درون خودمان نهفته است.

 

برای آگاهی بیشتر از اخلاق و آداب اسلامی به کتاب های زیر مراجعه فرمایید:

 

1. معراج السعادة، ملا احمد نراقی.

 

2. قلب سلیم، شهید سید عبدالحسین دستغیب.

 

4. گناهان کبیره، شهید سید عبدالحسین دستغیب.

 

5. اخلاق الاهی، مجتبی تهرانی.

 

6. مراحل اخلاق در قرآن، عبدالله جوادی آملی.

 

7. نقطه های آغازین در اخلاق عملی، محمد رضا مهدوی کنی.

 

8. به سوی خود سازی، محمد تقی مصباح یزدی.

 

9. اخلاق و راه سعادت، بانو مجتهده امین.

 

10. گناه شناسی، محسن قرائتی، انتشارات پیام آزادی، تهران.

 

11. سایت حوزه نت، دانشنامه، اخلاق.

 

و از بین کتاب های اخلاقی به زبان عربی می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:

 

1. اخلاق شبٌر، سید عبدالله شبر.

 

2. محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ملامحسن فیض کاشانی.

 



[1] آمدی، عبد الواحد، غررالحکم، «لا شَرَفَ مَعَ سُوءِ الأدبِ».

[2] غررالحکم، «حُسْنُ الأدبِ یَسْتُرُ قبیحَ النَّسَبَ».

[3] غررالحکم، «اَفْضَلُ الأدبِ اَنْ یَقِفَ الإنسانُ علی حَدِّهِ و لا یَتَعدّی قَدْرَهُ».

[4] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج75، ص261.«ادّبنی ابی بثلاثٍ ... قال لی: یا بُنیَّ! مَنْ یَصْحَبْ صاحبَ السوءِ لا یسلِمْ و مَن لا یقیّدْ الفاظَهُ یَنْدَم و مَن یَدْخُلْ مداخِلَ السّوءِ یُتَّهمْ».

[5] محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج1، ص72، "کفاک اَدبا لِنَفْسِکَ اِجتنابُ ما تَکْرَهُهُ مِنْ غیرِکَ».

[6]. غررالحکم، «لااَدَبَ لِسَّئیِ النُّطْقِ».

[7] میزان الحکمة، ج 1، ص 78، «اَدَّبَنی رَبّی فَاَحْسَنَ تأدیبی».

[8] علامه طباطبائی، سنن النبی، ص41، 43 و 75.

[9] سنن النبی، ص 45، 46، 47، 73 و 61.

[10] سنن النبی، ص 41 و 47.

[11] سنن النبی، ص 75 و 76.

[12] بحارالانوار، ج 16، ص 237.

[13] بحارالانوار، ج 16، ص 227 و 240.

[14] مکارم الاخلاق، ص 17، 15 و 13.

[15] سنن النبی، ص 75.

[16] اقتباس از سایت حوزه نت.

[17] گلستان سعدی، باب 2، حکایت 20.

[18] بحارالانوار، ج 14، ص 326، "ما ادّبنی احدٌ رأیتُ قبحَ الجهلِ فجانبتُه".

[19] میزان الحکمة، ج 1، ص70، ح 374،«اِذا رَأیتَ فی غَیْرِکَ خُلْقا ذَمیما فَتَجَنَّبْ مِنْ نَفْسِک اَمثالَهُ».

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    793397 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    757138 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    680935 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    659345 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    648885 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    600828 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580189 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565023 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564300 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    559870 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود