جستجوی پیشرفته
بازدید
63824
آخرین بروزرسانی: 1399/04/22
خلاصه پرسش
شیطان چگونه و از چه راه‌هایی در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواسته‏‌هاى خویش را القا می‌کند؟!
پرسش
شیطان چگونه در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواسته‌‏هاى خویش را القا می‌‏کند؟!
پاسخ اجمالی

شیطان موجودى است از جنس جن؛ از این‌رو می‌‏تواند با تمثل به اشکال گوناگون خویش را در قالب هر چیزی اعم از حیوان یا انسان، غیر از معصومین(‏ع) بنمایاند؛ لذا یکى از اساسی‌ترین راه‌‌‏هاى اغواگرى او همین طریق است که در لحظات حساس سرنوشت انسان‌‏ها، خود را به شکل انسانى ظاهر الصلاح در آورده و موجبات فریب آدمى را مهیا می‌‏کند.

اما او همیشه از این روش استفاده نمی‌‏کند. او موجودى مثالى است؛ یعنى حالتى میان تجرد و تجسم دارد، از این جهت نمی‌‏تواند به طور مستقیم در روح مجرد آدمى، که قوام و انسانیت انسان است، راه یابد؛ لذا از راه نفس أماره خواسته‌‏هاى خویش را در جان ما می‌‏نشاند. نفس اماره همان بعد حیوانى نفس انسانى است که در صورت ترقى و کمال تبدیل به نفس مطمئنه یا روح عالى می‌‏شود.

پس شیطان با تداعى و جلوه‌‏نمایى، آنچه از انحرافات که مورد تمایل نفس اماره یا هواهاى نفسانى انسان است، موجبات گمراهى و فریب آدمى را فراهم می‌‏کند؛ لذا باید گفت که شیطان یک جزء العلة یا علت معده در فریب آدمى است، نه علت تامه.

اما این جلوه‌‏نمایی‌‏ها، نمودهاى متفاوتى دارند که همگى با تمایلات حیوانى ما، هم صدا هستند که عبارت‌اند از:

الف) تزیین اعمال زشت: شیطان با زیبا جلوه دادن زشتی‌‏ها، قبح ظلم و گناه را از بین می‌‏برد و موانع اجتماعى در عمل به محرمات را می‌‏کاهد، تا انسان راحت‌‏تر به دامان گناه بیافتد. این همان توجیه‏‌گری‌‏هایى است که ما براى عمل به گناه، نزد خود اقامه می‌‏کنیم.

ب) وعده‏هاى دروغ: شیطان با دادن وعده‌‏هاى دروغ و آرزوهاى بلند و دست‌نیافتنى، انسان را از یاد معاد، مرگ و خداوند متعال، باز می‌‌‏دارد و چنین شخصى درگیر هواهاى نفسانى است و برای رسیدن به آن آرزوى آن‌چنانی، حاضر است مرتکب گناهان بزرگ نیز بشود.

ج) بیم و هراس: شیطان با ایجاد رعب و ترس از آینده و رویدادهاى آن، آدمى را به انباشت ثروت، فرار از جهاد، همراهى با طاغوت و... فرا می‌‏خواند و او را به اعمال ناشایست و گناهانى که نشأت گرفته از ترس از آینده هستند، وامی‌‏دارد.

پاسخ تفصیلی

لازم است براى رسیدن به پاسخ صحیح از پرسش فوق، ابتدا شناختى و لو اجمالى از موجودى به نام شیطان داشته باشیم. در مبدأ اشتقاق کلمه‏ى شیطان، میان دانشمندان، چندین مبنا وجود دارد. اما آنچه که مناسب‏تر به نظر مى‏رسد، این است که لغت شیطان، از "شطن" به معناى دور شده است.[1]

 

بنابه گفته‏ى بسیارى از مفسرین، شیطان؛ یعنى موجودى موذى و طاغى که از راه راست خارج شده است. با این فرض، اسم شیطان، یک اسم عامى است که مصادیق متعددى دارد و هر موجود طغیانگرى از انس و جن را شامل مى‏شود[2]. اما ابلیس همان شیطانى است که از سجده بر آدم ابوالبشر(ع)[3] ابا ورزید.

 

لازم است براى رسیدن به پاسخ صحیح از پرسش فوق، ابتدا شناختى و لو اجمالى از موجودى به نام شیطان داشته باشیم. در مبدأ اشتقاق کلمه‌‏ی شیطان، میان دانشمندان، چندین مبنا وجود دارد. اما آنچه که مناسب‌‏تر به نظر می‌‏رسد، این است که لغت شیطان، از "شطن" به معناى دور شده است.[1]

بنابه گفته‌ی بسیارى از مفسران، شیطان؛ یعنى موجودى موذى و طاغى که از راه راست خارج شده است. با این فرض، اسم شیطان، یک اسم عامى است که مصادیق متعددى دارد و هر موجود طغیان‌گرى از انس و جن را شامل می‌‏شود[2]. اما ابلیس همان شیطانى است که از سجده بر آدم ابوالبشر(ع)[3] ابا ورزید.

به تصریح قرآن کریم، ابلیس از جنس جن[4] است و از آتش آفرید شد. ویژگى این گروه از مخلوقات، این است که حالتى میان جسم و تجرد دارند و می‌‏توانند به اشکال مختلف تمثُّل کنند؛ یعنى در قالبى خارجى و عینى درآیند.

ظاهراً منظور سؤال از شیطان، همان ابلیس باشد. با توجه بدین فرض به پاسخ سؤال خواهیم پرداخت.

همان‌طور که گفتیم، شیطان موجودى مثالى است و می‌‏دانیم که انسان یک موجود دو بُعدى است؛ یعنى هم جنبه‏‌ی جسمانى دارد و هم جنبه‌ی روحانى. پس اگر شیطان بخواهد آدمى را فریب دهد، ناگزیر باید از مجرایى خاص، با روح آدمى که قوام و انسانیت انسان بدان است، ارتباط برقرار کند. نفس انسان جنبه‌های مختلف دارد. جنبه‏‌ی روحانى که از آن به روح یا نفس مطمئنه تعبیر می‌‏شود و جنبه‌ی اهریمنى که از آن به نفس اماره یا هواهاى نفسانى، تعبیر می‌‏شود.

شیطان براى حکم راندن به آدمى، ناگزیر از مجراى نفس اماره‌ی او،[5] استفاده خواهد کرد و از آن بهره خواهد برد. از طرف دیگر یک موجود مثالى، نمی‌‏تواند به نحو مستقیم با موجودات جسمانى در تکاپو و ارتباط باشد. این ارتباط مرموز شیطان با نفس اماره، همان چیزى است که از آن به عنوان القا یا وسوسه یاد می‌‏کنند.

برخی از مفسران در این باره می‌گوید:"شیطان از طریق القاى وسوسه در قلب، آدمى را می‌‏فریبد".[6]

پس شیطان، یک جزو علت است و به تنهایى نمی‌‏تواند، انسان را گمراه کند، بلکه انسان را به سوى آنچه که نفسش می‌‏طلبد، فرا می‌‏خواند. یا به دیگر سخن یک علت مُعدّه است، نه علت تامه.

انسان نیز در قبال وى، مختار است و می‌‏تواند راه او را دنبال کند و یا پیرو فرامین حق و عقل خویش باشد؛ از این‌رو است که خداوند متعال، در نهى انسان از عمل به فرامین شیطان، می‌‏فرماید: "و پا جاى پاى شیطان، نگذارید که او براى شما دشمنى آشکار است".[7]

حال سؤال این است که شیطان چگونه، احساسات غیر عقلانى و هواهاى نفسانى آدمى را تحریک می‌‏کند و او را به انجام اعمال ناشایست وامی‌‏دارد. شیطان از راه‏‌هاى مختلف در رسیدن بدین مقصود، بهره می‌‏برد که به چند مورد از آنها، اشاره خواهیم کرد.

همان‌گونه که گفتیم، شیطان می‌‏تواند به عنوان یک موجود عینى و خارجى تمثُّل پیدا کند. این خود یکى از طرق اغواگرى شیطان است؛ یعنى در لحظات حساس و تاریخى، به عنوان یک فرد ظاهر الصلاح در آمده و انسان‏‌ها را از مسیر حق، گمراه می‌‏کند. نمونه‌‏هایى از این قضیه، در تاریخ ثبت شده است و چه بسا براى هر یک از ما نیز، پیش آمده باشد.[8]

اما او از روش‌‏هاى دیگرى نیز، بهره می‌‏برد که در آیات قرآنى، به آنها اشاره شده است.

الف) تزیین اعمال زشت: یعنى شیطان کارهاى ناپسند را زیبا جلوه می‌‏دهد، تا براى مردم عمل بدان پسندیده و شایسته به نظر آید. این همان چیزى است که در قرآن کریم، از آن به تلبیس حق به باطل[9] و باطل به حق، که یکى از شگردهاى یهود است، یاد شده است.

تزیین اعمال، راهى است که آسان و موافق با خواسته‌‏هاى نفسانى آدمى است؛ از این‌رو در قرآن آمده است: "شیطان کردارشان را بر آنها زینت داد. پس ایشان را از راه خدا باز داشت ...".[10]

ب) وعده‌‏هاى دروغ: شیطان با دادن وعده‏‌هاى دروغ و رواج آرزوهاى بلند، انسان را از واقعیات و چالش‌‏هاى فرا روى خودش، غافل کرده و به اوهامى دور از دست‌رس مشغول می‌‏کند. مشخص است که نتیجه‏‌ی چنین چیزى جز فرجام فراموشى و غفلت از خداوند نیست.

از این‌رو خدای متعال می‌‏فرماید:"(شیطان) وعده‌‏شان می‌‏دهد و به آرزو کردن وادارشان می‌‏کند...".[11]

ج) بیم و هراس: یکى دیگر از ابزارهای شیطان تمسک به ترساندن و بیمناک کردن انسان، نسبت به آینده است. این حالت ترس علتى است براى معلول‌های ناپسند فراوانى؛ مانند ناامیدى، سوء ظن به خداوند، عدم توکل و نهایتاً خوددارى انسان از پرداختن به نیکی‌‏ها. مثل این‌که شیطان، آدمى را از فقر و تهی‌‏دستى در آینده، بترساند که این مطلب موجب بخل و ممانعت انسان از انفاق می‌‏شود. این موضوع نیز در آیات قرآنى مورد توجه قرار گرفته است. آن‌جا که می‌‏فرماید: "شیطان شما را از فقر و تهی‌‏دستى می‌‌ترساند و به فحشا امرتان می‌‏کند".[12]


[1]. ابن منظور، لسان العرب، ج 13، واژه‏‌ی "شَطَنَ".

[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 192، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[3]. "هنگامى که به ملائک گفتیم تا بر آدم سجده کنند، همه سجده کردند مگر ابلیس که ابا و تکبر ورزید و از کافران شد". بقره، 34.

[4]. کهف، 50.

[5]. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن‏، ص 234، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول، 1377ش.

[6]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 417، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[7]. بقره، 208.

[8]. ر. ک: «ابلیس، موجود حقیقی یا تمثیلی و تشبیهی»، 48388؛ هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ص 577 – 278، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق.

[9]. بقره، 42. "و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با این‌‌که می‌دانید کتمان نکنید".

[10]. نحل، 24.

[11]. نساء، 120.

[12]. بقره، 268.

به تصریح قرآن کریم، ابلیس نه موجودى انسى بلکه از جنس جن[4] است و از آتش آفرید شده. ویژگى این گروه از مخلوقات، این است که حالتى میان جسم و تجرد دارند و مى‏توانند به اشکال مختلف تمثُّل کنند؛ یعنى در قالبى خارجى و عینى درآیند.

 

ظاهراً منظور سؤال از شیطان، همان ابلیس باشد. با توجه بدین فرض به پاسخ سؤال خواهیم پرداخت.

 

همان طور که گفتیم، شیطان موجودى مثالى است و مى‏دانیم که انسان یک موجود دو بُعدى است؛ یعنى هم جنبه‏ى جسمانى دارد و هم جنبه‏ى روحانى. پس اگر شیطان بخواهد آدمى را فریب دهد، ناگزیر باید از مجرایى خاص، با روح آدمى که قوام و انسانیت انسان بدان است، ارتباط برقرار کند. نفس انسان جنبه های مختلف دارد. جنبه‏ى روحانى که از آن به روح یا نفس مطمئنه تعبیر مى‏شود و جنبه ی اهریمنى که از آن به نفس اماره یا هواهاى نفسانى، تعبیر مى‏شود.

 

شیطان براى حکم راندن به آدمى، ناگزیر از مجراى نفس اماره‏ى او،[5] استفاده خواهد کرد و از آن بهره خواهد برد؛ از طرف دیگر یک موجود مثالى، نمى‏تواند به نحو مستقیم با موجودات جسمانى در تکاپو و ارتباط باشد. این ارتباط مرموز شیطان با نفس اماره، همان چیزى است که از آن به عنوان القا یا وسوسه یاد مى‏کنند.

 

علامه طباطبایى در این باره مى‏گوید:"شیطان از طریق القاى وسوسه در قلب، آدمى را مى‏فریبد."[6]

 

پس شیطان، یک جزو علت است و به تنهایى نمى‏تواند، انسان را گمراه کند، بلکه انسان را به سوى آنچه که نفسش مى‏طلبد، فرا مى‏خواند. یا به دیگر سخن یک علت مُعدّه است، نه علت تامه.

 

انسان نیز در قبال وى، مختار است و مى‏تواند راه او را دنبال کند و یا پیرو فرامین حق و عقل خویش باشد. از این رو است که خداوند متعال، در نهى انسان از عمل به فرامین شیطان، مى‏فرماید:"و پا جاى پاى شیطان، نگذارید که او براى شما دشمنى آشکار است."[7]

 

حال سؤال این است که شیطان چگونه، احساسات غیر عقلانى و هواهاى نفسانى آدمى را تحریک مى‏کند و او را به انجام اعمال ناشایست وامى‏دارد. شیطان از راه‏هاى مختلف در رسیدن بدین مقصود، بهره مى‏برد که به چند مورد از آنها، اشاراتى خواهیم داشت.

 

همان گونه که گفتیم، شیطان مى‏تواند به عنوان یک موجود عینى و خارجى تمثُّل پیدا کند. این خود یکى از طرق اغواگرى شیطان است؛ یعنى در لحظات حساس و تاریخى، به عنوان یک فرد ظاهر الصلاح در آمده و انسان‏ها را از مسیر حق، گمراه مى‏کند. نمونه‏هایى از این قضیه، در تاریخ ثبت شده است و چه بسا براى هر یک از ما نیز، پیش آمده باشد.[8]

 

اما او از روش‏هاى دیگرى نیز، بهره مى‏برد که در آیات قرآنى، به آنها اشاره شده است.

 

الف. تزیین اعمال زشت: یعنى شیطان کارهاى ناپسند را زیبا جلوه مى‏دهد، تا براى مردم عمل بدان پسندیده و شایسته به نظر آید. این همان چیزى است که در قرآن کریم، از آن به تلبیس حق به باطل[9] و باطل به حق، که یکى از شگردهاى یهود است، یاد شده است.

 

تزیین اعمال، راهى است که آسان و موافق با خواسته‏هاى نفسانى آدمى است. از این رو در قرآن آمده است: "شیطان کردارشان را بر آنها زینت داد. پس ایشان را از راه خدا باز داشت...."[10]

 

ب. وعده‏هاى دروغ: شیطان با دادن وعده‏هاى دروغ و رواج آرزوهاى بلند، انسان را از واقعیات و چالش‏هاى فرا روى خودش، غافل کرده و به اوهامى دور از دسترس مشغول مى‏کند. مشخص است که نتیجه‏ى چنین چیزى جز فرجام فراموشى و غفلت از خداوند نیست.

 

از این رو خداوند متعال مى‏فرماید:"(شیطان) وعده‏شان مى‏دهد و به آرزو کردن وادارشان مى‏کند...."[11]

 

ج. بیم و هراس: یکى دیگر از حربه‏هاى شیطان تمسک به ترساندن و بیمناک کردن انسان، نسبت به آینده است. این حالت ترس علتى است براى معالیل ناپسند فراوانى چون ناامیدى، سوء ظن به خداوند، عدم توکل و نهایتاً خوددارى انسان از پرداختن به نیکى‏ها. مثل این که شیطان، آدمى را از فقر و تهى‏دستى در آینده، بترساند که این مطلب موجب بخل و ممانعت انسان از انفاق مى‏شود. این موضوع نیز در آیات قرآنى مورد توجه قرار گرفته است. آن جا که مى‏فرماید:"شیطان به شما وعده فقر و تهى‏دستى مى‏دهد و به فحشا امرتان مى‏کند."[12]

منابع و مآخذ:

1. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى.

2. المیزان، محمد حسین طباطبایى.

3. اخلاق در قرآن، محمد تقى مصباح یزدى.

 

 

[1] لسان العرب، ج 13، واژه‏ى "شَطَنَ".

[2] تفسیر نمونه، ج1، ص 191.

[3] "نگامى که به ملایک گفتیم تا بر آدم سجده کنند؛ همه سجده کردند مگر ابلیس که ابا و تکبر ورزید و از کافران شد". بقره، 34.

[4] کهف، آیه 50.

[5] اخلاق در قرآن، ص 234.

[6] ترجمه‏ى المیزان، ج1، ص 201.

[7] بقره، آیه 208.

[8] نک: سلیم ابن قیس هلالى، اسرار آل محمد، ص 220.

[9] بقره، 42.

[10] نحل، 24.

[11] نساء، 120.

[12] بقره، 268.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    793397 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    757138 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    680935 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    659345 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    648885 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    600828 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580189 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565023 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564300 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    559870 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود