لطفا صبرکنید
11217
- اشتراک گذاری
تقلید به همان معنای مراجعه به متخصص جهت آگاهی از امری است و دلیل استنباطات فقهاء نیز در کتاب های تفصیلی ایشان بیان گردیده است و این که هر شخصی مسئول اعمال خویش است، مانع از آن نیست که برای آگاهی از ندانسته ها به دانشمندان مراجعه نماییم و مراد از تعبدی که در این موارد بیان می شود، تعبد به فرموده معصومان است نه تعبد به استنباطات مراجع محترم و گرنه راه استنباط جدید بسته بود.
پرسش شما در حقیقت به چند بخش و یک نتیجه گیری تقسیم می شود، بدین ترتیب که ابهاماتی در مورد 1 - اصل تقلید 2- نشان دادن طریقه های استنباط 3 - مسئولیت اعمال با توجه به آیاتی که بیان نمودید 4 - نیز حشر اشخاص با ائمه و نه با مراجع برایتان وجود داشت، و در نهایت نتیجه گرفتید که تقلید تنها برای آگاهی بوده و عنصر تعبد در آن نقشی ندارد.
اکنون به همین ترتیب به تحلیل و بررسی پرسشتان می پردازیم:
1 -تقلید در زبان فارسی بار معنایی منفی دارد و آن تبعیت بدون دلیل است [1] ولی در اصطلاح فقهی عبارت از " رجوع غیر متخصص به متخصص در امر تخصصی است" که امری عقلایی است و آیات و روایات نیز در مقام تایید این امر عقلایی صادر شده اند . واضح است که گرچه فروعات اعتقادی قابل تقلیدند اما در اصول دین جایی ندارد و هر انسانی باید با تلاش خود، به این اصول یقین پیدا نماید [2] . اما از مفاد آیات [3] و روایات [4] موجود، بر می آید که عموم مردم اگر مجتهد و محتاط نباشند، باید در فروع دینی خود به دانشمندان دینی که تخصص در استنباط احکام از طریق بررسی آیات و روایات دارند، مراجعه نموده و بعد از اطمینان به تقوی و پرهیزگاری آنها [5] ، سخنشان را بپذیرند و در این هنگام نزد خداوند معذور خواهند بود [6] . البته باید بدانیم که استنباط احکام از میان ادله معتبر، اختصاصی به قشر معینی از جامعه اسلامی نداشته و همگان می توانند با قدم گذاشتن در این مسیر و طی مراحل علمی لازم، به چنین توانی دست یابند و جالب است بدانید که هر گاه شخصی به چنین توانایی دست یافت، تقلید از دیگران بر او حرام خواهد بود. در مورد تقلید، توضیحاتی در پرسش 975 (سایت: 1078) همین سایت وجود دارد که می توانید به آن مراجعه نمایید.
2 - هزاران کتاب فقهی استنباطی وجود دارند که عالمان دینی، شیوه های استنباط و دلایل فتاوای خود را در آنها به تفصیل بیان نموده اند [7] ، اما بدیهی است که برای درک مطالب موجود در آنها باید مقدماتی سپری شده و دانش های مختلفی آموخته شود و این برای هر رشته علمی، طبیعی است، اما همان دانشمندان، نتیجه تلاش ها و استنباطات خود را در مجموعه های مختصری گردآوری نموده و آنها را در اختیار عموم مردم قرار می دهند که اکنون این مجموعه ها با عنوان توضیح المسائل و مانند آن شناخته می شود.
حال اگر فردی بخواهد دلیل فتوای عالمی دینی را دریابد، یا باید به مرحله ای از تخصص رسیده باشد که خود بتواند با مراجعه به کتاب های تفصیلی، دلایل استنباط را مشاهده نماید و یا اگر شخصی، از طرفی از چنین تخصصی برخوردار نبوده و از طرفی نیز در مورد مسائل خاصی حساسیت ویژه ای داشته و خواستار بررسی دقیقتری در مورد آنها است، می تواند به اشخاصی که در درجات متوسط علمی حوزه ها هستند، مراجعه نموده و از آنها درخواست نماید تا توضیح بیشتری در مورد آن مسائل به او ارائه نمایند.
بر این اساس، آن چه بیان نمودید که دانشمندان دینی دلایل استنباط خود را بیان نمی دارند، با واقعیات موجود هماهنگ نیست، اما این که هر مرجعی که هزاران مقلد دارد، موظف باشد که در مورد هزاران فتوایی که ارائه نموده برای یکایک مقلدین؛ به صورت جداگانه و تفصیلی؛ توضیح ارائه نماید، توقعی خارج از توان او بوده و اصولا امکان پذیر نیست؛ به عنوان نمونه؛ در موردی مشابه؛ بیماران معمولا هنگامی که به پزشک مورد اعتمادی مراجعه می نمایند، از فرمول ساخت داروهای تجویز شده و این که این داروها در بدن انسان چگونه عمل نموده تا سبب بهبودی می گردند و مواردی از این قبیل، پرسشی نمی نمایند، چون برای درک دقیق آن باید از قبل، علوم پزشکی را آموخته باشند.
3 -برداشت شما از آیات در این مورد که هر شخصی در مقابل اعمال خود مسئول است، کاملا صحیح است، اما باید گفت که این آیات، ارتباطی با آن نوع از تقلید که در اسلام پذیرفته شده است ندارد، زیرا در هیچ یک از این آیات، بیان نشده که شما برای اطلاع از احکام دینی خود، به دانشمندانی که به پرهیزگاری آنان اطمینان دارید، مراجعه ننمایید وگرنه با این گونه استدلال، حتی مراجعه به پیامبران نیز صحیح نبوده و تعبد به فرموده آنان نباید داشت، چون خداوند از زبان رسول اکرم(ص) می فرماید: کار من برای خودم و کار شما نیز برای خودتان است [8] .
دقت بفرمایید که تقلید؛ به معنای پذیرش کورکورانه و ناشی از تعصب؛ صحیح نیست و خداوند در آیات بسیاری، مشرکان و کافران را به دلیل این که به هیچ حرف حقی گوش فرا نداده و ادعای تقلید از پدران و گذشتگان خود را دارند، مورد نکوهش قرار داده است [9] ، اما تقلید از دانشمندان دینی که موضوع پرسش شما است، علاوه بر این که یک امر عقلایی [10] است، به دلیل اطاعت از فرموده ائمه معصوم است. از این رو اگر شخصی در مسند فتوی قرار گرفته و آرائی بدون استناد به قرآن و فرموده ائمه بیان نماید، تقلید از او جایز نخواهد بود. شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعة خود که یکی از مهم ترین منابع مورد مراجعه فقها است، بابی را تحت عنوان (جایز نبودن تقلید از غیر معصوم در مواردی که او با اتکا بر رأی خودش و بدون استناد به فرموده ائمه، نظری را بیان می کند [11] )، طرح نموده و ذیل آن روایاتی را در این مورد بیان می نمایند.
بر این اساس، تقلید در مرام شیعه؛ یعنی این که ما بعد از آن که اصول دینمان را با تحقیق دریافتیم و به خدا و پیامبر و امامان(ع) اطمینان یافتیم، اگر در مسئله ای دچار مشکل شده و خواستیم نظر معصومان(ع) را در آن مورد جویا گردیم، به دانشمندی که ابتدا پرهیزگاری او برایمان مسلم شده [12] ، مراجعه نموده و به واسطه ایشان، به نظر معصومین(ع) پی می بریم.
پرسش ما این است که آیا راه حل دیگری نیز در این مورد وجود دارد؟!
البته، اگر مقلدی بعد از پرسش از مجتهد و گرفتن پاسخ، به آن عمل ننمود، آن مجتهد هیچ مسئولیتی نخواهد داشت و در مقابل اگر مجتهدی نیز بر خلاف دانش خود، مرتکب افعال ناپسندی گردید، مسئولیتی در مورد اعمال گذشته، دامنگیر مقلدین نخواهد شد و تنها آنان باید بعد از اطلاع از عدم پرهیزگاری مجتهد قبلی، برای مسائل آینده به مجتهد دیگری مراجعه نمایند [13] .
4 -شکی نیست در این که هر انسانی در قیامت با امام خود محشور می شود، اما همان گونه که بیان گردید، پذیرش گفته های دانشمندان دینی، خواسته امامان ما بوده و همین امر، دلیل مراجعه ما به این دانشمندان است.
بر این اساس، پیروی از این دانشمندان، موجب حشر ما با امامان خواهد شد و در ضمن باید گفت که حشر با امامان نافی آن نیست که ما در مراتب پایین تر با اشخاص دیگری نیز محشور گردیم، همان گونه که خداوند در قرآن می فرماید: کسی که اطاعت از خدا و رسول نماید، با کسانی که خداوند به آنها نعمت داده از جمله پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان محشور خواهد شد و این اشخاص چه دوستان خوبی خواهند بود! [14] و روایتی نیز بیان می دارد که حتی اگر انسانی، سنگی را دوست بدارد، روز قیامت با آن سنگ محشور خواهد شد [15] . بر این اساس ممکن است انسان با اشخاص متفاوتی محشور شود به شرط آن که تمامشان در یک مسیر قدم بردارند.
5 - در مورد نتیجه گیری شما نیز باید بیان نمود که تعبد ما در پذیرش گفته دانشمندان دینی، تنها به دلیل تعبد به فرموده معصومان(ع) است نه تعبد به گفته آن دانشمند، چون این دانشمندان تنها بیان کننده و انعکاس دهنده نظرات معصومان(ع) هستند و چه بسا خود این فقیهان نیز فلسفه برخی احکام را ندانند و تنها به دلیل این که آن حکم، برگرفته از کلمات امام(ع) است، به آن عمل نموده و مقلدان خود را نیز به عمل به آن توصیه نمایند و به همین دلیل است که در مکتب شیعه بر خلاف اهل سنت از قیاس منع شده، یعنی مجتهد تنها باید تابع فرموده امامان(ع) باشد و حتی صرفا به دلیل این که حکمی در مورد مسئله ای وجود دارد، نمی تواند آن حکم را در مواردی که به نظر خودش مشابه آن مسئله سابق است، جاری بداند .
بدین ترتیب، همان گونه که فرمودید، مراجعه به مرجع تنها جهت اطلاع است، اما زمانی که به واسطه ایشان به نظر معصومان(ع) مطلع شدیم، و بنای مان نیز اطاعت از ائمه است، تعبدا به آن مسئله عمل می نماییم و این تعبد نیز مانع از تحقیق بیشتر در مورد آن نیست .
بر این اساس، دانشمندان و فقهای هر دوره ای، همواره به نقد و بررسی آرای دانشمندان سابق و معاصر خود می پردازند و تنها به دلیل این که مرجعی به آن معتقد بوده، به آن تعبد نمی ورزند. بلکه گاهی استنباط جدیدی را مطرح می سازند. شما نیز می توانید در حد توان خود به مطالعه و پرسش و پاسخ در هر مسئله ای ادامه داده و اگر در مسئله خاصی دچار ابهام شدید، از راه های مختلف، از جمله طرح آن در همین سایت و سایتهای مشابه، ابهامتان را برطرف نمایید.
[1] شعر اقبال لاهوری : خلق را تقلیدشان بر باد دارد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
به همین معنای منفی اشاره دارد که مصداق بارز آن در زمان ما تبعیت از "مد" و ستارگان سینما یا موسیقی در رفتار، گفتار و پوشش است.
[2] برای آگاهی بیشتر نک: نمایه: تقلید در اصول دین، سؤال 322 (سایت: 1460).
[3] - از جمله : نحل، 43 ؛ انبیاء، 7؛ توبه، 122.
[4] - ر.ک: مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، مؤسسه الوفاء، بیروت ، 1404 ه ق، ج 2 ، ص 81- 105.
[5] - خمینی، روح الله، همان ، مسأله 3 .
[6] همانگونه که بیان شد این یک امر عقلایی است.
[7] - در این مورد می توانید به نرم افزار (جامع فقه اهل البیت) تهیه شده توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی مراجعه نمایید.
[8] - یونس ، 41.
[9] - مائده ، 104؛ زخرف، 23؛ اعراف، 28؛ یونس، 78؛ انبیاء، 53 و ....
[10] یعنی عقلاء در امری که تخصص ندارند به متخصص مراجعه می کنند.
[11] -حر عاملی ، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه ، مؤسسه آل البیت ، قم ، 1409 ه ق ،ج 27 ، ص 124.
[12] - خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، ص 5، مسأله 3.
[13] - همان ، ص 8 ، مسألة 18و ص 10 مسألة 29 .
[14] - نساء ، 69 .
[15] - حرعاملی ، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 503 ، روایت 19694 .