جستجوی پیشرفته
بازدید
55490
آخرین بروزرسانی: 1401/01/24
خلاصه پرسش
آیا ناسزاگویی در ذهن گناه است؟
پرسش
ناسزا گفتن در ذهن گناه است یا نه؟
پاسخ اجمالی

گناهانی که از انسان سر می زند، برخی در خارج تحقق پیدا می کند؛ مانند دروغ، غیبت و ... و برخی جنبه ذهنی و قلبی دارد؛ مثل پنهان کردن و کتمان شهادت، شرک و مانند آن. هر چند گناهان درونی دارای آثار و لوازمی در خارج هستند، ولی این آثار و لوازم غیر از خود گناه است.

فحش و ناسزاگویی، عبارت است از آشکار کردن امور زشت و ناپسند با الفاظ و عبارات صریح. ناسزاگویی، از گناهانی بوده که جنبۀ خارجی دارد؛ هر چند در ذهن به عنوان مقدّمه نیز تحقّق پیدا می کند؛ مانند حسد که اگر آشکار شود و اعمال حرامی بر ضدّ دیگری انجام شود، گناه است، امّا اگر در درون به صورت خطورات ذهنی و نفسانی باشد، و خود شخص هم از این عملکرد ذهنی ناراحت باشد و جنبۀ عملی و عینی پیدا نکند، بیشتر علمای اخلاق و فقها – با استناد به روایاتی مانند حدیث رفع - آن را گناه نمی دانند.

پاسخ تفصیلی

پیش از پرداختن به پاسخ، دانستن نکاتی لازم به نظر می رسد:

1. گناهانی که از انسان سر می زند، برخی در خارج تحقق پیدا می کند؛ مانند دروغ، غیبت و ... و برخی جنبۀ درونی و قلبی دارد؛ نظیر پنهان کردن و کتمان شهادت، شرک و مانند آن.[1] هر چند گناهان درونی دارای آثار و لوازمی در خارج هستند، ولی این آثار و لوازم غیر از خود گناه است.

2. فحش و ناسزا، عبارت است از آشکار کردن امور زشت و ناپسند با الفاظ و عبارات صریح.[2]

3. فحش و ناسزا، از گناهانی بوده که جنبۀ خارجی دارد؛ هر چند در ذهن به عنوان مقدّمه نیز تحقّق پیدا می کند؛ مانند حسد که اگر آشکار شود و اعمال حرامی بر ضدّ دیگری انجام شود، گناه است، امّا اگر در درون به صورت خطورات ذهنی و نفسانی باشد، و خود شخص هم از این عملکرد ذهنی ناراحت باشد و جنبۀ عملی و عینی پیدا نکند، بیشتر علمای اخلاق و فقها – با استناد به روایاتی مانند حدیث رفع[3] - آن را گناه نمی دانند.[4]

با توجّه به مطالب ذکر شده، بیان می شود:

یک. هر چند فحش و ناسزاگویی به مقام عمل و الفاظ در نیاید و تنها در ذهن باشد، گناه محسوب نمی شود؛ امّا پرورش چنین عملکرد ذهنی و نفسانی و دوری نکردن از آن، پسندیده نبوده و ممکن است به صورت گناه آشکار شده و حتی گناهان دیگری را نیز به دنبال داشته باشد، و قطعاً چنین شخصی با کسانى که منزّه از آن هستند، در رتبه و درجه معنویّت و تقوا تفاوت دارد. همان طور که طبق آیۀ شریفۀ: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه است»،[5]‏ تا بدگمانی درونی، اظهار نشده و ترتیب اثر داده نشود، گناه به حساب نمی آید؛ زیرا ظنّ و بدگمانی از خطورات نفسانى و یک امر قهری است و در اثر قرائنى، این خطورات براى انسان رخ می دهد، ولی نباید این خطورات، را پرورش داد و اصرار بر آن ورزید. از این رو، برای آدمی شایسته است که از این امور ذهنی و نفسانی با تمرین و ممارست پرهیز کند.

دو. امکان این وجود دارد که ناسزای ذهنی بعد از مدّتی قُبح و زشتی ناسزاگویی را در ذهن انسان بشکند و شخص مرتکب بدگویی و بد زبانی شود، پس ترک آن به عنوان پیشگیری از گناه لازم به نظر می آید.

سه. آیۀ شریفۀ: «اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مى‏کند»،[6] منافاتی با این ندارد که گفته شود تا ناسزاگویی جنبۀ عملی و عینی پیدا نکند، گناه نیست؛ زیرا اولاً: خداوند بر گناهى که در دل و ذهن خطور می کند، کیفر نمى ‏نماید؛ بله، اگر در دل و ذهن، تصمیم بر گناه گرفت و بنا گذاشت و اصرار داشت که آن را انجام دهد، چون خود این تصمیم، کارى از کارهاى قلب است، خداوند او را به جهت همین کار قلبی و متناسب با آن، مجازات می کند.[7] ثانیاً: آیۀ شریفه ناظر به این است که خداوند تنها گناهان ظاهری و خارجی را که با اعضا و جوارح انسان انجام می گیرد، مؤاخذه نمی کند، بلکه گناهان قلبی و باطنی(چون شرک) را هم مورد محاسبه و مؤاخذه قرار می دهد؛ چون او حاکم بر جهان و آگاه از همۀ حوادث ظاهری و باطنی و اعمال درونی و بیرونی و همۀ افکار و نیّت ها است و هیچ چیز از او مخفی نمی ماند.[8]

چهار. در پایان، برای روشن شدن اهمیّت ترک فحش و ناسزاگویی به چند روایت از سخنان معصومان (ع) اشاره می شود:

1. پیامبر اکرم (ص): «وارد شدن به بهشت بر هر ناسزاگو و دشنام دهنده حرام است».[9] البته اگر توبه واقعی نکند و گرنه اگر توبه نماید و از کسی که به او فحش داده، عذرخواهی کرده و رضایت او را جلب نماید، و با اعمال نیکو این گناه را جبران نماید، آمرزیده می شود.

2. امام على(ع): «انسان بزرگوار، هرگز دشنام ندهد».[10]

3. امام باقر(ع): «حربه فرومایگان، زشت گویى و بدزبانی است».[11] و «با مردم به نیکوترین سخنى که دوست دارید آنان به شما بگویند، سخن گویید، چرا که خداوند از فردى که مؤمنان را لعن مى‏کند و به آنها ناسزا مى‏گوید و طعنه مى‏زند بیزار است، و از ناسزاگوى بى‏آبرو، و گداى سِمِج نفرت دارد».[12]

 

[1]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 396، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.

[2]. نراقى، ملا محمد مهدى، جامع السعادات، ج 1، ص 351، نشر اعلمى، بیروت، چاپ چهارم، بی تا.

[3]. ر.ک: نمایه «حدیث رفع»، سؤال 10471 (سایت: 10359).

[4]. ر.ک: منابع اخلاقی مانند: جامع السعادات، ج 1، ص 178 – 199؛ علم اخلاق اسلامی، (ترجمه جامع السعادات)؛ شبّر، سید عبدالله، اخلاق، بحث مهلکات، باب سوم، بحث فحش و ناسزا و باب ششم، بحث حسد،(این کتاب ترجمه نیز شده است)؛ منابع فقهی مانند: فیض کاشانى، محمد محسن، مفاتیح الشرائع، ج 2، ص 24 – 28، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى (ره)، قم، چاپ اول، بی تا؛ نجفى (صاحب الجواهر)، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانى، عباس، آخوندى، على، ج 41، ص 52 و 53، ‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، بی تا.

[5]. حجرات، 12.

[6]. «إِنْ تُبْدُوا ما فی‏ أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّه»؛ بقره، 284.‏

[7]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 687 و 688، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.

[8]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ص 396؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 88 و 89، انتشارات اسلام - تهران، چاپ دوم، 1378ش.

[9]. «الْجَنَّةُ حَرَامٌ‏ عَلَى‏ کُلِّ فَاحِشٍ أَنْ یَدْخُلَهَا»؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج 1، ص 110، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، 1410ق؛ پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة، ص 434، دنیاى دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382ش.

[10]. «ما أفحَشَ کریمٌ قَطُّ»؛ تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 223، ح 4496، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.

[11]. «سِلاحُ اللِّئامِ قَبیحُ الکلام»؛ علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 75، ص 185، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.

[12]. « قُولُوا لِلنَّاسِ‏ أَحْسَنَ‏ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ اللَّعَّانَ السَّبَّابَ الطَّعَّانَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ وَ یُحِبُّ الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّفَ»؛ بحارالانوار، ج 65، ص 152.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها