جستجوی پیشرفته
بازدید
23708
آخرین بروزرسانی: 1393/07/16
خلاصه پرسش
آیات نافی شباهت خالق و مخلوق کدامند؟ این آیات چگونه با آیات دمیده شدن روح خدا در انسان قابل جمع است؟
پرسش
آیاتی که در قرآن بر نفی شباهت خدا با مخلوقات دلالت می کنند کدامند؟و آیات مربوط به نفی شباهت چگونه با آیه هایی که بیانگر "دمیده شدن روح خدا در انسان " است قابل جمع است؟
پاسخ اجمالی

آن چه که از معنای توحید بر می آید این است که هیچ موجودی اعم از انسان و غیر انسان قابلیت تشابه با خداوند متعال را ندارد.

 

در قرآن آیات زیادی بر عدم شباهت خالق و مخلوق دلالت دارند. برخی از این آیات عبارتند از:

 

1. وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ: چیزى شبیه او نمى‏باشد.

 

2. لَیسَ کَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ: هیچ چیز مانند او نیست.

 

3. فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: پس، براى خدا امثال (و شبیه‏ها) قائل نشوید! خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید.

 

اما این که خداوند می‏فرماید: از روحم در آن دمیدم چنین نیست که خداوند دارای روحی است که قسمتی از آن را در آدم دمیده باشد؛ زیرا لازمه‏اش آن است که انسان شریک خدا باشد و اینکه روح انسان قسمتى از روح خدا باشد، در حالی که در جاى خود ثابت شده که ذات مقدس باری تعالی قابل تجزیه و تفکیک نیست تا قسمتى از آن به بدن حضرت آدم دمیده شده باشد. بلکه روح موجودی بوده از عالم امر که همانند سایر مخلوقات الاهی خلق شده و در کالبد انسان دمیده شده بود.

 

ثانیاً: این که خداوند، روح حضرت آدم را به خود نسبت داده و فرموده (مِنْ رُوحِی) نظیر نسبت دادن کعبه معظمه است به خود آنجا که در باره آن فرموده است: (بَیتِی) یعنى خانه من و یا همانند آنجایی است که می فرماید: پیغمبر من؛ بنده من؛ بهشت من؛ آتش (دوزخ) من؛ آسمان من و زمین من؛ یعنی اضافه روح به خدا از باب اضافه تشریفی است به این معنا که خداوند در این نوع از اضافه، در صدد بیان شرافت روح است.

 

پاسخ تفصیلی

از آن جایی که سؤال از دو بخش تشکیل شده است ما بحث را در دو محور عرضه خواهیم کرد:

 

بخش اول: آیات نافی شباهت خالق و مخلوق کدامند؟

 

برای پاسخ به این سؤال لازم است گفته شود:

 

توحید به معنای یگانه دانستن خداوند دارای اقسام و مراتبی است:

 

1. نفی تعدد: که دال بر یکی بودن خداوند است.

 

2. نفی ترکیب: که دال بر مرکب نبودن خداوند از اجزاء بالفعل و بالقوه است.

 

3. نفی صفات زائد بر ذات: که به معنای اعتقاد به یگانگی صفات ذاتیه با خود ذات الاهی و نفی صفات زائد بر ذات است.

 

4. توحید افعالی: که در آن خداوند متعال در انجام کارهای خودش نیازی به کسی ندارد.

 

5. تأثیر استقلالی: که دال بر نیازمندی مخلوقات به خالق خویش است.[1]

 

به بیانی دقیق­تر مراتب توحید عبارت اند از: توحید ذاتى[2]، صفاتى[3]، افعالی[4] (توحید در خالقیت و ربوبیت)، توحید عبادی، توحید در مالکیت و حاکمیت و قانون گذارى و توحید در اطاعت.

 

آن چه که از معنای توحید بر می آید این است که هیچ موجودی اعم از انسان و غیر انسان قابلیت شباهت داشتن با خداوند متعال را ندارد.

 

آیاتی در قرآن وجود دارد که بیان کننده عدم شباهت خالق و مخلوق است و در یک جمله می توان گفت: همه آیاتی که در قرآن بر یکی از انواع توحید (ذات، صفات و افعال و ...)، دلالت دارند، می توانند نافی شباهت خالق و مخلوق باشند.

 

در زیر به برخی از این آیات اشاره می شود:

 

1. آیات اثبات کننده توحید ذاتى که در سورهای: انبیاء، 22 و 25؛ مؤمنون، 91[1]؛ احقاف، 4؛ شوری، 11؛ فاطر، 15 و ... بیان شده است.

 

آیات زیر نمونه ای است از آنچه که به صراحت بر نفی تشبیه برای خداوند دلالت دارند: وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ؛ چیزى شبیه او نمى‏باشد.[5] لَیسَ کَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ؛ هیچ چیز مانند او نیست.[6]

 

2. آیاتی که بیان کننده توحید در خالقیت اند و دلالت دارند که خداوند مخلوقات را بدون الگو و نمونه‏اى که از غیرش گرفته باشد آفرید و در خلقت آنها از احدى استعانت نجست.[7]

 

3. آیاتی که بیان می کنند خداوند در تدبیر جهان هستی شریکی ندارد و بر توحید در ربوبیت دلالت دارند.[8]

 

4. وقتى خالقیت و ربوبیت الاهى ثابت گردید، این نتیجه حاصل می شود که فقط او شایسته پرستش است و کسی را سزا نیست که خود را در این جایگاه قرار دهد. از این توحید به توحید در عبادت یاد می شود.[9]

 

5. آیاتی که توحید در حاکمیت، مالکیت و اطاعت را بیان می کنند. از آنجایی که خالقیت و تدبیر، فقط از آنِ خداست، حق حاکمیت و مالکیت نیز فقط از آن او و کسانى است که از ناحیه او مأذون باشند[10] و باید تنها از او اطاعت کرد.[11]

 

بر این اساس است که قرآن می فرماید: فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: پس، براى خدا امثال (و شبیه‏ها) قائل نشوید! خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید.[12]

 

گفتنی است که سورهای فاتحه و اخلاص از جمله مهم ترین سوره های قرآن هستند که اقسام توحید در آنها ذکر شده است؛ مثلاً در سوره فاتحه برخی از آیات دلالت بر توحید ذات و صفات[13] و برخی دیگر دلالت بر توحید در عبادت[14] دارند.

 

بخش دوم: این آیات چگونه با آیات دمیده شدن روح خدا در انسان قابل جمع است؟

 

برای حلّ تعارض میان آیات فوق و آیات دمیده شدن روح خدا در انسان لازم است آیه" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی" به طور کامل مورد بحث قرار گیرد تا علاوه بر روشن شدن مراد آیه تعارض ناشی از آن نیز از بین برود.

 

خداوند متعال بعد از پرداختن به بدن انسان به روح انسان پرداخته و جمله "وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی"را بیان می کند. نفخ در لغت به معناى دمیدن هوا در داخل جسمى است به وسیله دهان یا وسیله‏اى دیگر، ولى این لفظ را به طور کنایه در تأثیر گذاشتن در چیزى و یا القاء امر غیر محسوسى در آن چیز استعمال مى‏کنند، و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در انسان است؛ زیرا خداوند منزّه از تنفس و جسمیت است.

 

اما روح در لغت به چیزی گفته می‌شود که مبدأ حیات است و با آن هر جانداری توان احساس و حرکت ارادی پیدا می‌کند. روح انسانی همان چیزی است که آدمی از آن به "من‌" تعبیر می‌کند و انسانیت انسان به آن است و ادراک‌، اراده و افعال انسانی را به واسطه بدن انجام می‌دهد.

 

طبق آیه مبارکه "وَ یسْئلُونَکَ عَن‌ِ الرُّوح‌ِ قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی‌[15]، (و درباره روح از تو می‌پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است)‌. روح از سنخ "امر" و از "عالم امر" است‌.[16]

 

امّا این‌ که "امر" چیست‌؟ قرآن کریم می‌فرماید: "إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول‌َ لَه‌ُ کُن فَیکُون‌ُ[17]؛ چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش‌؛ پس بی‌درنگ موجود می‌شود.

 

با این توضیح به اصل بحث و حل تعارض ادعایی می پردازیم:

 

اولاً: این که خداوند می‏فرماید: از روحم در او دمیدم چنین نیست که خداوند دارای روحی باشد که قسمتی از آن را در آدم دمیده بود، زیرا لازمه‏اش آن است که انسان شریک خدا باشند و اینکه روح انسان قسمتى از روح خدا باشد در حالی که در جاى خود ثابت شده که ذات مقدس باری تعالی قابل تجزیه و تفکیک نیست تا قسمتى از آن به بدن حضرت آدم دمیده شده باشد. [18] بلکه روح موجودی بوده عالم امر که همانند سایر مخلوقات الاهی خلق شده و در کالبد انسان دمیده شده بود.[19]

 

ثانیا: اینکه خداوند، روح حضرت آدم را به خود نسبت داده و فرموده (مِنْ رُوحِی) نظیر نسبت دادن کعبه معظمه است به خود، آنجا که در باره آن فرموده است: "بَیتِی" یعنى خانه من و یا همانند آنجایی است که می فرماید پیغمبر من؛ بنده من؛ بهشت من؛ آتش (دوزخ) من؛ آسمان من و زمین من[20]؛ یعنی اضافه روح به خدا از باب اضافه تشریفی است به این معنا که خداوند در این نوع از اضافه، در صدد بیان شرافت روح است.

 

از حضرت باقر (ع) روایت شده: این که خداوند آن (روح) را به خود نسبت داده و فرموده «من روحى» از آن جهت است که برگزیده خداوند بوده است.[21]

 

شیخ صدوق (ره) در کتاب توحید و معانی الاخبار، از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت:

 

من از حضرت باقر (ع) پرسیدم معناى این کلام خداى عز و جل که مى‏فرماید: "وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی" چیست؟ فرمود: روحى است که خدا آن را اختیار نمود و خلقش کرد، و به خود نسبتش داد، و بر تمامى ارواح برتریش بخشید و به همین جهت دستور داد تا آن را بر آدم بدمند.[22]

 

و در کافى به سند خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: از امام باقر پرسیدم این که روایت مى‏کنند که خداى تعالى آدم را به صورت خود خلق کرده درست است؟ فرمود: صورت آدم صورت مخلوقى است حادث که خداى تعالى آن را بر سایر صورت‏ها انتخاب نمود، و چون از سایر صورت ها بهتر بود به خودش  نسبت داد، هم چنان که کعبه را به خود نسبت داده و فرموده:" بیتى: خانه من"، روح را به خود نسبت داده و فرمود:" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی"[23]. پس منظور از «مِنْ رُوحِی‏» بیانِ منشأ و ریشه روح انسان است که از عالم بالاست، نه عالم خاکى.[24]

 

نتیجه این که مراد از دمیده شدن روح خدا در آدم این است که روح با عظمتی در انسان دمیده شده که از طرف خداوند است، نه جزیی از ذات خدا، از این رو بین آیه "نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِی" و آیات سابقی که دال بر عدم شباهت خالق و مخلوق بود، تعارضی وجود ندارد.

 

 

[1] ن.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 135، چاپ هفتم، نشر بین الملل، تهران، 1381.

[2] این مرتبه از توحید به دو مرتبه توحید واحدى و توحید احدى تقسیم مى شود؛ توحید واحدى یعنى توحید در وجوب وجود و ضرورى دانستن یک وجود و نفى هرگونه شرک و شبیه و نظیر؛ و توحید احدى یعنى نفى هرگونه ترکیب عقلى خارجى و وهمى از خداوند و اثبات بساطت بارى تعالى؛ یعنی حق تعالى یک فرد از مفهوم کلى واجب الوجود که رقیب و فرد دیگرى نداشته باشد (کلى منحصر به فرد) نیست، بلکه تصور فرد دیگر براى آن محال است. در فلسفه، این نوع از وحدت را وحدت حقه حقیقیه مى نامند؛ در برابر وحدت عددى، جنسى، نوعى و مانند اینها.

 

[3] توحید صفاتى نوعى توحید نظرى و اعتقادى است که به اعتقاد و ایمان مؤمنان ارتباط دارد و به معناى عینیت صفات ذاتیه و کمالیه با ذات، و با یکدیگر است؛ از جمع برخى از آیات با همدیگر این ادعا به اثبات می رسد مثلاً آیاتى که به صفات الاهى مانند علم، قدرت و غیره اشاره دارند، آن صفات را براى خداوند ثابت مى کنند و اما آیاتى که بر بى نیازى خداوند و نفى مِثلیّت از او دلالت دارند، عینیّت صفات با ذات را ثابت مى کنند؛ زیرا اگر صفات، زاید بر ذات باشند، نیازمندىِ ذات بارى تعالى در کمال خود به آن صفات زایده و هم چنین شباهت حق تعالى با موجوداتِ ممکن لازم مى آید.

[4] توحید افعالى که از قرآن استفاده مى شود، نه با دیدگاه معتزله سازگار است که مطلقاً تأثیر الاهى را از افعال بشر نفى کردند و به تفویض روى آوردند و نه با دیدگاه اشاعره (نظریه کسب) سازش دارد که به جبر مى انجامد. در حالى که اگر بخواهیم بدون گرفتار شدن در تفویض و جبر، توحید افعالى و عدل الاهى را بپذیریم، تنها باید به مکتب اهل بیت؛ یعنی همان روى کرد «الامر بین الامرین» رو بیاوریم و بگوییم: فاعلیت حق تعالى در طول فاعلیت سایر موجودات قرار دارد و رابطه علیت خدا با عوامل دیگر، به صورت طولى است نه عرضى؛ یعنی خداوند اراده کرده است که آدمیان، با اراده خود، به افعال یا ترک افعال بپردازند. براین اساس؛ افعال انسان به اراده الاهى انتساب دارد و توحید افعالى تثبیت مى شود، بدون این که بر عدل الاهى خدشه اى وارد شود؛ و از طرفى، جبر نیز لازم نمى آید.

 

متکلمان، توحید افعالى را به دو قسم توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت تقسیم کرده اند که هر دو از اقسام توحید نظرى است و به اعتقاد مؤمنان ارتباط دارد.

[5] توحید، 4.

[6] شورى، 11.

[7]. نک: صافات، 96؛ انعام، 102و 101؛ فاطر، 3؛ زمر، 62؛ غافر، 62؛ حشر، 24؛ اعراف، 54؛ فرقان، 2؛ طه، 50 و... .

[8]. نک: یونس، 31 و 3؛ انعام، 164؛ انبیاء، 56 و 22.

[9]. در این باره نک : انبیاء، 25؛ آل عمران، 64؛ یس، 61 و 62؛ حجر، 99؛ عنکبوت، 56؛ نحل، 36؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏27، ص 447، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، چاپ اول، 1374 ش‏. لازم است دانسته شود که پرستش به معناى انجام عملى است در مقابل یک موجود، که الله، رب یا مستقل در تأثیر دانسته شود؛ یعنى عملى که از اعتقاد به الوهیت فرد سرچشمه مى گیرد، و به تعبیر دیگر« عبودیت» اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است پس صرف خضوع و خشوع و متوسل شدن به غیر، عبادت محسوب نمی شود و الاّ تأکیدات قرآن نسبت به خضوع در برابر مؤمنان و پدر و مادر، باید ترغیب به شرک و بت پرستی تلقی شود. برای آگاهی بیشتر، نک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏1، ص 245 ، چاپ اول،‏ نشر دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، 1374 ش؛ همان، ج‏ 22، ص 387؛ خسروپناه، عبدالحسین، «قلمرو دین»، ص 45-46.

[10]. در این باره نک: یوسف، 40 (حکومت تشریعی)؛ آل عمران، 26 (حکومت تکوینی) ؛ بقره، 247؛ فاطر، 13؛ ص، 26؛ مائده، 47 و 44 و 45، انعام، 114؛ شوری، 10.

[11]. در این باره نک: نساء، 64 و 80 و 59؛ آل عمران، 33.

[12] نحل، 74.

[13] الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ؛ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ .

[14] إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ؛ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ .

[15] اسرأ، 85.

[16] نک، مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏12، ص 253‏.

[17] یس، 82.

[18] نک. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج ‏9، ص،56 چاپ اول، ‏نشر اسلامیه‏،

هران، ‏1398 ق‏.

[19] از امام صادق (ع) راجع به روحى که خدا در کالبد حضرت آدم دمید جویا شدند، حضرت رمود: هذه روح مخلوقة. و الروح التى فى عیسى مخلوقة. یعنى این روح حضرت آدم، روحى است که آفریده شده است و نیز روح حضرت عیسى روحى بود که آفریده شده است. الکافی، ج1، ص 133.

[20] شیخ صدوق (ره)، ‏ اعتقادات، حسنى‏، سید محمد على، ترجمه حسنى ص 9، چاپ اول، ‏نشر اسلامیه، تهران،1371 ش‏.

[21] طبرسی، احتجاج، جعفرى‏، بهراد، ج ‏2، ص 160 ، چاپ اول‏، نشر اسلامیه‏، تهران،1381 ش‏ .

[22] التوحید، ص170، باب 27، ح 1؛ معانی‏الأخبار، ص 17و 16.

[23] الکافی،ج1، ص 134؛ شیخ صدوق، توحید ، ص 103، ح 18، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1398 هجرى قمرى (1357 شمسى)؛ نک: طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج ‏12، ص 257، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: پنجم‏، 1374 ش‏.

[24] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج‏10، ص: 126 ناشر: مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن‏، مکان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1383 ش‏.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    798823 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    761648 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می‌کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می‌کند؟
    685272 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه‌های دینی ما مسئله‌ای شناخته شده است، چنان‌که در آیات و روایات آمده است:«بریده باد هر دو دست ابولهب»؛ «از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می‌رود». و... .منتها همان‌گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، و هر دعایی از هر فردی قرین اجابت نیست، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    661066 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    649961 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    603091 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580587 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    573415 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565586 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564827 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...