جستجوی پیشرفته
بازدید
14155
آخرین بروزرسانی: 1391/08/22
 
کد سایت fa6155 کد بایگانی 5756 نمایه راه کار های مناسب برای یکی شدن علم و باعمل
اصطلاحات علم ، دانش بشری
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
چه راه کار مناسب و مؤثر وجود دارد تا بین علم و عمل یکی شود؟
پرسش
همه ما خوب می دانیم که چقدر مردم اهل علم و دانشمند داریم، ولی متأسفانه (بسیاری) از آن اهل علم، اهل عمل نیستند. سؤالی که محضر شما می خواهم مطرح کنم، این است که چه راه کار مناسب و مؤثر وجود دارد تا بین علم و عمل یکی شود؟
پاسخ اجمالی

بر اساس اصول اسلامی، علم و دانشی مفید خواهد بود که عمل صالح را نیز به دنبال داشته باشد، اما با این وجود مشاهده می نماییم که برخی از عالمان، در انجام عمل صالح کوتاهی می نمایند که این موضوع می تواند ناشی از دلایل مختلفی باشد، از جمله این که آنان تنها اصطلاحاتی را آموخته و دانشمند واقعی نیستند، به دانش خود پشت پا زده و زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح داده اند، از بصیرت دینی خود به خوبی استفاده ننموده اند، در این پندار هستند که آنچه تا کنون انجام داده اند برایشان کافی است، از نظارت خدا و اولیای او غافل مانده و یا به گذشت و بخشش خداوند مغرور شده اند، دچار وسوسه های شیطانی شده و انجام کار نیک را به آینده موکول می نمایند، مکر الاهی شامل حالشان شده و منافع و مقاماتی که در دنیا بدان دست یافته اند را نشانی از رضایت پروردگار ارزیابی می نمایند و ... .

 

بنابراین، باید در رفع نقایص فوق کوشید و با ذکر و تذکر (به یاد داشتن خدا و یادآوری مرتب دانسته ها) در راه رضایت خداوند گام برداشت.

 

اما به هر حال، نباید به افراد با ایمان؛ به ویژه دانشمندان دینی بدگمان بوده و بیشتر آنان را فاقد عمل صالح و کردار نیک پنداشت؛ چون بدیهی است که بسیاری از کردارهای نیک، جلوه ظاهری نداشته و دیگران متوجه آنها نخواهند شد و ممکن است افرادی که چندان به عبادت و عمل صالح شهرت ندارند، در واقع از دوستان خداوند باشند که البته، آنانی که تظاهر به گناه می نمایند را نمی توان از این دسته افراد شمرد.

پاسخ تفصیلی

نخست باید نگرانی شما را تأیید نمود؛ زیرا امامان معصوم (ع) نیز، افرادی را که تنها سخن گفته و از عمل تهی هستند، لعنت نموده،[1] و آنان را به تیراندازانی بدون تیر تشبیه فرموده اند.[2]

 

مجموعه عوامل مختلفی، موجب آن می شوند که افرادی که به علم و دانش شناخته شده اند، در کردار و عمل، دستشان خالی باشد.

 

برخی از این عوامل، عبارت اند از:

 

1. نداشتن دانش واقعی: برخی افراد به ظاهر دانشمند، در اعماق وجودشان، از دانش الاهی خالی بوده و تنها اصطلاحاتی را آموخته اند، تا با کمک آن، بتوانند جایگاهی برای خود در میان مردم و صاحب منصبان، دست و پا کنند. این گونه افراد، به تعبیر ابوذر غفاری، بوی بهشت را نخواهند شنید[3] و طبیعی است که آنان به دلیل نداشتن نیتی خالص، از هر موقعیتی جهت رسیدن به آن مقصود اولیه خود، بهره خواهند جست، حتی اگر با وارونه نشان دادن مفاهیم و آموزه های دینی باشد و به بیان حافظ شیرازی:

 

گوئیا باور نمی دارند روز داوری * کین همه قلب و دغل در کار داور می کنند

 

2. ترجیح زندگی دنیا بر آخرت: در زندگی روزمره خود به نوجوانانی برخورد می نماییم که به عنوان مثال، از سوی والدین خویش، میان برآورده شدن یک موضوع مورد علاقه؛ مانند سفر خارجی، رایانه، موتور سیکلت و ... از یک طرف و پشتیبانی کامل مادی و معنوی بعد از ازدواج از طرف دیگر مخیر می شوند و مطمئن هستند که پدر و مادرشان در این زمینه، به آنان دروغ نمی گویند، اما شدت علاقه به آنچه اکنون به دنبال آن هستند، موجب صرف نظرشان از منافع دائمی آینده می شود!

 

متأسفانه، در میان دانشمندان نیز چنین افرادی مشاهده می شوند! قرآن در ارتباط با یکی از آنان (بلعم باعورا) چنین بیان می فرماید: "ای پیامبر! داستان واقعی این فرد را برای مسلمانان بگو که ما دانش و نشانه های قطعی فراوانی در اختیار او گذاشتیم، اما او (همانند ماری که از پوست خود جدا شود) دانش خود را رها کرده، سپس، شیطان به تعقیب او پرداخته و گمراهش نمود. اگر می خواستیم، او را با دانش فراوانی که داشت، به مقامات والایی می رساندیم، اما او دو دستی به زندگی مادی چسبید و پیرو خواهش های نفسانی خویش گشت...".[4]

 

شیفتگی بیش از اندازه به زندگی مادی (چه پول و ثروت و چه جاه و مقام)، از امور بسیار خطرناکی است که همواره در کمین دانشمندان دینی است و آنان باید با یاری جستن از خداوند، در صدد مبارزه با آن باشند. در غیر این صورت به فرموده پیشوایانمان، باید در دینداری آنان تردید نماییم.[5]

 

3. استفاده ننمودن از بصیرت دینی: گاهی انسان ها؛ از جمله برخی دانشمندان رفتارهایی را مرتکب می شوند که آن را توجیه پذیر دانسته و به عنوان کرداری پسندیده و نیکو تصور می نمایند، در صورتی که واقع مطلب، خلاف آن است.

 

خداوند در معرفی این گروه، چنین می فرماید: "آیا شما را به زیان کارترین افراد آگاه سازم؟! آنها افرادی هستند که در طول زندگانی خود، کرداری تباه (از لحاظ معنوی) داشته اند، اما با این حال گمان می نمایند که رفتارهای صحیح و شایسته ای را مرتکب شده اند![6] چنین اعتقادی، تا لحظه مرگ نیز با این افراد باقی مانده و خطاب به ملائکه بیان می نمایند که ما هیچ کار ناپسندی انجام نداده ایم[7]!

 

دلیل چنین اشتباه و خطایی، آن است که شیطان همواره در صدد غلط اندازی و زیبا نشان دادن زشتی ها بوده[8] و این افراد نتوانسته اند از بصیرت دینی خود به صورت کامل استفاده نموده و حق را از ناحق تشخیص دهند و به عبارتی، گویا در تشخیص روش مناسب، همانند نابینایان شده[9] و با وجود در اختیار داشتن چشم بصیرت، از آن استفاده ننموده و به بیراهه رفته اند.[10]

 

4. گمان به بسنده بودن اعمال انجام شده: برخی افراد نیز کارهای نیکی؛ مانند جهاد، زکات، حج و ...؛ در پرونده اعمال خود دارند و شیطان با وسوسه های خود، آنان را به این نتیجه گیری غلط رسانده که آنچه تا کنون انجام داده اند، کافی بوده و برای رستگاری آنان کفایت می نماید! در حالی که انسان نباید هیچ گاه، احساس بی نیازی نموده و عمل را ترک نماید؛ چرا که در این صورت ممکن است با نابودی و بی اثر شدن اعمال گذشته نیز مواجه شود.[11]

 

5. غفلت از نظارت خداوند و اولیای الاهی: انسان ها، اگر بدانند که عملکردشان مورد نظارت و کنترل آشکار دیگران است، کمتر مرتکب خطا و اشتباه خواهند شد، اما همان نظارت، اگر به صورت مخفیانه بوده و شخص ناظر، در مقابل دیدگان فرد نباشد، گویا آنان احساس امنیت بیشتری نموده و خود را در انجام تخلف آزادتر خواهند پنداشت! به همین دلیل است که رانندگان متخلف با آن که قانون را دقیقا می دانند تلاش می نمایند که در مقابل دیدگان پلیس، خود را ملزم به رعایت آن بنمایند، ولی شاید در بزرگراه ها و چهارراه هایی که دوربین مخفی در آن وجود دارد، چنین حساسیتی را نداشته باشند، اما ندیدن پلیس، به نوعی باعث غفلت آنان خواهد شد، نه این که نظارتی نباشد!

 

به همین ترتیب، اگر ما حضور ناظرانی؛ همچون خداوند و اولیائش را با چشمان مادی و دنیوی خود مشاهده ننمایم، دچار غفلت شده و مرتکب اشتباهاتی خواهیم شد. به همین دلیل است که خداوند، ده ها و صدها بار، حضور و نظارت خود را به ما گوشزد ساخته است.[12] و ما باید، یقین به این نظارت را، در اندرون خود نهادینه سازیم تا کمتر دچار لغزش شویم.

 

6. امید به بخشش و عفو خداوند: گروهی از مؤمنان نیز در حاضر و ناظر بودن خداوند، هیچ تردیدی ندارند، اما توجه به رحمت خداوند و امیدواری به بخشش گناهان از سوی او، حالتی را در آنان به وجود می آورد که نتیجه اش آن است که عملشان، چندان هماهنگ با علم و دانششان نباشد!

 

امام صادق (ع) در ارتباط با چنین افرادی می فرمایند: "اگر بدانی که خداوند تو را می بیند و با این وجود، از انجام عمل ناشایست نزد دیگران خودداری نموده، اما در برابر او، آشکارا دست به گناه بزنی، گویا خدا را به عنوان بی ارزش ترین ناظر، پنداشته ای"![13] البته در یکی از دعاهای معتبر می خوانیم که در این ارتباط، عذر تقصیر آورده و بیان می نماید که خدایا! گناه من به دلیل آن نیست که تو را بی ارزش ترین ناظر بدانم، بلکه به این جهت است که می دانم تو گناهم را می پوشانی و حلم و صبر داشته، در عذابم تعجیل نمی کنی و ...![14]

 

7. تسویف: با توجه به بشارت خداوند به قبول توبه بندگان، یکی از وسوسه های شیطان آن است که چنین القا نماید که فرصت برای توبه و عمل صالح باقی است و بدین ترتیب، افراد، با امروز و فردا نمودن، انجام کردار نیک را به تأخیر می اندازند! در این زمینه، مؤمنان باید به این نکات نیز توجه نمایند که اولا: توبه هنگام مرگ فایده چندانی نخواهد داشت.[15] ثانیا: مرگ نیز قابل پیش بینی نبوده و هر لحظه ممکن است فرا رسد![16] با توجه به این دو موضوع، نباید در انجام عمل صالح کوتاهی نموده و آن را به تأخیر انداخت.

 

8. استدراج: گروهی از افراد، برخورداری از نعمت های الاهی در این دنیا و رشد و پیشرفت مادی خود را نشانگر رضایت خداوند و توجه خاص او می دانند. هرچند، این تصور در بسیاری از موارد می تواند صحیح باشد،[17] اما باید توجه داشت که اگر بدون انجام عمل صالح، انواع نعمت ها به سمت انسان سرازیر شود، ممکن است نشانه ای از مکر الاهی (استدراج) بوده و فرجامی ناخوشایند به دنبال داشته باشد.[18]

 

موضوعاتی که بدان پرداخته شد، از جمله عواملی هستند که انسان ها را، هر چند که عالم نیز باشند به ترک عمل فرا می خواند که باید در رفع آنها کوشید.

 

در همین راستا، و با توجه به این که تنها با عمل صالح می توان به دیدار خدا شتافت،[19] "ذکر" یا "به یاد خدا بودن"،[20] و نیز "تذکر" یا "یادآوری"بهترین روش برای استفاده هرچه بهتر انسان از دانش خویش است؛ یعنی همیشه به یاد خدا بوده و چیزهایی را که می دانیم، همواره برای خود و دیگران تکرار نماییم.[21]

 

عبادات تکراری؛ مانند نماز نیز نوعی تذکر عملی است که در صورت توجه لازم به آن، غفلت را از انسان دور نموده و از بدی ها و منکرات جلوگیری خواهد نمود.[22]

 

در پایان، تذکر این نکته نیز ضروری است که دانشمندان دینی نیز؛ مانند دیگر افراد با ایمان با وجود کردارهای نیک فراوانی که انجام می دهند، گاه ممکن است مرتکب اشتباهات مختصری نیز شوند،[23] اما این موضوع، لطمه ای به ایمان آنان وارد ننموده و براین اساس، نباید نگاهی بدبینانه، به تمام دانشمندان و حتی مؤمنان عادی داشته و بیشتر آنان را فاقد عمل و کردار نیک پنداشت؛ زیرا عمل، منحصر در ظواهری نیست که به طور معمول، بیشتر به چشم آمده و موجب تحسین دیگران می شود! بلکه بر عکس در دینداری افرادی که در صدد نشان دادن و مشهور نمودن خود به عنوان اشخاص عابد و عامل هستند، باید تردید نمود[24]و نیز باید دانست که چه بسا اعمال صالحی که به چشم نمی آیند، اما ثواب و پاداشی به مراتب بیش از عبادات معمول خواهند داشت و ممکن است، به همین دلیل، افرادی که آنان را فاقد عمل می پنداریم، در واقع، در مرحله والاتری نسبت به دیگران باشند![25]

 

بنابراین، باید افرادی که آشکارا و بی پروا دست به گناه زده و به عبارتی "مجاهر به فسق"بوده و به همین دلیل، غیبت آنان نیز مجاز است،[26] را استثنا نموده و نسبت به دیگر دانشمندان و افراد با ایمان، نظر مثبتی داشته باشیم.

 



[1] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 16، ص 280، ح 21555، مؤسسة آل البیت، قم، 1409.

[2] همان، ج 7، ص 145، ح 8962.

[3] شهید ثانی، منیة المرید، ص 142، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1409 ق.

[4] اعراف، 176- 175.

[5] محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 46، ح 4، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.

[6] کهف، 104- 103.

[7] نحل، 28 ، "ما کنا نعمل من سوء".

[8] نحل، 63؛ فاطر، 8؛ انفال، 48 و ...

[9] انعام، 110.

[10] عنکبوت، 38.

[11] محمد، 33- 32 ، "...و سیحبط أعمالهم ... و لا تبطلوا أعمالکم"؛ حجرات، 2؛ هود، 16-15؛ احزاب، 19؛ بقره، 264 و ...

[12] یونس، 61؛ توبه، 105؛ ابراهیم، 42. خداوند با استفاده از واژه های مختلف، نظارت خود را بر کردار بشر، اعلام نموده و به عنوان نمونه، تنها واژه "خبیر" یعنی آگاه، بیش از چهل بار در قرآن مورد استفاده قرار گرفته است.

[13] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 67، ص 386، ح 48، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.

[14] همان، ج 95، ص 84، بخشی از دعای ابو حمزه ثمالی.

[15] نساء، 18؛ مؤمنون، 99- 100.

[16] انعام، 47؛ اعراف، 95؛ نحل، 45؛ و ...

[17] یوسف، 101.

[18] انعام، 44؛ اعراف، 182.

[19] کهف، 110.

[20] رعد، 28.

[21] ق، 45؛ اعلی، 9؛ ذاریات، 55.

[22] عنکبوت، 45.

[23] توبه، 102.

[24] وسائل الشیعة، ج 1، ص 79، ح 179.

[25] همان، ج 16، ص 248، ح 21478.

[26] همان، ج 12، ص 289، ح 16328.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها