جستجوی پیشرفته
بازدید
21260
خلاصه پرسش
آیا ممکن است که از نیستی، چیزی بوجود بیاید؟
پرسش
آیا ممکن است که از نیستی، چیزی بوجود بیاید؟
پاسخ اجمالی

بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی، خلق از عدم به این معنا است که عالم، بلکه تمام اسما و صفات خداوند در رتبه‌ی ذات خدا مستهلک در ذات الهی هستند و در آن‌جا هیچ اسم، رسم، تمایزی و صفتی وجو ندارد. مرتبه‌ی ذات خدا (قبل از تجلي) غيب الغيوب است كه در خفا و كمون محض است. به این جهت عالم (با ویژگی خاص) از عدم خلق شد؛ یعنی در مرتبه ذات معدوم بود.(البته در این‌جا قبلیت زمانی منظور نیست، بلکه قبلیت رتبه و مرتبه مقصود است). این معنا گذشته از این‌که مورد تصریح اهل معرفت است، از روایات نیز به دست می‌آید. همچنان‌که از پیامبر اکرم(ص) سؤال شد: پروردگار ما قبل از این‌که مخلوقات خود را خلق کند در کجا بود؟ حضرت فرمودند: در «عماء» که نه بالای آن چیزی بود و نه پایین آن. بنابر این «عماء» همان مرتبه عدم و نیستی اشیا در ذات خداوند است.

پاسخ تفصیلی

مسئله خلقت از نیستی، یکی از مباحث مهم کلامی، فلسفی و روایی است. نخست تذکر این نکته ضروری است که این بحث یکی از شاخه‌های بحث دیگری با عنوان حدوث و قدم عالم است. اندیشمندان اسلامی همگی اتفاق نظر دارند که عالم، قدیمِ ذاتی نیست، بلکه حدوث ذاتی دارد؛ زیرا قدیم ذاتی بودن عالم، با بینش توحیدی سازگار نیست. متفکران اسلامی در عین اتفاق بر حدوث ذاتی عالم و قدیم ذاتی نبودن آن، در حدوث زمانی عالم اختلاف نظر دارند: اکثر متکلمان اسلامی عالم را حادث زمانی می‌دانند؛ اما بیشتر فیلسوفان مسلمان حدوث زمانی را در مورد عالم بی‌معنا می دانند؛ زیرا زمان یکی از ابعاد عالم ماده است؛ بنابر این معنا ندارد که زمانی بدون ماده داشته باشیم.[1] البته پس از بحث حدوث و قدم در مورد کل عالم(ماسوی الله) در مورد عالم ماده نیز این سؤال مطرح می‌شود. فیلسوفان مسلمان به همان دلیل که حدوث زمانی را در مورد عالم بی‌معنا می‌دانند، در مورد عالم ماده نیز حدوث زمانی را بی‌معنا می‌دانند. البته برخی از فیلسوفانی که حدوث زمانی عالم ماده را نمی‌پذیرند، در مورد ازلیت عالم ماده حکم قطعی نمی‌دهند، بلکه به صورت یکی از دو احتمال بیان می‌کنند. بعضی از فیلسوفان مسلمان با توجه به ضرورت دوام فیض الهی، عالم ماده را نیز ازلی می‌دانند.[2]

در هر صورت همه اندیشمندان اسلامی، پس از پرداختن به مسئله قبلی باید به این پرسش مهم پاسخ دهند که آغاز خلقت چگونه است؟ آیا خلقت از نیستی آغاز شده است یا از هستی؟ این سؤال یکی از پرسش‌های دشواری است که پاسخ به هر دو طرف آن با بن بست روبرو می‌شود؛ زیرا اگر گفته شود عالم از هستی خلق شده، مشکل این است چیزی که وجود دارد، چگونه دوباره به‌وجود می‌آید و اگر از نیستی به وجود آمده است؛ نیستی و عدم چگونه می‌تواند منشأ هستی شود؟! این مسئله زمانی جدی می‌شود که روایات متعددی مسئله خلق از عدم را مطرح کرده‌اند. بنابر این تمام اندیشمندان اسلامی با اختلاف نظرهایی که دارند، باید به این پرسش پاسخ دهند؛ یعنی هم اندیشمندانی که عالم را حادث زمانی می‌دانند باید به این پرسش پاسخ دهند که خلقت ابتدایی از هستی بوده، یا از نیستی؟ و هم اندیشمندانی که عالم را حادث زمانی نمی‌دانند باید به این مشکل پاسخ دهند.

ما در این‌جا به پاسخی که بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی و روایی می‌توان ارائه کرد اشاره می‌کنیم. یک نکته اساسی که باید توجه داشت، این است که خلق از عدم به این معنا نیست که عدم، علت یا منشأ و ماده اولیه وجود و خلقت باشد؛ زیرا معنا ندارد، عدم و نیستی، بن مایه هستی باشد.

 بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی هم می‌توان گفت خلق از وجود بوده، و هم می‌توان گفت خلق از عدم بوده است. به عبارتی هر دو می‌تواند صحیح باشد. اما دلیل صحت خلق از وجود این است که خلق از وجود به این معنا است که همه موجودات تجلی خدا هستند، از ذات خدا نشأت گرفته‌اند، پس در حقیقت تنها وجود خدا، وجود و بود حقیقی است و بقیه آیه و نمود او هستند.[3] خلق از عدم نیز به این دلیل صحیح است که خلقت از عدم به این معنا است که عالم، بلکه تمام اسما و صفات خداوند در رتبه ذات خدا مستهلک در ذات الهی هستند و در آن‌جا هیچ اسم، رسم، تمایزی و صفتی وجو ندارد. مرتبه ذات خدا (قبل از تجلي) غيب الغيوب است كه در خفا و كمون محض است. به این جهت عالم (با ویژگی خاص) از عدم خلق شد؛ یعنی در مرتبه ذات معدوم بود. ۰البته در این جا قبلیت زمانی منظور نیست، بلکه قبلیت رتبه و مرتبه مقصود است- این معنا گذشته از این‌که مورد تصریح اهل معرفت است، از روایات نیز به دست می‌آید. همچنان‌که از پیامبر اسلام(ص) سوال شد: پروردگار ما قبل از این‌که مخلوقات خود را خلق کند در کجا بود؟ حضرت فرمودند: در «عماء» که نه بالای آن چیزی بود و نه پایین آن.[4]

«عماء» را می‌توان همان مرتبه عدم و نیستی اشیا در ذات خداوند معنا کرد. به عبارت دیگر، خداوند در مقام «عماء» دارای عزتی تمام و از هر چیزی و از هر نسبتی بی‌نیاز است و تمامی اسما و صفات در این مقام، مستهلک و فانی‌اند. بنابر این، هیچ‌گونه توصیفی هم برای آن امکان پذیر نیست؛ چراکه از هر صفتی منزه است. بنابر این، مقام «عماء» منطبق با نخستین مرتبه از مراتب ذات خداوند در نظر اهل معرفت است. توضیح این‌که عرفا، عالم وجود و تجلیات حق را -هرچند خارج از حد و شمارش می‌دانند- ولی به طور کلی به پنج مرتبه یا «پنج حضرت» تقسیم کرده‌اند. نخستین مرتبه از مراتب ذات همان مرتبه‌ای است که در روایت مذکور «عماء» نامیده شده. برای این مقام و مرتبه نام‌های دیگری نیز اطلاق شده است؛ از جمله، عالم اطلاق، عالم لاهوت، غیب الغیوب، غیب مطلق و ...؛ همچنان‌که در قرآن می‌فرماید: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها إِلاَّ هُوَ»؛[5] و كلید خزائن غیب در دست او است، كسى جز او بر آن آگاه نیست.[6] ،‏[7]

 


[2] . قائلان این نظریه را در پاسخ ۱۹۷۲۲ (حدوث و قدم عالم از دیدگاه فلاسفه و متکلمان) ملاحظه فرمایید.

[4]. «حدثنا عبد الله، حدثني أبي، ثنا يزيد بن هرون، أنا حماد ابن سلمة، عن يعلى بن عطاء، عن وكيع بن حدس، عن عمه أبي رزين، قال: قلت يا رسول الله، أين كان ربنا عز وجل قبل أن يخلق خلقه؟ قال: كان في عماء، ما تحته هواء وما فوقه هواء، ثم خلق عرشه على الماء»، أحمد حنبل در مسند این را نقل کرد، ج 4، ص 11.

[5]. الانعام، 59.

.[7]  برای اطلاع بیشتر رجوع شود به، پاسخ‌های 4639 (وحدت وجود) و  13064 (حضرات خمس).

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها