جستجوی پیشرفته
بازدید
21032
آخرین بروزرسانی: 1391/09/28
خلاصه پرسش
نفس الامر چیست؟
پرسش
نفس الامر چیست؟
پاسخ اجمالی

ظرفى که عقل آن‌را، براى مطلق ثبوت و تحقق اعتبار مى‏کند، آن ظرف را نفس الامر مى‏نامیم. و وسعت این ظرف به حدّى است که قضایاى صادق ذهنى (مانند انسان نوع است)، و قضایاى صادق خارجى (مانند انسان موجود است) و قضایاى صادقى را که وجود خارجى و ذهنى ندارند (مانند عدم علت، علت است براى عدم معلول) شامل مى‏شود.

پاسخ تفصیلی

ثبوت هر چیز، به هر نحو که فرض شود، به جهت وجود خارجى آن است؛ وجودى که عدم را از حریم ذات آن طرد مى‏کند. پس براى تصدیقات نفس الامرى که مطابَقى در خارج ذهن ندارند، مطابَق ثابتى وجود دارد که ثبوت آن، به تبع ثبوت موجودات حقیقى است.

توضیح سخن این‏که براى پاره‏اى از تصدیقات صادق ما، مصداق‏هاى خارجى وجود دارد؛ مانند «انسان موجود است»، «انسان کاتب است». برخى دیگر از تصدیقات ما مصداق‏هاى ذهنى دارند؛ مانند «انسان نوع است»، «حیوان جنس است». پاره‏اى دیگر از آنها مصداق و مطابق دارند، لکن آن مصداق نه در خارج موجود است و نه در ذهن، مانند جمله «عدم علت، علت عدم معلول است».

بدیهى است که عدم، حقیقتى ندارد و ذات او بطلان محض است و براى او و احکام و آثارش نمی‌توان حقیقتى در خارج یا در ذهن تصور کرد؛ اما در عین حال این قضایا صادق و صحیح هستند، صحت این نوع از قضایا به جهت مطابقت آنها با نفس الامر است.

اما این که نفس الامر چیست؟ نظریات مختلفی ارائه شده است. به نظر می‌رسد بهترین بیان در تبیین حقیقت نفس الامر، نظریه‌ای است که علامه طباطبائی(ره) در این زمینه بیان کردند. وی می‌گوید: آنچه شایسته است گفته شود این است که شى‏ء اصیل، وجود است؛ وجود موجود حقیقى است و هر حکم حقیقى نیز از آن او است. در مرتبه بعد چون ماهیات در ذهن‏هاى ما نمودهاى وجودند، عقل ناگزیر توسّعى در معناى وجود داده، وجود را براى ماهیات اعتبار مى‏نماید و بر آنها حمل مى‏کند؛ لذا مفهوم وجود و ثبوت، هم برخود وجود حمل مى‏شود (الوجود موجود) و هم برماهیت (مانند الانسان موجود) همان‏طور که وجود بر احکام این دو حمل مى‏شود.

براى دفعه دوم عقل، ناگزیر مى‏شود که در حمل مفهوم وجود و ثبوت بر هر مفهومى که آن‌را به تبع وجود یا ماهیت اعتبار مى‏کند، توسعه دهد؛ مانند مفهوم عدم، ماهیت، قوهّ و فعل؛ سپس ناگزیر مى‏شود که احکام هر یک از اینها را نیز تصدیق می‌کند؛ مانند این‌که می‌گوید عدمِ علت، علت براى عدم معلول است؛ زیرا عقل وقتى تصدیق کرد که وجود علت، علت است براى وجود معلول، ناگزیر تصدیق خواهد کرد که معلول به انتفاى علت منتفى مى‏شود؛ این همان است که ما از آن تعبیر مى‏کنیم که عدمِ علت، علت است براى عدم معلول؛ این حکم صحیح و مطابق با نفس الامر است با این که عدم مصداقى در خارج یا در ذهن ندارد.

پس ظرفى که عقل آن‌را، به معناى اخیر براى مطلق ثبوت و تحقق (براى مفاهیمى که آنها را به تبع وجود یا ماهیت) اعتبار مى‏کند، آن ظرف را نفس الامر مى‏نامیم. و وسعت این ظرف به حدّى است که قضایاى صادق ذهنى (مانند انسان نوع است)، و قضایاى صادق خارجى (مانند انسان موجود است) و قضایاى صادقى را که وجود خارجى و ذهنى ندارند (مانند عدم علت، علت است براى عدم معلول) شامل مى‏شود. به بیان دیگر امور نفس الامرى لوازم عقلیه ماهیات هستند که به ثبوت آنها ثبوت مى‏یابند.[1]

البته اصطلاح دین نفس الامری اصطلاحی است که از سوی حضرت آیت الله هادوی تهرانی برای تبیین برخی از مباحث دینی ابداع شده است؛ رجوع شود به پاسخ‌های 3و 4و 5

 


[1]. رجوع شود به، طباطبائی، محمد حسین، نهایة الحکمه، ص 14 و 15، انتشارات مؤسسة النشر الاسلامی، 1362، قم؛ محسن دهقانى، فروغ حکمت(ترجمه و شرح نهایة الحکمة علامه سید محمد حسین طباطبائى)، ج 1، ص 119 به بعد، مؤسسه بوستان کتاب - قم، چاپ اول، 1388.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها