جستجوی پیشرفته
بازدید
45951
آخرین بروزرسانی: 1399/06/22
خلاصه پرسش
چرا امام حسن(ع) مانند امام حسین(ع) قیام نکرد؟!
پرسش
چرا امام حسن(ع) در حالی‌که می‌توانست علیه امویان قیام کند، این کار نکرد و تنها امامی که قیام کرد امام حسین(ع) بود، دلایل آن‌حضرت برای قیام چه بود؟
پاسخ اجمالی

هر حادثۀ تاریخی را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد.

از اوّلین اقدامات امام حسن(ع) بعد از به حکومت رسیدن، تهیۀ سپاهی برای مقابله با لشکرکشی و خطر معاویه بود، اما با توجه به شرایط و اوضاع جامعه و بررسی همه جانبۀ مسائل جهان اسلام و با در نظر گرفتن توان و قدرت نظامی حکومتش در مقابل معاویه، و این‌که ادامۀ جنگ با این شرایط به صلاح نبود، تن به صلح داد و از ادامۀ درگیری پرهیز نمود. تاریخ گواهی می‌دهد که اوّلاً: امام حسن(ع) به دلیل نداشتن یاران و فرماندهان مخلص، توان پیروزی نظامی بر معاویه و اطرافیانش را نداشت. ثانیاً: در چنین شرایطی نتیجۀ نبرد و جنگ با معاویه به نفع دنیای اسلام نبود. ثالثاً: درگیری امام حسن(ع) با معاویه و کشته شدن آن‌حضرت به دست معاویه شکست مرکز خلافت مسلمانان بود.

 اما زمان امام حسین(ع) و شرایط آن کاملاً فرق می‌کرد؛ چرا که مردم در این مدت از ظلم و ستم امویان به ستوه آمده بودند، و خواستار بیعت با آن‌حضرت بودند و شهر کوفه آماده برای تشکیل حکومت بود. هم‌چنین طرف مقابل امام حسین(ع) یزید بود که به هیچ‌یک از احکام و آداب اسلامی پایبند نبود و بیعت امام با او؛ یعنی به رسمیت شناختن، ظلم، ستم، فساد و از بین رفتن اسلام.

بنابراین، صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) دو حادثه و واقعۀ تاریخی هستند و هر کدام از آنها را باید، با در نظر گرفتن شرایط سیاسی ـ اجتماعی عصر خود تحلیل و بررسی نمود، و گرنه از نگاه ما هر دوی آنها امام و معصوم از خطا و اشتباه‌اند و اگر امام حسین(ع) به عنوان جانشین امام علی(ع) به امامت می‌رسید، همان کاری را انجام می‌داد که برادرش امام حسن(ع) انتخاب کرد.

پاسخ تفصیلی

اساساً اسلام دین رحمت و صلح و صفا است، تاریخ اسلام و زندگی پیامبر(ص) و ائمه(ع) بیانگر همین معنا است، مگر در مواردی که پیامبر(ص) و یا ائمه(ع) مجبور به جنگ و نبرد می‌شدند که آن هم جنبۀ دفاعی داشت.[1] امام حسن(ع) هم آن‌گاه که به خلافت رسید، با مخالفت و لشکرکشی معاویه روبرو شد و از این جهت لشکری را تجهیز نمود، تا به دفاع و مقابله برخیزد، اما در ادامه، شرایطی فراهم شد که امام مجبور شد، از اسلام به گونه‌ای دیگر دفاع نمایند.

دربارۀ علت صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) باید گفت: اینها دو حادثۀ تاریخی هستند که معلول شرایط و اوضاع سیاسی - اجتماعی زمان خود هستند و این دو واقعه را باید با در نظر گرفتن اوضاع و احوال زمان خودشان بررسی نمود.

از نگاه ما امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر دو امام و معصوم از خطا و اشتباه‌اند. سرّ صلح و قیام هریک از این دو بزرگوار، در متفاوت بودن شرایط سیاسی - اجتماعی زمان آن‌دو حضرت، نهفته است که در ادامه به پاره‌ای از آن اشاره می‌شود:

  1. آنچه در تاریخ مسلم است، این است که معاویه شخص حیله‌گری بود، ظاهر احکام اسلامی را تا حدودی مراعات می‌کرد. بر خلاف یزید که نه تنها دشمنی با اسلام را در نهاد خود ـ مانند پدرش ـ داشت، بلکه این دشمنی را ابراز و آشکار می‌کرد و به هیچ‌یک از مقدسات اسلامی پایبند نبود.[2] به همین جهت بود که امام حسین(ع) در زمان حیات معاویه با آن‌که نامه‌هایی از اهل عراق برای دعوت به قیام علیه معاویه داشت، دست به این کار نزد و فرمود: "امروز، روز قیام نیست، خداوند شما را مورد رحمت قرار دهد، تا زمانی که معاویه زنده است کاری نکنید و در خانه‌ها مخفی شوید".[3]
  2. پیدا شدن نیروهای خوارج و نبود یاران مخلص و فرماندهان فداکار[4] و ضعف داخلی، توان و قدرت نظامی امام حسن(ع) را ضعیف کرده بود، مضافاً بر این کراهت مردم از شرکت در نبرد با معاویه،[5] از دلایل صلح آن‌حضرت است که خود می‌فرماید: "دیدم بیشتر مردم خواستار صلح‌اند و از جنگ بیزارند، دوست نداشتم آنان را بر آنچه که نمی‌پسندیدند وادار کنم. پس به خاطر حفظ جان ـ عدۀ کمی از- شیعیانم، صلح کردم".[6]
  3. امام حسن(ع) در مقام خلیفۀ مسلمانان بود و درگیری آن‌حضرت با معاویه و کشته شدن او به دست لشکر معاویه، شکست مرکز خلافت مسلمانان بود و به گفتۀ استاد مطهری، این چیزی بود که حتی امام حسین(ع) هم از این نوع کشته شدن پرهیز داشتند که کسی در جای پیامبر(ص) و در مسند خلافت کشته شود؛[7] و به همین جهت بود که امام حسین(ع) حاضر نبود در مکه کشته شو؛ چرا که احترام مکه از بین می‌‌رفت. بنابراین، شرایط این چنینی به هیچ وجه اقتضای جنگ و نبرد را نداشت، و صلح یک تاکتیک مهم بود، برای سامان دادن به وضعیت مردم مسلمان و تثبیت پایه‌های حکومت اسلامی.

لذا است که ما معتقدیم: اگر امام حسین(ع) به جای امام حسن(ع) بود، همین کار را می‌کرد.

گواه ما آن است که بعد از صلح امام حسن(ع) عده‌ای خدمت امام حسین(ع) رسیدند و گفتند ما صلح را قبول نداریم، آیا با تو بیعت کنیم؟

امام حسین(ع) فرمود: "نه هر چه برادرم حسن(ع) کرد من تابع همان هستم".[8]

اما به دلایل زیر شرایط زمان امام حسین(ع) درست برعکس شرایط امام حسن(ع) بود:

  1. اولین تفاوت اساسی شرایط امام حسین(ع) با زمان امام حسن(ع) که سبب قیام امام حسین(ع) شد، این بود که یزید از آن‌حضرت تقاضای بیعت کرده بود و بیعت امام حسین(ع) با یزید ـ که به هیچ‌یک از احکام و ظواهر اسلامی پایبند نبود؛ یعنی به رسمیت شناختن ظلم، ستم، فساد و .... و این مساوی بود با از بین رفتن اسلام و مقدسات دینی. در حالی‌که معاویه از امام حسن(ع) تقاضای بیعت نکرده بود و یکی از موارد صلح‌نامه همین عدم تقاضای بیعت بود.
  2. همان مردمی که در زمان امام حسن(ع) تمایلی به نبرد با معاویه نداشتند،[9] در مدت 20 سال حکومت معاویه از ظلم و ستم امویان به ستوه آمده بودند و کوفه تقریباً یک شهر آماده برای تشکیل حکومت از طرف امام حسین(ع) بود و این حجتی بود بر امام حسین(ع) و می‌بایست به آن ترتیب اثر می‌داد.[10]
  3. مهم‌ترین عامل قیام امام حسین(ع)، عامل امر به معروف و نهی از منکر بود.

معاویه در مدت 20 سال حکومتش، بر خلاف اسلام عمل کرد؛ ظلم و ستم نمود؛ احکام اسلام را تغییر داد؛ بیت المال را حیف و میل کرده؛ خون‌های مردم را به ناحق ریخت و به مفاد صلح‌نامه و به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل نکرده بود، هم‌چنین بعد از خودش پسر شراب‌خوار و سگ‌بازش را جانشین خود معرفی کرد و ... این همه باعث گردید تا امام حسین(ع) به عنوان وظیفه قیام کند و امر به معروف و نهی از منکر نماید. در حالی‌که این وضعیت معاویه در زمان امام حسن(ع) برای مردم بر ملا نشده بود و شاید به همین جهت باشد که می‌گویند: صلح امام حسن(ع) زمینه‌ساز قیام امام حسین(ع) شد؛ یعنی با مفادی که در صلح امام حسن(ع) به وسیلۀ آن‌حضرت گنجانده شده بود، راه هرگونه فریب و نیرنگ را بر معاویه بست، اگر چه معاویه بعداً به مفاد صلح‌نامه وفادار نماند، ولی این چیزی جز رسوایی برای او در جامعۀ اسلامی و زمینه‌سازی برای قیام امام حسین(ع) بر ضد فرزندش را به ارمغان نیاورد. برخی از مفاد صلح‌نامۀ امام حسن(ع) از این قرار است:

  1. معاویه به کتاب خدا و سنت رسولش عمل کند.
  2. امر خلافت بعد از وی به امام حسن(ع) برسد و در صورت بروز هر حادثه‌ای به امام حسین(ع) تفویض شود.
  3. سب و دشنام علی(ع) در منابر و نمازها منع شود.
  4. از بیت المال کوفه که موجودی آن پنج میلیون درهم است چشم پوشی شود.
  5. مسلمانان و شیعیان در امان باشند.

از مفاد این صلح‌نامه به خوبی استفاده می‌شود که امام حسن(ع) هرگز در صدد تثبیت خلافت معاویه نبود، بلکه تنها به جهت مصالح اسلام و مسلمانان و با توجه به اقتضای زمان و شرایط جامعۀ اسلامی تن به چنین کاری داد.

بنابراین، با توجه به شرایطی که در زمان امام حسن(ع) بر جامعۀ اسلامی حاکم بود و امام در مسند خلافت بود با معاویه صلح کرد؛ چرا که شرایط مختلف بود و با هم تفاوت داشت؛ لذا شرایط زمان امام حسن(ع) اقتضای صلح و زمان امام حسین(ع) اقتضای قیام داشت.[11]


[1]. «علت قیام نکردن امام حسین(ع) در زمان معاویه»، 102؛ «کفر معاویه و صلح امام حسن (ع)»، 1587؛ «علت طلب پول امام حسن مجتبی(ع) در صلح با معاویه»، 46557؛ «مواضع تند امام حسین(ع) در برابر معاویه نسبت به امام حسن(ع)»، 41820؛ «دلیل به شهادت رساندن امام حسن(ع) توسط معاویه»، 55411.

[2]. ر. ک: بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب ‏الأشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ‏5، ص 286، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ «گرایش یزید به مسیحیت»، 59685؛ «بیعت نکردن سرشناسان مدینه با یزید»، 81580؛ «تخریب خانه کعبه توسط یزید و حجاج بن یوسف»، 68125

[3]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق، عبد المنعم عامر، ص 221، قم، منشورات الرضی، 1368ش.

[4]. «نبود وجود یاران مخلص در سپاه امام حسن(ع)»، 68618؛ «بهتر بودن معاویه از برخی یاران امام حسن(ع)»، 107945؛ «شرایط سیاسی اجتماعی امام حسن (ع)»، 2328؛ گفته اند: امام (ع) 4 امیر لشکر انتخاب کرد که معاویه همۀ آنها را با پرداخت رشوه به سوی خود کشاند. رضوانی، علی اصغر، پاسخ به شبهات واقعۀ عاشورا ، ص 316.

[5]. وقوع سه جنگ ـ جمل، صفین و نهروان ـ در زمان امام علی (ع)، حالت بدبینی و خستگی نسبت به جنگ را در بین یاران امام حسن(ع) موجب شده بود.

[6]. الاخبار الطوال، ص 220.

[7]. مطهری، مرتضی، مجموع آثار، ج ‏16، ص  639.

[8]. همان، ج ‏16، ص  655.

.[9] امام حسن(ع) در آخرین خطبه‌هایی که انجام دادند از مردم دربارۀ ادامۀ جنگ نظر خواهی کردند. آنان از هر طرف فریاد زدند که ما زندگی و بقا را می‌خواهیم، پس صلح‌نامه را امضا کن. ر. ک: ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 491، بیروت، دار الفکر، 1409ق.

.[10] مجموع آثار، ج ‏16، ص 642.

[11]. برای اطلاع بیشتر، ر. ک: مطهری، مرتضی، سیرۀ ائمۀ اطهار، ص 51 ـ 97، تهران، صدرا، چاپ دهم، 1373ش.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها