جستجوی پیشرفته
بازدید
8929
آخرین بروزرسانی: 1396/07/23
خلاصه پرسش
چرا فلسفه سنتی اسلامی جای خود را به فلسفه جدید غربی نداده و در کنار آن و در عرض آن به حیات خود ادامه می‌دهد؟
پرسش
چرا فلسفه سنتی اسلامی؛ مانند فیزیک قدیم ارسطویی، کیمیاگری و هیئت بطلمیوسی که جای خود را به فیزیک جدید نیوتنی و اینشتینی(علم شیمی جدید) و هیئت جدید کبلر و کبرنیک و گالیله داده‌اند جای خود را به فلسفه جدید غربی نداده و در کنار آن و در عرض آن به حیات خود ادامه می‌دهد. آیا این به دلیل نا آشنایی فیلسوفان سنتی اسلامی ما با فلسفه جدید غرب و یا احیاناً عدم درک آن نیست؟
پاسخ اجمالی
پذیرش هر مسئله علمی باید مبتنی بر دلیل باشد؛ بر این اساس اگر بطلان و نادرستی برخی از فرضیه‌های قدیم ثابت شد، نمی‌توان گفت تمام آن علوم و دانش‌ها باطل است. اما فلسفه اسلامی به دلیل اعتماد بر دلایل منطقی و عقلی در برابر هجوم فلسفه غرب نه تنها سر تسلیم فرود نیاورد، بلکه توانایی به چالش کشیدن فلسفه غرب را نیز دارد و فیلسوفان اسلامی با دقت تمام فلسفه غرب را مطالعه و بررسی و نقادی قرار دادند.
 
پاسخ تفصیلی
در مباحث علمی اساس و بنیان کار بر پژوهش و تحقیق است؛ یعنی پذیرش یا رد هر نظریه باید مستند به دلیل و استدلال باشد؛ بنابر این شخص محقق و اندیشمند هیچ وقت فرضیه یا نظریه‌ای را از روی تقلید از دیگران رد یا قبول نمی‌کند؛ چنان‌که بر اساس مد روز و خوش‌آیند اکثریت جامعه حرکت نمی‌کند. بر این اساس اگر بطلان و نادرستی بسیاری از فرضیه‌های قدیم ثابت شد، نمی‌توان گفت تمام علوم و دانش‌هایی که در زمان قدیم وجود داشت باید دور ریخته شود و همه آنها باطل شده است، بلکه می‌توان گفت دانش امروز در بسیاری از موارد بر اساس اصول و مبانی همان دانش‌های قدیم بنیان شده است؛ گر چه بسیاری از فرضیه‌های قدیمی جای خود را به فرضیه‌های جدید داده است؛ یک نمونه آن همین علم هیئت قدیم است که از آن نام برده شد. اساس علم هیئت بر اصول ریاضی و هندسه به ویژه هندسه فضایی است؛ یعنی محور و اساس بحث این دایره‌ها و مدارات است و به دنبال تحصیل نسبت‌های بین دایره‌ها و اندازه‌گیری آنها است. در علم هیئت جدید نیز کار اصلی همین است، بلکه دانشمندان قدیم به دلیل برخورداری از قدرت و قوت علمی، مسائلی را استخراج و استنباط می‌نمودند که دانشمندان جدید خود را محتاج تحقیقات اندیشمندان قدیم می‌بینند. شاهد این ادعا تلاش گسترده دانشگاه‌ها و مرکز تحقیقاتی غرب برای به دست آوردن کتاب‌های اندیشمندان اسلامی در زمینه‌های علم هیئت و ریاضی است.[1] نکته جالب این‌که حتی فرضیه زمین محوری که در هیئت بطلمیوس وجود داشت به تعبیر امروزی به عنوان یک «فرضیه ابزاری» مطرح بود، نه فرضیه واقع انگاری.
استاد حسن زاده آملی در توضیح این نکته می‌گوید: در علم هیئت منظور اصلی از افلاک، همان مدارات و دوائر است، ولی برای تسهیل در آموزش، افلاک مجسمه یعنی آسمان‌های جسمانی تصویر کرده‌اند.[2]
این دانشمندان در مقام سهولت تعلیم و اسناد حرکات کواکب به مبادی حرکات در حد احتیاج، افلاک مجسمه، را آن‌چنان تنظیم و ترتیب داده‌اند که با هیچ یک از قواعد فلسفی منافات نداشته باشد، و مثلاً خلاء لازم نیاید؛ به همین جهت در هیئت مجسمه، همۀ ثوابت را در یک فلک مجسم فرض کرده‌اند که در هیئت مجسمه کفایت می‌کند و برای عدم لزوم خلاء، جرم کوکب را در فلک چون نگین در انگشتری نشانده‌اند، و افلاک را گرد یکدیگر در آمده مانند لایه‌های پیاز چنان‌که در میان هیچ خالی نباشد.[3] ولی حکیمان به اشتباه، افلاک مجسمه را به معنای واقعی آن تلقی کردند و آسمان‌های جسمانی را تقبل نموده‌اند، و با ضمیمۀ آن به مسئله عِلوِ مطلق و سِفلِ مطلق و تمسک به محددالجهات، سخن از امتناع کون و فساد و خرق و التیام افلاک را پیش کشیدند که این امور همه باطل نادرست بود و ارتباطی به علم هیئت نداشت.[4]
در هر صورت همان‌گونه که اشاره کردیم رد و پذیرش هر مسئله علمی باید مبتنی بر دلیل باشد؛ به همین دلیل فلسفه اسلامی به دلیل قوت و اعتماد بر دلایل منطقی و عقلی در برابر هجوم فلسفه غرب نه تنها سر تسلیم فرود نیاورد، بلکه توانایی به چالش کشیدن فلسفه غرب را نیز دارد و فیلسوفان اسلامی با دقت فلسفه غرب را مطالعه و بررسی و مورد نقادی قرار داده‌اند. یکی از نمونه‌های آن «کتاب اصول فلسفه و روش رئالسیم» تألیف علامه طباطبائی و با پاورقی‌های استاد مطهری است. جالب این‌که با گذشت بیش از نیم قرن از تألیف این کتاب هنوز از سوی طرفداران فلسفه غرب که در کشور ما کم نیستند، پاسخی به مطالب این کتاب ارائه نداده‌اند و این سکوت سنگین 60 ساله برای مدعیان فلسفه غرب بسیار شکننده است.
در پایان تذکر دو نکته ضروری است.
1. منظور از فلسفه غرب، فلسفه رایج و غالب در غرب است که دارای دو مشخصه و نشانه اساسی است: الف. نسبی بودن حقیقت. ب. انحصار ادراک بشر در حس؛ یعنی فقط علوم تجربی، دارای ارزش و اعتبار هستند و علومی که مستند به حس نباشند و از معقولات صرف بحث می‌کنند، ارزش و اعتبار ندارند؛ به همین جهت یکی از مشکلات فلسفه غرب این است که این فلسفه منتهی به شکاکیت می‌شود. به عبارت دیگر، ناخواسته با دست خود ریشه خود را قطع می‌کند.[5]
2. هر اندیشه‌ای می‌تواند از نقاط مثبت و مفید نیز برخوردار باشد؛ در نتیجه در فلسفه غرب نیز نکات مفید و سودمند وجود دارد که باید از آن استفاده کرد.
 

[1]. استاد حسن زاده آملی که در زمینه ریاضی و هیئت قدیم تخصص دارند، در جلسات تدریس خاطرات فراوانی از دعوت از وی از سوی دانشگاه‌های معتبر فرانسه و ... برای تدریس در آن‌جا و نیز تلاش این دانشگاه‌ها برای تحصیل کتاب‌های دانشمندان اسلامی بیان می‌کرد. وی می‌گفت کشورهای غربی با تبلیغات خود ابتدا به مردم کشورهای اسلامی را به این باور رساندند که این علوم باطل شده است سپس تمام کتاب‌های اصیل در این زمینه را از کشور خارج کردند به تعبیر وی این کشور را جارو زدند. 
[2] . ر. ک. حسن زاده آملی، حسن، دروس هیئت، ج 2، ص 732، درس 107، چاپ دوم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، قم، 1375.
[3] . ر. ک. همان، ص 744 تا 747.
[4] . ر. ک. همان ، ص 751 تا 752.
[5]. برای اطلاع بیشتر: ر. ک.مطهری، مرتضی، اصول فلسفه، ج1 ، مقالات یکم تا چهارم، دفتر انتشارات اسلامی ، بی تا، قم.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها