جستجوی پیشرفته
بازدید
11807
آخرین بروزرسانی: 1388/03/05
خلاصه پرسش
آیا همان گونه که علت هستی بخش موجودات مادی، به مادیات علم حضوری دارد، آیا موجودات مادی نیز به علل هستی بخش خود علم حضوری دارند؟
پرسش
پاسخ شما در کل خوب بود. و از شما بسیار سپاسگزارم. لکن لازم دیدم چند نکته را در باره پاسخ 5146 سوال3و4 بیان کنم.
3. آیا همان گونه که علت هستی بخش موجودات مادی، به مادیات علم حضوری دارد، آیا موجودات مادی نیز به علل هستی بخش خود علم حضوری دارند؟
در پاسخ، شما به دلیل اثبات علم حضوری معلول به علت هستی بخش اشاره نفرمودید البته در برخی کتب فلسفی برای اثبات علم حضوری معلول مجرد (غیر عرض) به علت هستی بخش از تجرد معلول و وجود جمعی آن و دور بودن آن از (امتدادات مکانی و زمانی که موجب تفرق و پراکندکی می شود) استفاده می شود، ولی چگونه می توان با این استدلال علم حضوری معلول مادی (که دارای امتداد و تفرق و پراکندگی است) به علت هستی بخش را اثبات کرد؟
4. با توجه به این که روشن ترین خاصیت همه اجسام امتداد (طول-عرض-ارتفاع) است و از این امتداد حجم اجسام به دست می آید و وقتی حجم اجسام را با حجم کل جهان مقایسه می کنیم، مکان اجسام از آن انتزاع می شود، این یعنی این که هر جسمی مکان دار است. حال با مبنا قرار دادن این مطالب چگونه می توان ثابت کرد که هر موجود جسمانی و مادی زمان مند است و دارای بعد زمانی است؟
در پاسخ شما فرمودید: موجودات مادّی چون سیال اند، همیشه در حال خروج از قوّه به فعل هستند، و حرکت یعنی خروج از قوه به فعل؛ پس مادیات حرکت دارند و حرکت مقدار دارد و مقدار حرکت همان زمان است؛ پس موجودات مادی همیشه زمان دار هستند.
در واقع شما از این مقدمه استفاده کردید که " موجودات مادی سیال اند" ولی در واقع ما می خواهیم همین مطلب را ثابت کنیم. چون سیال بودن به معنای این است که مادیات دارای امتداد سیال و گذرای زمان اند. و ما نیز در اصل می خواهیم همین را اثبات کنیم. پس نمی توان آن را مقدمه برای اثبات زمان قرار داد. به علاوه این که: در این استدلال از حرکت جوهری در مادیات زمان مندی آنها نتیجه شده است. در حالی که طبق مطالب کتاب "آموزش فلسفه" متقن ترین و محکم ترین دلیل اثبات حرکت جوهری دلیلی است که در آن از این مقدمه استفاده شده که: "هر موجود مادی زمان مند است". پس بایستی ابتدا این مقدمه اثبات شود.
پاسخ اجمالی

یکی از راه های اثبات علم برای موجودات مادی این است که این موجودات از آن جهت که موجودند و از وجود بهره مند هستند، تمام کمالات وجودی را در حد خود، اگر چه خیلی ضعیف دارا هستند که یکی از آن کمالات علم است. به بیان دیگر، از آن جا که همه موجودات مظهر و تجلی حضرت حق، نمونه و نمونه دار او هستند، پس هر کدام در حد خودشان نشانه و آیه اسماء و صفات خداوند و آینه جلال و جمال خدا هستند و او را نشان می دهند. بنابراین موجودات مادی نیز باید واجد علم باشند تا در حد خودشان مظهر و تجلی این اسم الاهی باشند.

پس از اثبات علم برای مادیات روشن می شود که معلولات مادی به ذات خود علم حضوری دارند، اما این که چگونه علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است؟ بیان آن به این صورت است که حقیقت و ذات معلول عین فقر و نیاز و وابستگی به علت و غیر مستقل بودن است. از طرف دیگر علم حضوری و حقیقی به موجودی که عین فقر و وابستگی است امکان ندارد مگر این که اول موجود مستقل درک شود؛ چون موجودی که ذاتش وابسته است بدون آن مستقل و علت وجود ندارد. این موجود وابسته نمود است و آن وجود و بود، علت و مستقل است، بنابراین علم حضوری به معلول مستلزم این است که در درجه قبل علت به علم حضوری ادراک شود، و از این طریق می توان اثبات کرد معلولات مادی نیز به علت خود علم حضوری دارند.

یکی از راه های اثبات علم برای موجودات مادی این است که این موجودات از آن جهت که موجودند و از وجود بهره مند هستند، تمام کمالات وجودی را در حد خود، اگر چه خیلی ضعیف دارا هستند که یکی از آن کمالات علم است. به بیان دیگر، از آن جا که همه موجودات مظهر و تجلی حضرت حق، نمونه و نمونه دار او هستند، پس هر کدام در حد خودشان نشانه و آیه اسماء و صفات خداوند و آینه جلال و جمال خدا هستند و او را نشان می دهند. بنابراین موجودات مادی نیز باید واجد علم باشند تا در حد خودشان مظهر و تجلی این اسم الاهی باشند.

پس از اثبات علم برای مادیات روشن می شود که معلولات مادی به ذات خود علم حضوری دارند، اما این که چگونه علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است؟ بیان آن به این صورت است که حقیقت و ذات معلول عین فقر و نیاز و وابستگی به علت و غیر مستقل بودن است. از طرف دیگر علم حضوری و حقیقی به موجودی که عین فقر و وابستگی است امکان ندارد مگر این که اول موجود مستقل درک شود؛ چون موجودی که ذاتش وابسته است بدون آن مستقل و علت وجود ندارد. این موجود وابسته نمود است و آن وجود و بود، علت و مستقل است، بنابراین علم حضوری به معلول مستلزم این است که در درجه قبل علت به علم حضوری ادراک شود، و از این طریق می توان اثبات کرد معلولات مادی نیز به علت خود علم حضوری دارند.

پاسخ تفصیلی

اثبات علم حضوری معلولات مادی نسبت به علت، نیازمند طرح مقدماتی است:

1. اثبات علم برای معلولات مادی

یکی از مقدماتِ اثبات علم حضوری معلولات مادی، نسبت به علت، اثبات علم برای معلولات است.

از راه های اثبات علم برای موجودات مادی این است که این موجودات از آن جهت که موجودند و از وجود بهره مند هستند، تمام کمالات وجودی را در حد خود اگر چه خیلی ضعیف دارا هستند که یکی از آن کمالات علم است. به بیان دیگر، از آن جا که همه موجودات مظهر و تجلی حضرت حق، نمونه و نمونه دار او هستند، پس هر کدام در حد خودشان نشانه و آیه اسماء و صفات خداوند و آینه جلال و جمال خدا هستند و او را نشان می دهند. بنابراین موجودات مای نیز باید واجد علم باشند تا در حد خودشان مظهر و تجلی این اسم الاهی باشند. البته راه های دیگری نیز برای اثبات علم موجودات مادی وجود دارد که به دلیل طولانی شدن از بیان آنها صرف نظر می کنیم.

2. علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است

مقدمه دوم برای اثبات علم حضوری معلول مادی به علت، این است که علم حضوری معلول به ذات خود، مستلزم علم حضوری به علت است. در بیان این مقدمه می گوییم: پس از اثبات علم برای مادیات روشن می شود که معلولات مادی به ذات خود علم حضوری دارند، اما این که چگونه علم حضوری معلول به ذات خود مستلزم علم حضوری به علت است؟ بیان آن به این صورت است که حقیقت و ذات معلول عین فقر و نیاز و وابستگی به علت و غیر مستقل بودن است. از طرف دیگر علم حضوری و حقیقی به موجودی که عین فقر و وابستگی است امکان ندارد مگر این که اول موجود مستقل درک شود؛ چون موجودی که ذاتش وابسته است بدون آن مستقل و علت وجود ندارد. آن موجود وابسته نمود است و وجود و بود، علت و مستقل است، بنابراین علم حضوری به معلول مستلزم این است که در درجه قبل علت به علم حضوری ادراک شود.[1] و از این طریق می توان اثبات کرد معلولات مادی نیز به علت خود علم حضوری دارند.

اما در مورد مکان آنچه بیان کردید - که وقتی حجم اجسام را با حجم کل جهان مقایسه می کنیم مکان اجسام از آن انتزاع می شود -  دقیقاً تعریف مکان نیست، بلکه تعریف دقیق مکان عبارت است از: نهایت سطح داخلی جسم حاوی که مماس با سطح خارجی جسم محور است مانند طرح داخلی لیوان که مماس با سطح خارجی آبی است که در آن ریخته شده است.[2]

اما در مورد زمان حکیمان می گویند: در دنیایی که در آن زندگی می کنیم تغییر و جابه جایی را می بینیم؛ مثلاً یک دانه گندم وقتی کاشته می شود شروع به حرکت و تغییر می کند چهره و شکل های متفاوت به خود می گیرد در عین این که یک چیز است، صورت های مختلف پیدا می کند و این صورت ها همه یک جا وجود ندارند، بلکه تحقق هر صورت و شکلی متوقف بر از بین رفتن صورت و شکل قبلی است. این نوع تغییر و جابه جایی را حرکت می نامند؛ یعنی تبدیل شدن استعداد و قابلیت هر چیزی به فعلیت و عینیت و استمرار داشتن این حالت و از آن جا که این تبدیل شدن به صورت دفعی صورت نمی گیرد، بلکه با تدریج و آرامی است، آن را حرکت می نامند و نتیجه می گیرند که هر حرکتی به شش چیز نیاز دارد: 1. مبدا حرکت، 2. هدف و نهایت حرکت، 3. مسافت حرکت یا مقوله ای که حرکت در آن جاری است، 4. موضوع حرکت یعنی متحرک و آن چیزی که در حرکت است، 5. فاعل حرکت یا محرک، 6. مقداری که به آن حرکت اندازه گیری شود.[3]

در تبین زمان می گویند ما در اطراف خود حوادثی را به صورت پشت سر هم مشاهده می کنیم که حوادث بعدی متوقف بر حوادث قبلی است و هیچ گاه با هم در یک آن جمع نمی شوند و از آن طرف با هم مستقل هستند و می بینیم این بعدی و قبلی یک نوع عرض هستند که محتاج به معروض هستند به گونه ای که اگر آن معروض نباشد اینها نیز وجود نخواهند داشت و آن معروض همان حرکت است. پس در تعریف زمان باید گفت زمان مقدار مستقل غیر قار و ثابتی است که عارض حرکت است.[4] بنابراین حرکت امر مشهود است و در اثبات آن نیاز به زمان نداریم، بلکه با دقت و تحلیل حرکت زمان را به دست می آوریم.

نتیجه: آنچه که از آموزش فلسفه نقل شده شاید سهوالقلم باشد و گرنه در جاهای دیگر تصریح دارند که زمان مقدار و کمیت مستقل قرار ناپذیر می باشد که به واسطه حرکت عارض بر اجسام می شود.[5]



[1] جوادی آملی، عبد الله، رحیق مختوم، ج 9، ص 112، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1382.

[2] ابن سینا، الشفاء الطیبات، ج 1، ص 137، منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، قم، 1405 هـ.

[3] علامه طباطبایی، نهایة الحکمة، ص 201، موسسة النشر الاسلامی جامعه المدرسین، 1363.

[4] همان، ص 214.

[5] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 142، ناشر، سازمان تبلیغات اسلامی، 1366.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • موانع استجابت دعا کدام‌اند؟
    20605 حدیث 1394/06/24
    در احادیث برای استجابت دعا موانعی ذکر شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از: گناه، استفاده از مال حرام، ستم کردن به مردم و کمک کردن به ستم‌کاران، نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آنها. ...
  • در چه صورت خروج منی روزه را باطل می کند؟
    299078 Laws and Jurisprudence 1388/06/05
    مبطلات روزه عبارت‌اند از: 1. خوردن و آشامیدن، 2. جماع، 3. استمناء، (انسان با خود کارى کند که منى از او بیرون آید)، 4. دروغ بستن به خدا و پیغمبر (ص) و جانشینان پیغمبر (ع)، 5. رساندن غبار غلیظ به حلق، 6. فرو بردن تمام سر در آب، 7. باقى ...
  • چرا عدد هفت مقدس است؟
    21256 بیشتر بدانید 1390/08/23
    با جست و جویی که ما در منابع روایی انجام داده ایم، تقدسی برای عدد هفت نیافتیم، اما این واژه در قرآن کریم 28 بار تکرار شده است که برخی از آنها عبارت است از: هفت گاو چاق، هفت گاو لاغر، هفت سنبله سبز، هفت سال فراخى، ...
  • آیا روایتی داریم که شمساییل و برقاییل و کاکاییل و لوماییل و کیفاییل را از فرشتگان بداند؟
    24663 درایه الحدیث 1389/05/06
    علی رغم جست و جو های گسترده این اسامی (شمساییل و برقاییل و کاکاییل و لوماییل و کیفاییل) را در روایات ائمه طاهرین نیافتیم. این اسامی را در نوشته ها و کتاب هایی که منسوب به علوم غریبه است در ضمن اورادی یافتیم که از نظر سند ...
  • آیا در منابع دینی صفت «صابر» یا «صبور» برای خداوند به کار رفته است؟
    11495 دعا 1399/04/28
    کلمات «صابر» و «صبور» و «صبّار» همگی از ریشه «صبر»[1] هستند.[2] کلمه‌ی «صابر» اسم فاعل به معنای صبر کننده است،[3] اما «صبور» به کسی گفته می‌شود که قدرت بر صبر دارد، و «صبّار» صیغه‌ی مبالغه به معنای فردی است که صبر ...
  • آیا آیات قرآن یکدیگر را تکذیب می‌کنند؟
    9014 حدیث 1393/05/06
    علاوه بر این‌که در قرآن کریم تصریح شده است که در آیات آن، تنافی و اختلافی نیست؛[1] در روایات نیز آمده است؛ برخى از آیات قرآن برخى دیگر را تصدیق و تأیید می‌کند و همدیگر را تکذیب نمی‌کنند و با هم تنافی ندارند؛ در ...
  • «رب صل علی محمد و آل محمد» بعد از ذکر سجده یا رکوع نماز، به چه معنا است؟
    36033 صلوات بر محمد و آل محمد 1392/04/10
    جمله «ربّ صلّ علی محمد و آل محمد»، جمله «ندائیه» است که یکی از اقسام جملات انشایی می‌‌باشد. در اصل «یا ربی صلّ علی محمد و آل محمد» بوده و معنایش این است: «پروردگار من! بر محمد(ص) و آل او درود فرست». برای اطلاع بیشتر نمایه‌های ذیل را ...
  • اگر انگشتری با نقش اسماء متبرکه در چاه فاضلاب بیفتد، وظیفه چیست؟
    16314 Laws and Jurisprudence 1388/03/23
    اگر چیزی که احترام آن لازم است – مثل کاغذی یا چیزی که اسم خدا یا پیغمبر (ص) یا امام (ع) بر آن نوشته شده – در چاه فاضلابی که به توالت متصل است بیفتد و بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگر چه خرج ...
  • چه نام‌هایی باعث افزایش برکت در خانه می‌شوند؟
    5109 حدیث 1399/04/07
    در ارتباط با پرسش ابتدا دو مقدمه را مطرح می‌کنیم:در معارف دینی یکی از عوامل افزایش رزق و روزی،[1] رعایت تقوا[2] معرفی شده است: «و مَنْ‏ یتَّقِ‏ اللَّهَ‏ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» «وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ‏»؛[3] و هرکس تقوا ...
  • آیا احادیث کتاب کافی می‌تواند شرح و تفسیر آیات قرآن کریم باشد؟
    19922 بیشتر بدانید 1387/04/06
    محدث بزرگوار محمد بن یعقوب کلینی (ره) از بزرگان فقهاء شیعه و موثق ترین محدثین امامیه و هم عصر با غیبت صغری امام عصر (عج)، مؤلف کتاب شریف کافی است. به همین دلیل اکثر روایات آن از اعتبار بالایی برخوردارند . اگر چه همانند دیگر ...

پربازدیدترین ها