جستجوی پیشرفته
بازدید
9163
آخرین بروزرسانی: 1396/10/28
خلاصه پرسش
خداوند به بندگانش فرموده که مانع وقوع ظلم شوند، اما چرا خودش مانع آن نمی‌شود که ظلمی رخ دهد؟ مگر خود پروردگار نفرموده که آنچه می‌گویید، خود نیز بدان عمل کنید؟
پرسش
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «لم تقولون ما لا تفعلون، کبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون». بر اساس این آیه نسبت به دفع ظلم به بندگان امر نموده که (به اجماع شیعه و سنی دفع ظلم حتمی واجب است)، اما خود او آن‌را دفع ننموده، و گرنه در خارج ظلمی وجود نمی‌داشت. چگونه ممکن است خداوند خود به کلامی که در قرآن گفته پایبند نباشند؟
پاسخ اجمالی
پروردگار، جهان را بگونه‌ای آفریده که در آن، انسانها در معرض آزمایش قرار گرفته و با اختیارشان سعادت و یا شقاوت را برای خود رقم می‌زنند. علاوه بر آن، خداوند راه درست و نادرست را نیز به آنها نشان داده و در همین راه، ظلم و ستم را گناه دانسته است. اما اگر خدا بخواهد به صورت جبری مانع بروز هر ظلمی شود، با نظام احسن جهان که انسانها در آن  دارای اختیارند، همخوان نخواهد بود. البته با این وجود، خداوند بر حسب مصلحت، مانع برخی ظلم‌ها می‌شود.
در توضیح این مطلب باید گفت:
1. اراده و فعل الهی در یک تقسیم‌بندی به «تکوینی» و «تشریعی» تقسیم می‌شود. «فعل تکوینی» فعلی است که خداوند آن‌را در خارج ایجاد نموده و حالت منتظره‌ای ندارد. اما «فعل تشریعی» فعلی است که خداوند ایجاد اختیاری آن توسط بندگان را اراده نموده، به گونه‌ای که بدون اختیار بندگان - به عنوان جزء العلّة-، آن فعل محقق نمی‌گردد.[1]
2. «وجوب شرعی» برای خداوند بی‌معنا است، به این معنا که وقتی «اختیار بندگان» در موضوع فعل تشریعی لحاظ شده، دیگر ثبوت چنین حکمی برای خداوند معنا نخواهد داشت. پس تنها چیزی که برای خداوند می‌تواند ثابت شود، وجوب عقلی است؛ به این معنا که عقل درک می‌کند خداوند متعال به اقتضای خدا بودنش، فعلی را انجام خواهد داد.[2]
3. خداوند عادل است به این معنا که ظلم و عمل قبیح از او سر نمی‌زند. در نتیجه هر آنچه در عالم محقق می‌شود نمی‌تواند با عنوان «ظلم» و «قبیح» به او نسبت داده شود.[3]
4. شرور به چند دسته تقسیم می‌شوند: بعضی از آنها عدمی‌اند، مانند نابینایی، و بعضی وجودی. شرور وجودی نیز بعضی نسبی‌اند، مانند وجود حیوانات درّنده در محیط زندگی، و بعضی مطلق. شرور وجودی مطلق هم یا برخاسته از اختیار و اراده انسان است یا خیر. شرور عدمی نیازمند علت وجودی نیستند و ایجاد شرور نسبی هم سبب اطلاق «قبیح» بر فعل موجِد نمی‌گردد. شرور مطلق هم اگر منتسب به اختیار و اراده انسان باشند، در این‌ صورت قبیح بودن آنها منتسب به انسان خواهد بود و اگر چنین نباشند، در این‌صورت به عنوان لازمه نظام احسن - و این‌که بدون آنها اصل ایجاد نظام احسن منتفی می‌گردد-، به صورت تبعی متعلق اراده الهی قرار خواهند گرفت. در نتیجه باز هم با عنوان «قبیح» به افعال الهی نسبت داده نمی‌شوند؛ زیرا ایجاد نظام احسن ترجیح داشته و ترک آن قبیح می‌باشد.[4]
6. حسن و قبح افعال گاهی شرعی است و گاهی عقلی. حسن و قبح شرعی، یعنی به جهت تعلق حکم تشریعی الهی به آن، قبیح یا حسن شمرده شده است، مانند وجوب طهارت برای نماز. حسن و قبح عقلی، یعنی عقل انسان فارغ از احکام شرعی، حسن یا قبح عمل را ادراک می‌کند.[5]
7. حسن و قبح افعال به چند صورت قابل تصور است:
الف) این‌که ذاتی برای فعل باشند.
ب) این‌که فعل مقتضی اتصاف به هر یک از آنها باشد.
ج) این‌که فعل لا اقتضاء نسبت به هر کدام از آنها باشد.[6]
حال که این مقدمات روشن گردید، در پاسخ به سؤال مطرح شده می‌گوییم، باید دید مراد از «دفع ظلم» چیست؟ اگر مراد دفع تشریعی باشد - به این معنا که خداوند اراده نموده است بندگان با اختیار خویش مانع از ایجاد ظلم (توسط خود یا دیگران) شوند-[7] در این صورت باید دید آیا «دفع تشریعی ظلم» دارای وجوب عقلی است یا شرعی. اگر دارای وجوب شرعی باشد، در این صورت بر خداوند صدق نخواهد کرد؛ زیرا فعل تشریعی فعلی است که «اختیار بندگان» به عنوان جزء العلة در آن لحاظ گردیده است. اما اگر دارای وجوب عقلی باشد، در این‌صورت بر خداوند هم لازم است ظلم را به صورت تشریعی دفع نماید؛[8] به این معنا که اراده نماید بندگان به صورت اختیاری و ارادی، از ایجاد ظلم در خارج ممانعت نمایند.
اما اگر «دفع تکوینی» مراد باشد، در این صورت باید دید مقصود از «ظلم» چیست. اگر مقصود از آن شرور عدمی باشد، در این‌صورت نیازمند علت وجودی نیستند تا خداوند ملتزم به انجام کاری باشد. اگر مقصود شرور نسبی باشد، در این‌صورت دفع آن لزوم عقلی ندارد - و چه بسا عدم دفع، لزوم داشته باشد-، اگر مقصود شرور مطلقی باشد که به اختیار انسان است، در این‌صورت لازمه چنین دفعی ثبوت جبر در افعال انسان خواهد شد که خلاف فرض و نیز نقض غرض است. اگر هم دفع تکوینی به شرور مطلق غیر اختیاری تعلق گرفته باشد، در این‌صورت باید دید آیا وجود آن شرور لازمه خلقت و نظام احسن است یا خیر. اگر نباشد، خداوند آنها را دفع نموده و می‌نماید؛ اما اگر لازمه نظام احسن باشند، در این‌صورت بر خداوند لازم است آنها را ایجاد نماید، لیکن چون به صورت تبعی مورد اراده الهی قرار می‌گیرند، ایجاد آنها برای او نه تنها قبیح نبوده، بلکه ترک ایجادشان قبیح خواهد بود.
 

[1]. ر. ک: فاضل لنکرانی، محمد، آیة التطهیر رؤیة مبتکرة، ص 92-93، قم، مؤسسه فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ سوم، 1423ق.
[2]. ر. ک: خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة فی شرح عقائد الامامیة، ص 129-131، بیروت، دار المحجة البیضاء، چاپ اول، 1427ق.
[3]. ر. ک: طوسی، محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص 84 به بعد، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم، 1406ق.
[4]. بدایة المعارف الالهیة فی شرح عقائد الامامیة، ص 109 به بعد.
[5]. لاهیجی، فیاض، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص 59، تهران، الزهراء، چاپ سوم، 1372ق.
[6]. محمدی، علی، شرح کشف المراد، ص 109، قم، دار الفکر، چاپ چهارم، 1378ش.
[7]. دفع ظلم تشریعی معنای دیگری نیز دارد و آن این است که خداوند در تشریع احکام، عدالت را رعایت نموده و احکامی که ظالمانه هستند، جعل و تشریع ننماید. اگر مقصود سائل این مورد باشد، در این‌صورت پاسخ این خواهد بود که به حکم عقل، خداوند دفع ظلم تشریعی می‌نماید و احکامی که ظالمانه هستند را جعل نکرده و نخواهد کرد.
[8]. یعنی عقل ما درک می‌کند که خداوند چنین خواهد نمود.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها