جستجوی پیشرفته
بازدید
10083
آخرین بروزرسانی: 1391/06/08
خلاصه پرسش
کرامت انسان را در اندیشه سیاسی شیعه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پرسش
کرامت انسان را در اندیشه سیاسی شیعه توضیح دهید؟
پاسخ اجمالی

اندیشه‌ی سیاسی عبارت است از: کوشش برای تعیین اهدافی که به اندازه‌ی معقول احتمال تحقق دارد و نیز تعیین ابزارهایی که در حد معقول می توان انتظار داشت موجب دست‌یابی به آن اهداف شود.

واژه‌ی «کرامت» نیز به معنای ارجمندی و بزرگی یاد شده است. با مراجعه به قرآن کریم مشخص می‌گردد، تبیین کرامت انسان در بیان قرآن، دو ساحتی و دو بعدی می‌باشد. به این معنا که در بخشی از آیات قرآن ‏‌از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده، و در برخی دیگر ‏‌انسان نکوهش و حتی فروتر بودن او از حیوانات مطرح شده است. قرآن انسان را دارای دو نوع کرامت می داند. کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی. چنین رویکردی باعث شده است که در اندیشۀ سیاسی اسلام، نگاهی جامع به ماهیت انسان ارائه شود. اندیشۀ سیاسی اسلام برای انسان‌ها کرامت قائل است و تحقیر انسان‌های دیگر در آن جایی ندارد. از سویی دیگر، در برابر افرادی که به دیگر انسان‌ها ظلم می‌کنند و تبعیض روا می دارند، مقابله می‌کند و اساساً هیچ‌گونه سر سازشی با چنین انسان‌های ظالمی ندارد.

پاسخ تفصیلی

هر اندیشه‌ای که در مورد انسان و جوامع انسانی مطرح می‌شود، بر اساس یک سری از زیرساخت‌های معرفتی شکل گرفته است و بر اساس آن چارچوب‌های فکری خود را برای تبیین یک پدیده شکل داده و یا مدعی ارائه راه حلی برای مشکلات موجود می‌باشد. مبانی معرفتی یک اندیشه سیاسی عبارت است از: نگرش‌های فلسفی و عقلانی به جهان‏‌‏، ‏‏‏‏‏تبیین جایگاه انسان و مباحث مربوط به جامعه. بنابر این، هر اندیشه‌ای از جمله اندیشه‌های سیاسی بر یک نوع انسان‌شناسی خاصی مبتنی است. به عبارت دیگر، انسان محور بحث در اندیشه سیاسی است. اندیشمندان سیاسی در طول تاریخ همواره سعی کرده‌اند شناخت عمیق، جامع و صحیحی از انسان ارائه دهند. یکی از مباحث مهم در اندیشه سیاسی، ارزش و منزلت انسان است که در قالب این سؤالات مطرح می‌شود: آیا طبیعت انسان خیر است یا شر؟ آیا انسان‌ها با هم برابرند، یا برخی بر برخی دیگر برتری دارند؟ حقوق انسان‌ها در اندیشه سیاسی چگونه تبیین شده است؟ و ... در حقیقت اندیشه‌های سیاسی، باید به این سؤالات پاسخ دهند که انسان چه ارزش و منزلتی دارد؟ این تعبیر در اندیشه‌ی اسلامی با توجه به مبانی معرفتی آن که بر قرآن کریم استوار است به کرامت انسانی تعبیر می‌شود.

 برای تبیین بهتر مطلب، به نظر می‌رسد می‌بایست دو اصطلاح اندیشه سیاسی و کرامت را تعریف نمود. اندیشه به معنای فکر، تدبیر، نظر و تصور است و در اصطلاح به طرح کلی و منظم و منسجمی که جهت انجام کاری یا دست‌یابی به هدفی که در ذهن انسان نقش می بندد، گفته می‌شود. سیاست نیز در لغت به معنای حکم راندن و تدبیر نمودن است. امور سیاسی هم امور مربوط به قدرت حکومت و قضاوت و مسائلی از قبیل دولت، امنیت و صلح را شامل می‌شود.

ریمون آرون در تعریف اندیشه‌ی سیاسی می‌گوید: اندیشه سیاسی عبارت است از کوشش برای تعیین اهدافی که به اندازه معقولی احتمال تحقق دارد و نیز تعیین ابزارهایی که در حد معقولی می توان انتظار داشت موجب دستیبابی به آن اهداف بشود.[1]

از نظر برخی دیگر: «اندیشمند سیاسی کسی نیست که صرفاً دارای مجموعه‌ای از آرا و اهداف باشد و ابزارهای رسیدن به آن هدفها را به دست دهد، بلکه باید بتواند درباره آرا و عقاید خود به شیوه‌های عقلانی و منطقی استدلال کند تا حدی که اندیشه‌های او دیگر صرفاً آرا و ترجیحات شخصی بشمار نرود».[2]

واژه‌ی کرامت نیز به معنای ارجمندی و بزرگی یاد شده است. در برخی لغت‌نامه‌ها، کریم به کسی گفته شده است که جامع انواع خیر، شرف و فضائل باشد.[3] و این عزت و بزرگی از ناحیه‌ی خداوند متعال به انسان داده شده است.

با مراجعه به قرآن کریم مشخص می‌شود که تبیین کرامت انسان در بیان قرآن دو ساحتی و دو بعدی است. به این معنا که در بخشی از آیات قرآن‏‌، از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده، و در برخی دیگر ‏‌انسان نکوهش و حتی فروتر بودن او از حیوانات مطرح شده است؛ ‎به عنوان مثال در آیه ۷۰ سوره‌ی اسراء‌‏‌‏‌[4] تکریم خداوند نسبت به بنی آدم و برتری آنها بر بسیاری از مخلوقات دیگر مطرح می‌شود. در آیه چهارم سوره تین[5] و آیه چهاردهم سوره مؤمنون[6] از اینکه انسان در بهترین نوع خلق شده ‏سخن می‌گوید و در آیات فراوان دیگری بر این‌که همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای انسان تسخیر یا برای او آفریده شده و ملائکه بر او سجده کرده‌اند و او عالم به همه اسماء و دارای مقام خلافت و مقامات عالی است تأکید شده. اینها همه حاکی از کرامت و شرافت و برتری انسان بر موجودات دیگر است، از سوی دیگر ضعیف بودن، حریص بودن، ستمکار و ناسپاس بودن، نادان بودن و همانند چهارپایان، بلکه گمراه‌تر از آنان بودن و در نازل‌ترین مرتبه قرار گرفتن، اموری است که در برخی از آیات دیگر قرآن مطرح شده و نشان از عدم برتری انسان بر دیگر موجودات، بلکه پست تر بودن او نسبت به آنان است.[7]

با توجه به مطالب فوق مشاهده می‌شود قرآن انسان را دارای دو نوع کرامت می‌داند. کرامت ذاتی که مقصود آن است که خداوند عنایت ویژه‌ای به نوع انسان نسبت به سایر مخلوقات دارد و همه این انسان‌ها مشمول این عنایت و تفضل الاهی هستند. براین اساس هیچ انسانی نمی‌تواند بر انسان دیگر فخر بفروشد. دوم کرامت اکتسابی است؛ مقصود از کرامت اکتسابی‏‌ دست‌یابی به کمال‌هایی است که انسان در پرتو ایمان و اعمال صالح اختیاری خود به دست می‌آورد. این نوع کرامت برخاسته از تلاش و ایثار انسان و معیار ارزش‌های انسانی و ملاک تقرب در پیشگاه خداوند است. با این کرامت است که می‌توان واقعاَ انسانی را بر انسان دیگر برتر دانست. همه انسان‌ها استعداد رسیدن به این کمال و کرامت را دارند، ولی برخی به آن دست می‌یابند و برخی از آن بی‌بهره می‌مانند. پس در این کرامت نه همه انسان‌ها برتر از دیگر موجوداتند و نه همه آنها فروتر یا مساوی یا با دیگر موجودات هستند.[8] چنین رویکردی باعث شده است که در اندیشۀ سیاسی اسلام نگاهی جامع به ماهیت انسان ارائه شود و باعث غنای اندیشۀ سیاسی در اسلام گردد. این در حالی است که مکاتب عمده اندیشه سیاسی نگاهی تک بعدی را به انسان دارند.

به طور کلی بین متفکران اندیشۀ سیاسی، دو رویکرد عمده نسبت به ماهیت انسان وجود دارد.

۱. رویکرد اول رئالیست‌ها هستند که معتقدند طبیعت بشر «بد» است و انسان ذاتا موجودی شرور است. این پیش‌فرض بنیادی به تمامی عرصه‌های روابط، اعم از روابط فردی تا اجتماعی و سرانجام روابط میان واحدهای سیاسی و فضای بین الملل بسط پیدا می‌کند. این تفکر برگرفته از اندیشه‌های ماکیاول و هابز می‌باشد. مثلا رویکرد واقع‌گرایی به روابط بین‏الملل که برگرفته از مبانی فکری و فلسفی ماکیاول و هابز در تاریخ معاصر است، سیاست بین‏الملل را عرصه مبارزه برای کسب و حفظ قدرت می‏داند و از آن‌جا که این جهان، دنیای تضاد منافع است هرگز نمی‏توان اصول اخلاقی را به طور کامل محقق ساخت. [9]

این دو متفکر تصویری تک بعدی را از انسان عرضه کرده‌اند که تأثیری شگرف بر رهیافت واقع‌گرایی قرار داد.

۲. رویکرد دیگر متعلق به ایده آلیست‌ها است. آنها معتقدند طبیعت بشر خوب و کمال پذیر است. آنان به خرد بشری اعتقاد دارند و معتقدند بشر توانایی درک پتانسیل‌های درونی خود را دارد. برای یک آرمان‌گرا، عدالت، اخلاق، طبیعت از قانون و حقوق بشر مطلوب است. آنها تمدن را محصول همزیستی جوامع در سایه یک زندگی قانونی می‌دانند و بکار گیری زور توسط حاکمان را برای رسیدن به مقاصد سیاسی تقبیح می‌نمایند.

با توجه به مطالبی که گفته شد نتیجه گرفته می‌شود، تعریف دقیق جایگاه انسان در اندیشۀ سیاسی اسلام باعث گردیده تا رویکرد این مکتب سیاسی کاملاً واقع بینانه و به دور از افراط و تفریط‌ها باشد. در اندیشۀ سیاسی اسلام هیچ حکومتی، حق به استثمار کشیدن انسان‌های دیگر را ندارد و تبعیض، ظلم، غارت و چپاول انسان‌های دیگر به بهانۀ این‌که ماهیت انسان شرور است و انسان باید دنبال منافع خود باشد را، ندارد. اندیشۀ سیاسی اسلام برای انسان‌ها کرامت قائل است و تحقیر انسان‌های دیگر در آن جایی ندارد. از سویی دیگر، در برابر افرادی که به دیگر انسان‌ها ظلم می‌کنند و تبعیض روا می‌دارند، مقابله می‌کند و اساساً هیچ‌گونه سر سازشی با چنین انسان‌های ظالمی ندارد و حتی در برابر آنها ایستادگی می‌کند و خود را موظف به دفاع از حقوق مستضعفان می‌داند.

 


[1]. بشیریه، حسین، تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم، ص ۱۶، نشر نی، تهران، 1376.

[2]. همان.

[3]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ‏‌‏ج 6، ص 152،153، واژه «کرامت»، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 ش.

[4]. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً».

[5] . «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیم».

[6]. «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِین».

[7]. رجبی، محمود، انسان شناسی، ص ۱۵۴-۱۵۵، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، چاپ سیزدهم، 1388ش.

[8]. همان.

[9]. ستوده، محمد، «ماهیت انسان و روابط بین‌الملل»، مجله علوم سیاسی، ص200، شماره 22، تابستان 1382ش.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها