جستجوی پیشرفته
بازدید
78214
آخرین بروزرسانی: 1404/08/25
خلاصه پرسش
حقیقت آرامش چیست و راه‌های رسیدن به آن کدام است؟
پرسش
آرامش در زندگی شعار است یا حقیقت؟ آیا در زندگی می‌توان به آرامش رسید؟ و آیا این تنها یک شعار نیست؟
پاسخ اجمالی

آرامش به معنای طمأنینه و راحتی فکر در زندگی، حقیقت مطلوبی است که اسلام آن‌را ستوده و راه‌هایی برای رسیدن به آن تعیین کرده است. برخی از عوامل رسیدن به آرامش که در متون اسلامی ما آمده است، عبارت‌اند از: یاد خدا، حسن ظن، اعتماد به نفس، دوری از آرزوهای دور و دراز، ازدواج، نظم در زندگی و کارها، استفاده از شب برای استراحت، استفاده از غذاهای سالم و طبیعی؛ مثل انگور سیاه، نظافت؛ مانند شستن سر، شستن لباس و...، در مقابل عوامل متعددی وجود دارد که مانع تحقق آرامش‌اند؛ مانند رغبت و علاقه به دنیا، حسادت، شک و دو دلی، طمع و... .

نتیجه این‌که در متون دینی ما راههای دست‌یابی به آرامش بیان شده است، و همین امر بهترین دلیل بر امکان دست‌رسی به آن است. علاوه بر آن از مطالعه‌ی زندگی بزرگانی که به دستورات دین عمل کرده‌اند و به آرامش درونی رسیده‌اند می‌توان به این واقعیت رهنمون شد که کسب آرامش در زندگی یک شعار نیست و این چیزی است که ما خود می‌توانیم با به کار بستن دستورات دینی آن‌را در خود احساس و تجربه کنیم.

پاسخ تفصیلی

آرامش یعنی طمأنینه، تسکین و آسودگی خاطر[1] که در مقابل آن تشویش، نگرانی و اضطراب است.

از نظر اسلام آرامش و طمأنینه امری واقعی، حقیقی و دست‌یافتنی است. در متون دینی ما راه‌های به دست آوردن آرامش بیان شده است، و همین امر بهترین دلیل بر امکان دست‌رسی به آن است. علاوه بر این، مطالعه‌ی زندگی بزرگانی که به دستورات دین عمل کرده‌اند و به آرامش درونی رسیده‌اند، می‌تواند ما را به این واقعیت رهنمون سازد که کسب آرامش در زندگی یک شعار نیست و این چیزی است که ما خود می‌توانیم با به کار بستن دستورات دینی آن‌را در خود احساس و تجربه نماییم.

عوامل پیدایش و ایجاد آرامش

قرآن و روایات عوامل متعددی را برای آرامش بیان نموده‌اند، برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. ذکر و یاد خدا: در قرآن آمده است: همانا با یاد الهی قلب‌ها آرام می‌شود.[2] منظور از یاد و ذکر خدا، یعنی این‌که انسان همیشه توجه و یقین داشته باشد که هیچ موجودی در عالم نمی‌تواند مستقل و جدای از «الله» وجود داشته باشد، تا چه رسد به این‌که بتواند منشأ اثر باشد: «تمام عزت از او است»،[3] و تمام قدرت و ملک و هستی از او است. عزت و ذلت بندگان نیز به دست او است. او بر همه چیز توانا است.[4]

چنین انسانی هیچ نگرانی و خوف و حزنی ندارد؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید:

 "کسی که دنبال هدایت من باشد او دیگر خوف و نگرانی ندارد".[5]

بله اگر انسان واقعا با تمام وجودش باور داشته باشد که هیچ دگرگونی و قدرتی در عالم نیست، مگر این‌که وابسته به خداوند بزرگ است و آن‌گاه با زبان بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم»، دیگر دغدغه و اضطرابی ندارد.

رسول اکرم(ص) فرمود: ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله»، شفای نود و نه درد است که کمترین آن دردها، غم و غصه است.[6]

  1. توکل به خدا: توکل یعنی این‌که انسان وظیفه‌ی خود را در حد وسع و توان انجام دهد و نتیجه‌ی کارها را به خداوند واگذار نماید. قرآن مجید در این باره می‌فرماید: "کسی که بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت می‌کند".[7]
  2. رضایت به خواست الهی: اگر انسان باور داشته باشد که خداوند متعال همیشه خیرخواه بندگان خود است و به خواست الهی گردن نهد هیچ دغدغه‌ای نخواهد داشت.
  3. ارتباط و اطاعت از اولیای الهی: خداوند به پیامبرش می‌فرماید: "هنگامی که از مردم خمس و زکات دریافت می‌کنی بر آنها درود بفرست؛ زیرا که صلوات تو بر آنها، مایۀ آرامش آنها است".[8]
  4. ازدواج با همسر مؤمن و صالح: قرآن می‌فرماید: "یکی از نشانه‌ها و آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان همسرهایی آفرید تا با او به سکونت و آرامش برسید".[9]
  5. استراحت در شب: خداوند در قرآن می‌فرماید: "او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام شوید".[10]
  6. خوردن غذای سالم و طبیعی: در روایات وارد شده است که خوردن انگور سیاه،[11] غم و غصه را از بین می‌برد.
  7. پاکیزگی و نظافت: در روایات زیادی آمده است که: شستن لباس،[12] و شستن سر[13] و... باعث از بین رفتن غم و غصه می‌شود. اینها بعضی از عوامل ایجاد آرامش است که در روایات و آیات مطرح شده است.

موانع آرامش

از سوی دیگر، اگر انسان از چیزهایی که مانع آرامش است و برای انسان پریشانی خاطر می‌آورد دوری کند، زمینه‌ی رسیدن به حالت طمأنینه و آرامش را فراهم ساخته است. بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش که در روایات بدان‌ها اشاره شده است، عبارت‌اند از:

  1. دلبستگی به دنیا: پیامبر اکرم(ص) فرمود: "رغبت و علاقه‌ی به دنیا موجب غم و حزن انسان است و زهد و بی‌رغبتی به دنیا موجب راحتی قلب و بدن است".[14]

امام خمینی(ره) نیز با توجه به روایات به فرزندشان حاج سید احمد فرمود:

«... من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف نمودم، به این نتیجه رسیده‌ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنج‌های درونی و روانی و روحی‌شان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیده‌اند بسیار رنج‌آورتر و جگرخراش‌تر است... آنچه مایۀ نجات انسان‌ها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای تعالی حاصل می‌شود».[15]

  1. طمع و چشم داشت به مال مردم: پیامبر اکرم(ص) فرمود: "کسی که به مال دیگران طمع و چشم‌داشت، داشته باشد حزن و اندوهش طولانی خواهد شد".[16]
  2. حسادت: امام علی(ع) فرمود: "غیر از حسود ستم‌کاری را ندیدم که شبیه‌ترین فرد به مظلوم باشد؛ زیرا دارای قلبی غصه‌دار و حزنی پیوسته است".[17]
  3. شک و عدم رضایت: رسول خدا(ص) فرمود: "همانا که خداوند با حکمت و فضل خویش راحتی و شادی را در یقین و رضا قرار داده و غصه و ناراحتی را در شک و نارضایتی گذاشته است".[18]

بنابر این، دست‌یابی به آرامش تنها یک شعار نیست، بلکه حقیقتی دست‌یافتنی و دارای راه‌های عملی بسیاری است که در متون دینی به وضوح بیان شده است.


[1]. فیومی، أحمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج 2، ص 378، حرف «ط»، قم، موسسه دار الهجرة، چاپ دوم، 1414ق.

[2]. رعد، 28؛ «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».

[3]. نساء، 139. «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً».

[4]. آل عمران، 26. «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ».

[5]. بقره، 38. «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏».

[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 90، ص 274، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[7]. طلاق، 3. «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏».

[8]. توبه، 103. «إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ».

[9]. روم، 21. « وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها ...».

[10]. یونس، 67. «هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیه‏».

[11]. «عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ شَکَا نَبِیٌّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِلَى اللَّهِ الْغَمَّ فَأَمَرَهُ بِأَکْلِ الْعِنَبِ». برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ ج 2، ص 547، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ بحارالانوار، ج 73، ص 323.

[12]. «قال علی (ع): غسل الثیاب یذهب الهم و الحزن». شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 612، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ بحارالانوار، ج 64، ص 278.

[13]. «قال الصادق (ع): من وجد هما فلا یدری ما هو فلیغسل رأسه». قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزین)، ص 120، قم، انتشارات مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1407ق؛ بحار الانوار، ج 73، ص 323.

[14] «قال رسول الله (ص): الرغبة فی الدنیا تورث الغم و الحزن، و الزهد فی الدنیا راحة القلب و البدن». ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 358، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق؛ بحارالانوار، ج 75، ص 240.

[15]. وعده دیدار، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، نامه 26/4/1363.

[16]. «قال رسول الله (ص): من نظر الی ما فی ایدی الناس، طال حزنه و دام اسفه». حلوانی، حسین بن محمد، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 14، قم، مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، چاپ اول، 1408ق؛ بحارالانوار، ج 74، ص 172.

[17]. کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، محقق، مصحح، نعمة، عبد الله، ج 1، ص 136، قم، دارالذخائر، چاپ اول، 1410ق؛ بحارالانوار، ج 70، ص 256.

[18]. تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، ص 6؛ بحارالانوار، ج 74، ص 61.

 
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها