جستجوی پیشرفته
بازدید
87464
آخرین بروزرسانی: 1400/11/24
خلاصه پرسش
آیا امام علی(ع) با ابوبکر، عمر و عثمان بیعت کرد؟ اگر آری چرا؟
پرسش
وقتی علی(ع) می‌دانست که خداوند او را خلیفه قرار داد؛ چرا با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرد؟! اگر بگویید قدرت و توانایی نداشت، پس کسی که قدرت ندارد صلاحیت امامت را ندارد؛ چون فقط کسی می‌تواند امام باشد که توانایی به دوش گرفتن بار امامت را داشته باشد. و اگر بگویید امام توانایی داشت؛ اما او خودش از توانایی‌اش استفاد نکرد، پس این خیانت است و خائن نمی‌تواند امام باشد! و برای رهبری مردم نمی‌توان به او اعتماد کرد. و امام علی(ع) از خیانت و ... پاک است. حاشا بر او که خائن باشد. پاسخ شما چیست؟
پاسخ اجمالی

اولاً: امام علی(ع) و عده‌ای از اصحاب ایشان و بعضی از یاران پیامبر(ص) ابتداءً با ابوبکر بیعت نکردند و زمانی هم که با او بیعت کردند فقط به دلیل حفظ اسلام و مصالح حکومت اسلامی بود.

ثانیاً: همه‌ی مشکلات با شمشیر و شجاعت حل نمی‌شود و همه‌جا، جای به کار بردن زور بازو نیست، و انسان حکیم و خردمند هر مشکلی را با ابزار خاص خود حل می‌کند.

ثالثا: اگر امام برای مصلحت با ارزشی؛ نظیر حفظ دین خدا و زحمات طاقت‌فرسای رسول گرامی اسلام(ص)، با عده‌ای بیعت کند به این معنا نیست که از قدرت آنان بر جان خود ترس و واهمه‌ای دارد، و یا از آنان در امامت و رهبری جامعه اسلامی قدرت و توانایی کمتری دارد.

رابعا: از تاریخ و کلام علی(ع) استفاده می‌شود که ایشان بارها اعتراض خود را به وضعیت موجود در زمان خلفا اعلام کرد، ولی نهایت کوشش خود را در راه حفظ و تقویت حکومت اسلامی در مقابل دشمنان اسلام به کار می‌برد.

پاسخ تفصیلی

با نگاهی به تاریخ صدر اسلام روشن می‌شود که هنوز جنازه‌ی پیامبر اسلام(ص) دفن نشده بود که واقعۀ سقیفه بنی‌ساعده شکل گرفت و عده‌ای با شخصی غیر از علی(ع) بیعت کردند، در حالی که علی(ع) مشغول کفن و دفن رسول خدا(ص) بود.[1] اما عده‌ای از اصحاب و بزرگان قوم، از جمله عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبیر بن عوام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، البراء بن عازب و ابی بن کعب با وی بیعت نکردند و جانب امام علی(ع) را گرفتند."[2] این عده در خانۀ حضرت زهرا(س) اجتماع کرده و از بیعت با ابوبکر سر باز زدند.[3]

در تاریخ آمده است که علی(ع) در جواب آنانی که بر در خانه‌اش جمع شده بودند و درخواست کردند که با آن‌حضرت بیعت کنند، فرمود: "فردا صبح در حالی که موهای خود را کوتاه کرده‌اید بیایید! ولی فردا جز 3 نفر کسی نیامد.[4]

همچنین در تاریخ گزارش شده است که علی(ع) تا زمانی که فاطمه(س) در قید حیات بود بیعت نکرد، ولی وقتی دید مردم از او روی برتافتند مجبور به مصالحه با ابوبکر شد.[5]

بنابر این امام علی(ع) و عده‌ای از اصحاب ایشان و بعضی از یاران پیامبر ابتداءً و تا مدتی بعد از رحلت پیامبر(ص) با ابوبکر بیعت نکردند و زمانی هم که با او بیعت کردند فقط به دلیل حفظ اسلام و مصالح حکومت اسلامی بود.

بلاذری در بیان علت بیعت امام علی(ع) می‌گوید: «بعد از وفات پیامبر(ص) که تعدادی از قبایل عرب مرتد شدند، عثمان نزد علی(ع) آمد و گفت: ای پسر عمو! تا تو بیعت نکنی کسی به جنگ این دشمنان نمی‌رود پیوسته چنین با علی(ع) تکلم می‌کرد تا بالاخره علی(ع) با ابوبکر بیعت کرد».[6] اما پیوسته علی(ع) در دوران خلافت ابوبکر و بعد آن از این جریانات شکایت کرده و اعتراض می‌کرد.

در همین زمینه امام علی(ع) می‌فرماید: "آگاه باشید به خدا سوگند ابابکر جامه‌ی خلافت را بر تن کرد در حالی که می‌دانست جایگاه من به حکومت اسلامی مانند محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می‌کند... پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره‌گیری کردم و در اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود برخیزم؟ یا در این محیط خفقان‌زا صبر پیشه کنم؟... پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه‌تر دیدم. صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود".[7]

اما اینکه چرا امام علی(ع) با وجود شجاعت قیام نکرد و دست به اقدام عملی نزد؟

در جواب باید گفت: همه‌ی مشکلات با شمشیر و جنگ حل نمی‌شود و همه‌جا، جای به کار بردن زور بازو نیست. انسان حکیم و دانا در حل مشکلات راه مناسب آن‌را طی می‌کند، داشتن قدرت بازو و توانایی و شجاعت در میدان جنگ را، هرگز توجیهی برای انجام کارهای بدون فایده نمی‌داند.

همان‌گونه که حضرت هارون وقتی دید قوم موسی(ع) به گوساله‌پرستی روی آوردند با این‌که شخصی فصیح و وصی حضرت موسی(ع) بود، ولی جز بیان حق و انذار آنان کاری نکرد. قرآن از قول هارون در جواب به اعتراض شدید حضرت موسی(ع) به عدم اقدام عملی او در جلوگیری از گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل می‌فرماید: «(هارون) گفت: اى فرزند مادرم! (اى برادر) ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویى تو میان بنی‌اسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار نبستى».[8]

قرآن از کناره‌گیری ابراهیم(ع) از بت‌پرستان خبر می‌دهد و می‌فرماید: «هنگامى که (ابراهیم) از آنان و از آنچه غیر خدا می‌پرستیدند کناره‌‏گیرى کرد...».[9] همچنین در بارۀ کناره‌گیری جوانان اصحاب کهف از قوم ظالم‌شان می‌فرماید: «و (به آنها گفتیم) هنگامى که از آنان و آنچه جز خدا می‌‏پرستند کناره‏‌گیرى کردید، به غار پناه برید که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما می‌‏گستراند و در این امر، آرامشى براى شما فراهم می‌‏سازد».[10]

آیا صحیح است که آنان را هم در این مدارا و کناره‌گیری یا ترسو بدانیم و یا خائن! در حالی که در چنین شرایطی راه حل مناسب همین است.

اگر امام به دلیل مصلحت با ارزشی مانند حفظ دین خدا و زحمات طاقت‌فرسای رسول گرامی اسلا (ص) با عده‌ای بیعت کند به این معنا نیست که از قدرت آنان بر جان خود ترس و واهمه‌ای دارد و یا از آنان در امامت و رهبری جامعه‌ی اسلامی قدرت و توانایی کمتری دارد که اگر امامت به او واگذاری می‌شد در همان دوران، قدرت رهبری او بر همه ثابت می‌شد.

حضرت علی(ع) علت قیام نکردن خود را تنها بودن در این راه بیان می‌کند و می‌فرماید: بعد از وفات پیامبر(ص) و بی‌وفایی یاران به اطراف خود نگاه کردم، یاری جز خانواده ندیدم، پس راضی نشدم که آنها کشته شوند، چشم پر از خار و خاشاک را ناچار فرو بستم و با گلویی که استخوان شکسته در آن گیر کرده بود، جام تلخ حوادث را نوشیدم و خشم خویش را فرو خوردم و بر نوشیدن جام تلخ‌تر از گیاه حنظل شکیبایی نمودم.[11]

در جای دیگر آن‌حضرت علت عدم اقدام خود را این‌گونه بیان می‌کند: "... امروز در شرایطی قرار دارم که اگر سخن بگویم، می‌گویند بر حکومت حریص است و اگر خاموش باشم می‌گویند از مرگ ترسید.[12]

خلاصه آن‌که بیعت علی(ع) نه از روی ترس -که دوست و دشمن به شجاعت بی‌نظیر او معترف‌اند-، بلکه به دلیل کمبود یاران در راه احقاق حق خود و حفظ وحدت و مصالح اسلام بود. کاری که هر رهبری واقعی انجام می‌دهد حتی خود پیامبر(ص) به دلیل کمبود یاران و در جهت حفظ همان مقدار کم و حفظ مصلحت اسلام مجبور به کناره‌گیری از قومش و هجرت به مدینه شد تا زمانی با یاران فراوان به فتح مکه اقدام کرد. و یا زمانی دیگر مجبور به صلح با مشرکان شد. آیا می‌توان گفت اگر خود را پیامبر خدا می‌دانست چرا با مشرکان صلح کرد؟ که اگر قدرت مقابله نداشت، پس صلاحیت پیامبری و رهبری را هم ندارد؟!

بنابر این حضرت علی(ع) با این‌که خود را جانشین پیامبر(ص) می‌دید، ولی صلاح جامعۀ اسلامی را در صبر و بردباری می‌دانست؛ زیرا حضرتش جای به کار بستن شجاعت و شمشیر و قدرت بازو، در راه خدا را به خوبی درک کرده بود، ولی در وضعیت جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر(ص) صبر را برترین شجاعت‌ها می‌دانست. او می‌دانست که در چنین وضعیتی از شمشیر به دست گرفتن آن‌حضرت و اقوام و یارانش، تنها دشمنان اسلام برای از بین بردن ریشه‌های درخت نوپای اسلام استفاده خواهند کرد. بنابر این مصالح، آن‌حضرت مصلحت مهم را در راه مصلحت اهم (اساس اسلام) قربانی کردند.


[1]. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 5، ص 652، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.

[2]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 124 – 125، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا؛ طبری، تاریخ الامم والملوک، ح 2، ص443، قاهره، چاپ استقامت؛ مسند احمد، ج3، ص156 (هامش)، چاپ دار الصادر.

[3]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 3، ص 205، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏2، ص 327، بیروت، دار صادر، 1385ق.

[4]. تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 126؛ عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین‏، ج 1، ص 170، تهران، موسسة البعثه، چاپ چهارم، 1412ق.

[5]. ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم‏، الامامة و السیاسة، تحقیق، شیری، علی، ج 1، ص 31، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق؛ واقدى، محمد بن عمر، کتاب الردة مع نبذة من فتوح العراق و ذکر المثنى بن حارثة الشیبانى، تحقیق، یحیى الجبورى، ص 47، بیروت، دار الغرب الاسلامى، چاپ اول، 1410ق؛ تاریخ الامم والملوک، ج 2، ص448، قاهره، چاپ استقامت.

[6]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ج 1، ص 587، ریاض، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.

[7]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 48، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[8]. طه، 94. «قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی‏ وَ لا بِرَأْسی‏ إِنِّی خَشیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی‏ إِسْرائیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلی».‏

[9]. مریم، 49. «فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه‏...»

[10]. کهف، 16. «وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً».

[11]. نهج البلاغه، ص 68، خطبه 26.

[12]. همان، ص 52، خطبه 5.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • فیض در عرفان به چه معنا است؟
    20523 اصطلاحات 1391/10/25
    مقصود اهل معرفت از فیض، همان چیزی است که در فلسفه از آن به بخشش وجود(اعطای وجود) تعبیر می‌آورند. توضیح این‌که از نظر اهل معرفت، ذات متعالی خداوند هستی محض است، شدت و کمال هستی او موجب تحقق موجودات، و به بیان دقیق‌تر موجب عشق به ظهور ...
  • آیا برای آسان‌تر شدن بازپرداخت وام دعایی وجود دارد؟
    5504 حدیث 1394/12/18
    در روایات برای ادای دین(بازپرداخت وام)، دعاهای متعددی توصیه شده است.[1] از جمله این دعاها، دعایی است که از امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه وجود دارد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَةَ مِنْ دَیْنٍ تُخْلقُ بِهِ وَجْهِی، وَ یَحَارُ ...
  • برخورد پیامبر(ص) با بادیه‌نشینان چگونه بود؟
    7901 رفتار با پیروان 1397/02/09
    بیشتر عرب‌های بادیه‌‌نشین که به آنها اعرابی نیز گفته می‌شود،[1] به حکم دورى از تعلیم و تربیت و شنیدن آیات الهى و سخنان پیامبر(ص)، دارای کفر و نفاق شدیدتری نسبت به دیگر افراد جامعه بودند و البته این قاعده‌ای کلّی‏ نبوده و در میان ...
  • آیا تفسیر کلام خداوند توسط غیر رسول و فرستاده او مجاز است؟
    19453 شیعه و قرآن 1388/04/23
    بر خلاف دیگر کتب آسمانی که دچار تحریف شده اند، اکنون ما هیچ مطلب خلاف واقعی را در قرآن مشاهده نمی نماییم و حتی آنانی که به معانی خاصی از تحریف نیز معتقدند، از این نکته غافل نمانده اند. خداوند، قرآن کریم را با متنی آسان و قابل ...
  • آیا استبرای از بول(ادرار) به جای استبرای از منی کافی است؟
    7020 استبرا 1399/12/11
    استبرای از منی با ادرار کردن محقق می‌شود و فایده‌اش آن است که اگر بعدا رطوبت مشکوکی خارج شد، حکم به پاکی آن رطوبت می‌شود.حال اگر فرد جُنبی ادرار نداشت و به شکل استبرای از بول(ادرار)، استبرا نمود و با این عمل اطمینان پیدا کرد که منی در مخرج بول ...
  • مهم ترین راه مقابله با جنگ روانی چیست؟
    71292 حکومت دینی در نظام بین الملل 1388/10/13
    یکیاز روش های به زانو در آوردن و تسلط بر دشمن جنگ روانی است که کارآیی و تأثیر آن به مراتب از جنگ های نظامی و فیزیکی بالاتر است. رسول گرامی اسلام (ص) در ابتدای بعثت، هدف شدیدترین هجمه های روانی و تبلیغاتی کفار قرار گرفتند. ...
  • بر اساس آموزه‌های اسلامی، شخصیت افراد در چندسالگی به صورت کامل شکل گرفته و قابل تغییر نخواهد بود؟
    7750 حدیث 1397/05/21
    بر اساس آموزه‌های اسلامی و با جمع‌بندی آیات و روایات، این‌گونه نیست که بعد از گذر از سنّی، انسان نتواند شخصیت خود را تغییر داده و مجبور باشد تا آخر عمر و به صورت جبری در سایه شخصیتی ثابت ادامه حیات دهد، اما بر اساس واقعیت علمی و ...
  • آیا هویت سفیانی، یمانی، خراسانی، شعیب ابن صالح، زرقاوی،در روایات آمده است؟
    57262 حدیث 1388/11/15
    در روایات ما ویژگی های زیادی در باره علائم ظهور حضرت مهدی(ع) بیان نشده است و تنها اشاراتی به بعضی از مشخصات آنها شده است که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم : 1. خروج سفیانی، یکی از علامات ظهور حضرت مهدی(عج) خروج ...
  • آیا علت انکار خدا نارسائی در دلایل اثبات خداست؟
    13528 Islamic Philosophy 1390/09/05
    این حقیقت که انبیای الاهی با همه حکمت و براهین قاطع خود، باز هم مورد انکار افراد کافر در زمان خود قرار گرفته اند، نشانگر عناد منکران است؛ چرا که نمی خواهند حق را تصدیق کنند، نه این که دلایل کافی ارائه نشده، یا دلایل منکران همگی رد نشده ...
  • معنای اصطلاحات «علت تامه»، «علت ناقصه» و «علت مُعد» چیست؟
    6750 بیشتر بدانید 1401/02/11
    در پاسخ به این پرسش باید به تفاوت انواع علت‌ها دقت کرد که از یک نگاه به «علت تام»، «علت ناقص» و «علت مُعِدّ» تقسیم مى‏شود:علت تام: علتی است که وجود او موجب وجود معلول خواهد شد، و عدم او عدم معلول را در پی خواهد ...

پربازدیدترین ها